نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
ادعای عجیب نماینده مردم تهران: علت اعتراضات اخیر «حجاب» است!
سرویس سیاسی ـ
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم عبدالرضا هاشمزایی، نماینده مردم تهران و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه «بنزین عامل اصلی نیست» نوشت: «من بر این اعتقادم که مردم در این سالها یک سری خواستههایی داشتهاند که نهتنها به آنها نرسیدهاند بلکه با رفتارهای بازدارنده ما حکومتیها نیز مواجه شدهاند. در واقع ما حکومتیها این خواستهها را سرکوب کردهایم و مطالبات و خواستهها را نادیده گرفتهایم.»
مقایسه وقیحانه مردم معترض با میکروب!
هاشم زایی در این یادداشت نوشت: «به جد معتقدم که فقط نارضایتی از قیمت بنزین عامل این اعتراضات نیست. برخوردهای تنگنظرانه و به قول رئیسجمهور سرهنگی کردن در امور فرهنگی، زمینه اعتراضات را آماده کرده تا جرقهای مانند افزایش قیمت بنزین شعله اعتراضات را روشن کند، حتی میکروب هم تا محیطی برای رشد نداشته باشد رشد نمیکند! به همین دلیل ما نمیتوانیم بگوییم گرانی بنزین باعث شده تا در 600 نقطه کشور مردم تظاهرات کنند.»
وی در این مطلب در استدلالی عجیبوغریب آورده است: «شیراز و اصفهان دو شهر بینالمللی و توریستی هستند و مردم دنیا هم آنها را میشناسند. مردم هر دو منطقه هم بهعنوان مردمانی آرام و شاد شناخته میشوند اما یکباره میبینیم که این تظاهرات و برخوردها در این دو شهر به اوج میرسد. من فکر میکنم به این دلیل که این دو شهر توریستی است و فشارهای فرهنگی روی مردم در این مدت نسبت به سایر مناطق بیشتر بوده است. گروههای با نام و نشان و حتی بینامونشان فشارهای فرهنگی روی مردم اصفهان و شیراز وارد میکردند و حساسیتهای بیشازحد که درباره پوشش دختران مردم و خانمها و حتی آقایان در این مدت اعمال شده موجب انباشته شدن نارضایتیها شده و این نارضایتیها با گرانی بنزین عمل کرده و این وضع را به وجود آورده است.»
شایان ذکر است، استدلال عجیبوغریب و دور از واقع این نماینده اصلاحطلب که نشانه سطح تحلیل سیاسی اجتماعی اوست، در حالی است که شعارهای مردم سراسر کشور در تظاهرات سراسری به ویژه اجتماع دیروز در میدان انقلاب حاکی از اعتراض به مشکلات اقتصادی و نحوه و زمان اجرای سهیمهبندی بنزین بوده است.
سفره مردم را اعتماد به آمریکا کوچک کرد نه تقابل با آمریکا
اسماعیل گرامی مقدم، فعال سیاسی مدعی اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «در رابطه با سياستهاي کلان نيز هزينههاي بسيار سنگيني بر مردم تحميل شد. تقابل با آمريکا و تحريمهايي که از سوي اين کشور به طور غيرقانوني و يکجانبه بر کشور تحميل شد، اقتصاد ما را دچار مشکل کرد؛ صادرات نفت قطع شد، تحريمهاي حملونقل و بانکي شرايط سختي را براي هر صادراتي به وجود آورد و فشار تحريم معيشت را براي مردم ايران سخت کرد. در نتيجه کوچک شدن سفره مردم و کاهش قدرت خريد، مردم ايران احساس کردند که تحقير شدند. آنها وضعيت خود را با ديگر جوامع بشري مقايسه ميکردند و ميديدند که بر اساس بررسي درآمد - هزينه، وضعيت بسياري ديگر از جوامع از ايران بهتر است و اين در حالي است که ثروت طبيعي ما نسبت به بسياري ديگر از کشورها بيشتر بوده و وضعيت بهتري از اين نظر داريم. وقتي پول ملي افت کرد، تحقير اجتماعي در پي خود داشت و باعث شد مردم احساس نااميدي و يأس جدي داشته باشند.»
این فعال مدعی اصلاحات، علت کوچک شدن سفره مردم را تقابل با آمریکا جا زده است. این در حالی است که کوچک شدن سفره مردم در سالهای اخیر، نتیجه و ماحصل برجام است. آمریکا در شرایطی تحریمهای جدید وضع کرد که ایران در برجام به تمام تعهدات خود عمل کرده بود.
دولت روحانی تمام تخم مرغهای خود را در سبد برجام و اعتماد به آمریکا گذاشت و این رویکرد خسارتبار موجب شد تا مجموعه دولت از بهرهمندی از توان عظیم داخلی و اجرای دقیق اقتصاد مقاومتی و تلاش برای رونق تولید غفلت کند.
متاسفانه رسانههای زنجیرهای به طرق مختلف در پی سرپوش گذاشتن بر خسارت محض برجام هستند.
