kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۶۶۰۲
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۷

تا علم انسان به باور قلبی تبدیل نشود، منتهی به رفتار نمی‌شود(سلوک عارفانه)



(بدان ای سالک راه خدا!) درست است که عقل می‌گوید: این عالم، آلت و وسیله تحصیل آخرت است و در ذاتش تصرم و تغیر وجود دارد، لذا نمی‌توان آن را به‌عنوان هدف انتخاب کرد. اما چون او به دنیا دلبسته است، و دنیا جزو واردات قلبیه او است، آن را به‌عنوان هدف خویش برمی‌گزیند. اینجا دیگر حرفی از جهل نسبت به «فتا نبودن مرگ» یا «متغیر بودن دنیا» نیست که یک نفر به این دلایل دنیا را هدف‌گیری کند، بلکه حرف اصلی در اینجا میل داشتن و دوست داشتن دنیا است، چون دنیا را دوست دارد و مطابق با امیال او است آن را هدف‌گیری می‌کند، پس این‌طور می‌شود که یک معتقد به معاد، با آنکه می‌داند، دنیا ثابت نیست و نمی‌توان آن را هدف‌گیری کرد، و اینکه آخرت اصل است و باید به آن توجه نمود، باز هم دنیا را انتخاب کرده و وجهه جان خویش را به سوی آن برمی‌گرداند. چون انتخاب بر اساس فهم‌ها نیست، بلکه بر اساس میل‌ها است. لذا اعتقاد به معادی که در کنارش باور قلبی نباشد، کارآیی ندارد. اصلا وقتی که اعتراف قلبی و میل درونی وجود نداشته باشد، وجود برهان‌های عقلی، از نظر آثار کالعدم است و هیچ تأثیری ندارد. چون عقل، به راهی می‌رود و قلب به راهی دیگر! عقل در یک جهت و قلب در جهت مخالفش حرکت می‌کند.»(1)
____________
1- رسائل بندگی، رساله دوم حب به دنیا، آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)، ص74