ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
شاه: من غلام حلقه به گوش آمریکا بودم (پاورقی)
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
حمايت مقامات آمريکایي
در ازاي رشوههاي دريافتي از شاه
بسياري از رؤسايجمهور و مقامات و مسئولين آمريکایي در طول سلطنت محمدرضا پهلوي، در ازاي رشوههاي گوناگوني که از او دريافت ميکردند، به حمايت از رژيم فاسد و جنايتکار او ميپرداختند. در اينجا فقط به برخي از نمونههاي آن اشاره ميگردد.
فرح پهلوي در مورد سفر به آمريکا در زمان کندي (در فروردين ماه 1341) و رشوههاي پرداختي در طي اين سفر
ميگويد:
«محمدرضا يک رشته جواهرات بينظير متعلق به "ريچارد شيردل" را که از يک جواهر فروش در لندن به مبلغ دو ميليون پوند خريداري کرده بود، به ژاکلين کندي [همسر جان.اف.کندي] هديه داد. اين هديه سخاوتمندانه باعث شد که نوع برخورد کندي و همسرش به کلي با ما عوض شود.»(73)
بنابر اظهار فرح پهلوي:
«جواهرات ريچارد شيردل کار خودش را کرد و کندي قول داد از استمرار سلطنت پهلوي حمايت کند ... در پايان مسافرت رسمي ما به آمريکا، اعلاميه مشترک به امضاي جان.اف.کندي و محمدرضا منتشر گرديد که طي آن آمريکا با صراحت، خود را متعهد به پشتيباني از شاه ايران کرده بود.»(74)
فرح پهلوي در جاي ديگري نيز اظهار ميدارد که شاه در سال 1355 مبلغ صد و بيست ميليون دلار براي هزينههاي تبليغاتي جرالد فورد، در انتخابات رياست جمهوري آمريکا هزينه کرد.(75) البته پيش از آن نيز شاه براي هزينههاي تبليغاتي ريچارد نيکسون در انتخابات رياست جمهوري آمريکا، دهها ميليون دلار خرج کرده بود.
فريده ديبا (مادر فرح) نيز در مورد برخي از موارد رشوه دادنهاي شاه به مقامات آمريکایي در سال 57، ميگويد: چند ماه قبل از پيروزي انقلابيون و خروج محمدرضا از ايران، به هوشنگ انصاري مأموريت داده شد تا به آمريکا برود و با محافل قدرتمند آمريکایي در مورد ابقاي شاه و سلطنت صحبت کند. در واقع، هوشنگ انصاري سفير محرمانه محمدرضا در آمريکا بود. هوشنگ انصاري با عدهاي از افراد قدرتمند مانند ديويد راکفلر، ريچارد هلمز، هنري کيسينجر و ... دوستي و رفاقت صميمانهاي داشت. محمدرضا اميدوار بود هوشنگ بتواند از نفوذ افراد قدرتمند استفاده کرده و يک لابي نيرومند در جهت حمايت از محمدرضا به وجود بياورد. بايد بگويم هوشنگ سعي و تلاش فراواني بهعمل آورد و در اين راه ميليونها دلار بهصورت اهداي هداياي گرانبها هزينه کرد و با شخصيتهاي قدرتمند ديدار و گفت وگو کرد- و البته تا حدود زيادي هم موفق شد- تا اين افراد به جيمي کارتر و دموکراتها فشار بياورند که پشت رژيم را خالي نکنند و دولت آمريکا حمايت خود را از شاه قطع نکند. (76)
اعتراف شاه به اجراي دستورات منطقهاي و فرا منطقهاي آمريکا
فرح پهلوي بخشي از اعترافات شاه را چنين نقل
ميکند:
« محمدرضا ميگفت: تمام عمرم را صرف سرکوب نيروهاي کمونيستي و چپگرا کردم تا منافع غرب و در رأس آن آمريکا را حفظ کنم ... هرچه به من گفتند، از جان و دل پذيرفتم و مانند يک غلام حلقه به گوش، مجري دستورات منطقهاي و
فرا منطقهاي آنها بودم.»(77)
اقرار شاه مبني بر خدمت به ايالات متحده
فرح پهلوي در جاي ديگر ميگويد:
«در مراکش، محمدرضا به آقاي پارکر (سفير کبير آمريکا در رباط) گفت: من تمام عمر خودم را در خدمت به ايالات متحده گذرانيدهام و حالا حق دارم براي معالجه به آمريکا بروم.»(78)
اعتراف شاه مبني بر اين که هر کاري که
آمريکایيها گفتند انجام دادم
فرح در جاي ديگر نقل ميکند که محمدرضا ميگفت:
"من در طول سي و هفت سال سلطنت خودم هر کاري که آمريکایيها گفتند، انجام دادم و ثروت ايران را به کام شرکتهاي آمريکایي ريختم؛ به دستور آنها تحريم نفتي اعراب را شکستم و به اسرائيل نفت مجاني دادم؛ در جنگ ويتنام، هواپيماهاي جنگي ايران را در اختيار فرماندهي نيروهاي آمريکایي در ويتنام قرار دادم و سوخت مورد نياز ارتش آمريکا را تامين کردم. در جنگ ظفار به دستور انگلستان، ارتش ايران را به جنگ انقلابيون ظفار فرستادم و خلاصه به هر سازي که آمريکایيها و انگليسيها زدند، رقصيدم. اما سرانجام، آنها مرا مانند يک تفاله بي خاصيت از کشور بيرون انداختند» !(79)