دولت آداب گفتوگو با مردم را بلد نیست
روزنامه اعتماد رورز گذشته طی گفتوگویی با سخنگوی حزب اتحاد ملت (مشارکت 2) درباره عملکرد مسئولان در قبال اتفاقات اخیر به نقل از وی نوشت: «متاسفانه بسياري از مسئولان و دولتمردان ما فنون و آداب گفتوگو با مردم را بلد نيستند. اينكه يكباره تصميمي مانند افزايش چند برابري قيمت بنزين كه در اقتصاد خانوار تاثير بسزايي دارد، اجرايي شود و پس از شوكه و خشمگين كردن جامعه تازه بخواهيد با مردم گفتوگو كنيد، درست نيست. اين شيوه تصميمگيري و اعلام آن نشاندهنده عدم اعتماد به خود و عدم اعتماد به جامعه است. آقاي جهانگيري در سخنراني روز شنبه خود اعلام كرد كه نهادها در مصرف بودجههاي خود صرفهجويي كنند، در صورتي كه اين حرف دير بود. اين موضع براي پيش از اصلاح نرخ بنزين بود كه دولت نشان دهد از خود شروع كرده... به نظر من هيچ اقدام اقناعي پيش از افزايش قيمت بنزين صورت نگرفت.»
سکوت دولت در بهترین زمان تنویر افکار عمومی
روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: «دولت از یک زمان طلایی دو روزه بعد از اجرایی شدن سهمیهبندی بنزین استفاده نکرد و رویکرد سکوت را در پیش گرفت، در حالی که این دو روز بهترین زمان برای تنویر افکار عمومی تلقی میشد.»
در این مطلب آمده است: «در مورد بنزین، به عنوان یک کالای اساسی، اگر بحث افزایش قیمت آن در عرصه عمومی کشور مطرح میشد، کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی و اقتصادی در جلسات دانشگاهی و تخصصی میتوانستند ابعاد اقتصادی و همچنین تبعات اجتماعی، سیاسی و روانی آن را مورد کندوکاو قرار دهند، قطعاً پیامدهایی اینچنین شوکآور را به همراه نمیداشت. تقریباً تمام صاحبنظران و حتی آحاد مردم هم ضرورت سهمیهبندی بنزین را درک میکنند؛ اما مسئله اینجاست که نحوه اجرای این تصمیم، شاید زمان و فرآیند آن، سبب شکلگیری اعتراضات شد. به نظر میرسد چنانچه رئیسجمهوری به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور در همان ساعات اولیه این تغییر مستقیم با مردم بهطور زنده از رسانه ملی سخن میگفت، با شرح زمینهها و شرایط اقتصادی- سیاسی این تصمیم مردم قطعاً اقناع میشدند. دولت از یک زمان طلایی دو روزه بعد از اجرایی شدن سهمیهبندی بنزین استفاده نکرد و رویکرد سکوت را در پیش گرفت، در حالی که این دو روز بهترین زمان برای تنویر افکار عمومی تلقی میشد.»
توازن؛ به روایت اصلاحطلبان!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در یادداشتی به تعهدات کشورهای امضاکننده برجام پرداخت و نوشت: «جمهوری اسلامی تعهدات خود را اجرا کرد و انتظار داشت از اجرای تعهدات متقابل بهرهمند شود و چنین نشد.»
در این یادداشت میخوانیم: «خروج ایران از تعهدات برجامی بدون احتمال وتوی همراهان ناهمراه! موجب بازگشت تحریمهای بینالمللی و اقدامات بعدی زیر عنوان به مخاطره انداختن صلح و امنیت بینالمللی خواهد شد که امکان مقابله با آن از تحریمهای اقتصادی نیز فراتر میرود. آنچه گفته شده طرح قضیه و عوارض آن از دیدگاه این طرف برجام است.»
این یادداشت از جایی قابل تاملتر میشود کهاشاره دارد، «برای توازن باید دیدگاه طرفهای مقابل را نیز در نظر داشت. آمریکای ترامپ معتقد است آن کشور تعهدات متقابل خود را انجام داده و حتی به استرداد نقدی مطالبات ایران در زمان اوباما معترض است و میگوید آن نقدینگی نیز صرف فعالیتهای منطقهای ایران شده است.»
این یادداشت سپس افزوده: «اینکه ترامپ میگوید ایران برخلاف روح برجام عمل کرده است به همین نکته بازمیگردد. از دید آمریکا روح برجام، تکرار نشدن ادبیات احمدینژاد است و موجب اتفاق نظر شورای امنیت در وضع تحریمها شده است... اما در عمل در انتظار این هستند که با تأثیرگذاشتن تحریمها، ایران را برای رهایی از قید آن به پای میز مذاکره مجدد بکشانند. هدف نهایی آنان وارد کردن موضوع امنیت و بقای اسرائیل به معادله یا معاملهای است که برای جمهوری اسلامی قابل قبول نبوده است...»