اعتراف شاه مبني بر برنامهريزي اقتصاد کشور و نيروهاي نظامي و امنيتي توسط آمريکایيها
شاه در آخرين روزهاي حيات سياسياش در ايران، خطاب به وزير خزانهداري آمريکا که به ديدار او آمده بود، ميگويد:
« ارتش در دست شما بود؛ اقتصاد مملکت را خودتان برنامهريزي ميکرديد؛ ساواک را خودتان و اسرائيل تأسيس کرديد؛ پليس را دولت شما تربيت کرد؛ چيزي نبود که من از شما پنهان کرده باشم. حالا هم نبايد همه شکست هايتان را به گردن من بيندازيد.»80)
اعتراف بروس لينگن مبني بر حمايت آمريکا از رژيم منفور شاه
بروس لينگن (کاردار سفارت آمريکا در تهران) در مهرماه 1358 در نامهاي که براي خانوادهاش ارسال داشته، در مورد حمايت آمريکا از رژيم شاه مينويسد:
« ما از رژيم منفور تحت نظر شاه، بهطور خيلي واضح حمايت ميکرديم.»(81)
اظهارات رمزي کلارک در کنفرانس بررسي
جنايات آمريکا در ايران
در خرداد ماه 1359، کنفرانس "بررسي جنايات آمريکا در ايران" با شرکت حدود سيصد نماينده از پنجاه کشور جهان در تهران گشايش يافت. از کشور آمريکا، رمزي کلارک (وزير پيشين دادگستري آن کشور) عليرغم دستور کارتر مبني بر ممنوعيت سفر به ايران، بهعنوان رئيس هيئت نمايندگي آمريکا، همراه با
9 نفر ديگر در اين کنفرانس حضور يافت. رمزي کلارک در يکي از سخنرانيهاي خود تأکيد کرد که:
« بايد مسئولين سياست آمريکا مانند آلن دالس، کرميت روزولت، هنري کيسينجر، ريچارد نيکسون و برخي از مقامات وزارت خارجه و سازمان سيا که سالها بهعنوان حاميان درجه يک شاه سابق فعاليت ميکردند، پاسخگوي جنايات آمريکا در ايران باشند نه يک عده بيگناه که بهعنوان گروگان نگاهداري ميشوند.»(82)
اظهارات پارکر، سفير آمريکا در مراکش
فريده ديبا (مادر فرح) در مورد ماجراي ديدار پارکر (سفير آمريکا در مراکش) با شاه در رباط (پايتخت مراکش) مينويسد:
« يک روز به ما اطلاع دادند که آقاي پارکر، سفير آمريکا در رباط، ميخواهد به ديدار شاه بيايد. محمدرضا، پارکر را در محل کتابخانه کاخ به حضور پذيرفت ... بعدها پارکر در خاطراتش نوشت: موقع ترک شاه، از اين که ايالات متحده با يک متحد خود اينطور رفتار ميکند، احساس شرم ميکردم. اين شاه همان کسي بود که بيش از سه دهه به منافع ما در خاورميانه خدمت صادقانه کرده بود.»(83)
گزارش مورخ 19 دسامبر 1978 وزارت امور خارجه آمريکا
در گزارش "سرّي" مورخ 19 دسامبر 1978 (28 آذر 1357) وزارت امور خارجه آمريکا چنين آمده است:
«براي آمريکا که مدت سه دهه از يک نفر پشتيباني کرده و در جريان سه ماه گذشته بهصورت روزانه به شدت بر اين پشتيباني تأکيد ورزيده؛ فوقالعاده دشوار است که وقتي او سقوط ميکند، ادّعاي پيروزي کند.»(84)
گزارش آژانس ارتباطات بينالمللي ايالات متحده آمريکا
در گزارش "خيليمحرمانه" آژانس ارتباطات بينالمللي ايالات متحده آمريکا، مورخ دهم جولاي 1979 (19 تير 1358) چنين آمده:
« مناسبات نزديک ما با شاه و پشتيباني طولاني و درازمدت از رژيم او فراموش نشده و به اين زوديها فراموش نخواهد شد ... به خاطر حمايت ايالات متحده از شاه، سياست حقوقبشر آمريکا در معرض سوءظن قرار گفته است.»(85)
نتيجه:
همانگونه که ذکر گرديد، دولتهاي آمريکا و انگليس طبق برنامهاي که توسط C.I.A و M.I.6 طراحي شده بود، کودتاي 28 مرداد 1332 را اجرا کرده، دولت دستنشانده زاهدي را بر سر کار آورده و شاه را نيز که از کشور فرار کرده بود، دوباره به تاج و تخت سلطنت بازگرداندند. با اين کار، آنان هم جلوي اجراي قانون مليشدن صنعت نفت ايران را گرفتند و هم يک قرارداد استعماري ديگر را جايگزين قرارداد قبلي کردند. طبق اعتراف خود مقامات آمريکایي، در اين ماجرا دولت آمريکا نقش اصلي و عمده را برعهده داشته است.