بدون شناخت درست، راه رسیدن به هدف گم خواهد شد. وقتی دولتمردان و طیف موسوم به اصلاحطلب آمریکا را با دو ماهیت مختلف میبینند، تحمیل فاجعهای به نام برجام به ایران دور از انتظار نیست. این نکته را حتی بشار اسد رئیسجمهور سوریه نیز چندی پیش به دقت گفته بود. او تاکید کرد که ترامپ از کسانی مانند اوباما بهتر است چرا که او نقاب بر چهره نزده و به صراحت میگوید آنچه دولت آمریکا میخواهد اما آن دیگران از قبیل اوباما فریبکاران دغل پیشه هستند.
این طیف موسوم به اصلاحطلب بگویند آیا در زمان اوباما، آمریکا به تعهدات برجامی عمل کرد؟! آیا پرداخت مقداری از پولهای بلوکه شده ایران نشان عمل به تعهدات است؟
نکته دیگر اینکه در بخشی از این یادداشت گفته شده برای توازن دیدگاه باید دیدگاه طرفهای مقابل را نیز در نظر داشت. سپس نویسنده به بیان دیدگاههای خارج از برجام آمریکا پرداخته و گویا آنها را دیدگاههای بحق میداند. باید پرسید دیدگاه دوطرف چیست و اکنون چگونه توازنی برقرار شده؟ ایران خواستار عمل کشورهای غربی به تعهدات برجامی است و آمریکا و اروپا میگویند ایران باید دغدغههای غیر برجامی آنها را نیز رفع کند! این چگونه توازنی است که باید آن را در روزنامه ایرانی بخوانیم؟!
تکلیف مشخص است اما مدعیان اصلاحات نسبتی با آن ندارند
روزنامه دولتی ایران دیروز گفتوگویی را با سید مصطفی هاشمی طبا منتشر کرد. وی درباره مسائل اخیر میگوید: «زاویه درست این است که نه ما مسائل امنیتی را نادیده بگیریم و نه زمینههای اجتماعی آن را. نمیتوانیم بحث شرارتها و هدایت این اتفاقات را نبینیم. اما بخش دیگر هم این است که بالاخره نقشه راه ما در این کشور چیست؟ میخواهیم چه کنیم؟ میخواهیم در سیاست خارجی چه کنیم؟ قرار است چطور اقتصادی داشته باشیم؟ قرار است نظام اجتماعی ما چطور باشد و از این دست سؤالات. خب تکلیف ما در هیچکدام اینها در سطح حاکمیتی مشخص نیست.»
ظاهرا تکلیف هاشمی طبا هم با خودش مشخص نیست. انقلاب اسلامی وارد چله دوم خود شده اما وی طوری صحبت میکند که انگار در ماه نخست پس از پیروی انقلاب اسلامی میزید. تکلیف مشخص و معلوم است اما مدعیان اصلاحات طوری عمل کردهاند که آمریکا بر لزوم حمایت از آنها تأکید کرده و نتانیاهو آنها را سرمایههای اسرائیل در ایران خوانده است.
هاشمی طبا در پاسخ به این سؤال که باید چه اتفاقی بیفتد تا زمینه این اتفاقات جمع شود؟ گفت: «فقط یک اتفاق باید بیفتد؛ بازگشت سیاست به مردم آن هم از طریق داوری صندوق رأی. باید الزامات جمهوریت را بپذیریم. ما دیگر نمیتوانیم فقط در نام و عنوان خودمان جمهوری باشیم اما به خیلی از پیشنیازهای آن بیتوجهی کنیم. نمیشود جمهوری بود اما حق اعتراض را به رسمیت نشناخت، نمیتوان جمهوری بود و آزادی بیان نداشت، نمیتوان جمهوری بود و سیستم انتخاباتی را با محدودیتهای روزافزون اداره کرد. این اعتراضاتی که دیدیم حتماً باید در ابعاد امنیتی با آن برخورد میشد و من اصلاً قبول ندارم که مسائل امنیتی را نادیده بگیریم و نگوییم. اما باید متوجه باشیم که دیگر زمینههای این دست اعتراضات شوخی بردار نیست و نمیتوانیم آن را سرسری بگیریم و به سکوت مقطعی آن دلخوش باشیم.»
اینجا که هاشمی طبا از داوری صندوق رأی سخن میگوید، انگار نه انگار که نظام اسلامی زیر موشک باران دشمن هم انتخابات برگزار کرده است. وی در این قسمت صحبتش احتمالا احوالات زیست قبل از انقلاب اسلامی را میگفته است. علاوهبر این، برای هر عاقلی واضح است که اگر در کشور آزادی بیان و حق اعتراض نبود، وی نمیتوانست در تریبون مطبوعاتی ادعای نبود حق اعتراض و آزادی بیان کند. وعدههای بر زمین مانده و پیوستگی اصلاحطلبان با کارنامه دولت را نمیتوان با بهانههایی چون محدودیتهای انتخاباتی کتمان کرد.