اين اقدام دولت آمريکا، مغاير بند چهارم ماده 2 منشور ملل متحد است که مقرر ميدارد: کليه اعضاء در روابط بينالمللي خود از تهديد به زور يا استفاده از آن عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي هر دولتي، يا از هر روش ديگر که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، خودداري خواهند کرد.
همچنين بر طبق اصول کلي حقوقي که مطابق با ماده 38 اساسنامه ديوان بينالمللي دادگستري جزو منابع حقوق بينالمللي ميباشند، دولتها حق مداخله در امور داخلي يکديگر را ندارند.
اما انجام کودتاي 28 مرداد 1332 مصداق بارز و آشکار مداخله آمريکا در امور داخلي ايران ميباشد.
اعلاميه "اعطاي استقلال به کشورها و ملتهاي تحت استعمار" مصوب مجمع عمومي ملل متحد در سال 1960، نيز اعلام ميدارد که: همه ملتها حق تعيين سرنوشت خويش را دارند و با استفاده از اين حق، ميتوانند وضعيت سياسي خود را آزادانه تعيين کرده و توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود را آزادانه پيگيري کنند.
حق تعيين سرنوشت فقط شامل سه گروه از ملتها ميشود که يک گروه آن ملتهاي تحت سلطه بيگانه هستند يعني ملتهایي که تحت حاکميت مطلقه دولتهاي دستنشانده ميباشند.
از آنجایي که حکومت شاه بنا بر اعتراف صريح خود وي و مقامات آمريکایي، يک حکومت دستنشانده بيگانگان در ايران بود، ملت ايران حق داشت که براي سرنوشت خويش تصميمگيري کرده و با مليکردن صنعت نفت کشور، جلوي غارت منابع ملي خود را بگيرد. اما دولت آمريکا با انجام کودتاي 28 مرداد، ملت ايران را از حق تعيين سرنوشت خود محروم ساخت و از طريق تباني با دولت دستنشانده زاهدي، کنترل منابع نفتي ايران را به دست گرفت.
همچنين دولت آمريکا از زمان اجراي کودتا و بازگرداندن شاه به قدرت، تا سال 1357 که رژيم فاسد و سر سپرده پهلوي توسط انقلاب مردمي سرنگون شد؛ با راهاندازي ساواک توسط سازمان سيا و آموزش شکنجه به آن؛ هدايت کشتارهاي گوناگون ملت مسلمان ايران طي دو دهه؛ تحميل نخستوزيران و فرماندهان نظامي دستنشانده؛ تشويق شاه به اعلام حکومت نظامي و سپس روي کار آوردن يک دولت نظامي برای سرکوب ملت ايران؛ طراحي يک کودتاي خونين در بهمن ماه 1357 و ... طي سه دهه از يک رژيم فاسد، سرکوبگر و ديکتاتور در ايران حمايت کرده و در واقع در تمام اين جرم و جنايتها سهيم و شريک بوده است.
لذا مسئوليت پيامدهاي همه اين جرم و جنايتها متوجه دولت ايالات متحده آمريکا بوده و دولت آمريکا بايستي ضمن عذرخواهي رسمي از ملت ايران؛ غرامت صدها هزار نفر شهيد، مجروح و معلول و همچنين غرامت هزاران خانواده متلاشي شده و ضربه خورده از حکومت دستنشانده آمريکا يعني حکومت محمدرضا شاه پهلوي را بپردازد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است