kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۵۴۶۷
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۲

برکت در بازماندگان شهدا(خوان حکمت)


  حضرت امیر (ع) در کلمه 83 می‌فرماید: «قَالَ(ع) لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ» کسي در محضر حضرت خيلي مدّاحي و ثناخواني کرد، بيش از آن مقداري که معتقد بود درباره حضرت سخن گفت. حضرت فرمود من کمتر از آنم که تو گفتي، ولي بيشتر از آنم که در درونت داري؛ يعني اين نگرش منافقانه به سود تو نيست، گرچه ظاهراً در مدح من سخن مي‌گويي، ولي به اين مدح معتقد نيستي، به کمتر از اين معتقد هستي و من بين خود و خداي خود، بيش از آنم که تو نسبت به من مي‌پنداري.
مدح گویی دیگران، کاری شیطانی
 بيان نوراني از وجود مبارک حضرت رسيده که فرمود: وقتي از کسي تعريف مي‌کنند، آن خط حمله آتش است. مي‌دانيد در شب‌هاي عمليات و جنگ، بعضي از شب‌ها شب‌هاي عمليات و حمله نبود، بعضي از شب‌ها يا روزها زمان حمله بود. زمان حمله که خط آتش فعّال است خيلي بايد مواظب بود. حضرت فرمود وقتي از کسي دارند تعريف مي‌کنند آن خط حمله آتش است، اگر ـ خداي ناکرده ـ اين شخص باور کند و زمينه تکبّر او فراهم بشود وسيله سقوط اوست، وقتي که دارند از او تعريف مي‌کنند اين زمان حمله دشمن يعني شيطان است بايد انسان خيلي مواظب باشد.
براي اين کار به ما دو تا دستور دادند، گفتند يکي خودستائي چيز بسيار بدي است؛ يکي خودستاني چيز بسيار خوبي است. خودستاني يعني خوديِ خود را از خود بگير، وقتي خودي خود را گرفتي فقط بندگي خدا مي‌ماند، آلوده نيست؛ ولي وقتي خودستائي کردي، خودت را ستودي، اين غبار جلوي آن بندگي مي‌نشيند، اين بندگي را ضعيف مي‌کند، لذا بندگي را نمي‌بيني. اگر کسي خودستاني کرد و خودش را گذاشت کنار، فقط بنده مي‌ماند. در استغفارها مي‌گويند: «أَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفَارَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت‏»(1) فقط بندگي مي‌ماند، اگر يک چنين چيزي بود اين دعا يقيناً مستجاب است و اما اگر خودستايي بود که خودش را بستايد، چه دوست داشته باشد که خودش خودش را معرفي کند يا ديگران، اين همان خط حمله آتش است.
برکت خدا در بازماندگان شهدا
حضرت درکلمه ديگري در جواب يک نامه، مرقوم فرمودند: «بَقِيَّهًْ السَّيْفِ أَبْقَی عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً»«به كسانى كه در جهاد با دشمنان اسلام به شهادت نرسيده اند، خداوند عمر طولانى‌تر و فرزندان بيشتر عطا مى فرمايد». (2)؛ در يکي از جبهه‌هاي جنگ مسئول آن جبهه براي حضرت نوشت ما کشته زياد داديم مخصوصاً از فلان قبيله؛ حضرت فرمود نگران نباش که شهدای زياد داديم،  اما «بَقِيَّهًْ السَّيْفِ أَبْقَی عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً»؛ خانواده‌هاي شهيد مي‌مانند، گرامي‌اند، فرزندان فراواني خدا به اينها خواهد داد، دودمان اينها منقرض نمي‌شود؛ اما آنها که کاري به جنگ و جبهه نداشتند، نسبت به جبهه بي‌تفاوت بودند، نسبت به جنگ بي‌تفاوت بودند، شهادت را استقبال نمي‌کردند، آنها منقرض مي‌شوند.در شرح اين جمله نهج‌البلاغه، شهادت و ماندگاري اهل بيت(ع) به عنوان نمونه ذکر شد، چون بيشترين شهيد را خاندان عصمت و طهارت،  چه قبل از کربلا، چه در کربلا، چه بعد از کربلا دادند و جمعيت اينها هم زياد نبود، اما سادات به لطف الهي شرق و غرب عالم را گرفتند. فرمودند اينها ريشه‌هاي همان خانواده‌هاي معظم شهدا هستند، خداي سبحان هرگز اين دودمان را، اين خانواده‌ها را تنها نمي‌گذارد، اينها «بَقِيَّهًْ السَّيْفِ» هستند؛ يعني شمشير،خيلي‌ها را از بين بُرد، چند نفري ماندند، اينها ماندني‌اند، خانواده‌هاي شهدا منقرض نمي‌شوند مي‌مانند، فرزندان فراواني خدا به اينها مي‌دهد، نام اينها را خدا زنده نگه مي‌دارد، پاداش اينها را در آخرت مي‌دهد که حرفي در آن نيست اما در دنيا اينها ماندني‌ و باقي‌اند.
ائمه فرمودند چند گروه ماندني‌اند؛ درباره علما فرمودند: «العُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهرُ»(3) در کتاب‌ها مي‌مانند، در حوزه‌ها مي‌مانند، در دانشگاه‌ها مي‌مانند، در افکار مي‌مانند، در قلوب مي‌مانند، نام و ياد اينها مي‌ماند، براي اينکه آثار اينها زنده است. درباره خانواده‌هاي شهدا فرمود اينها منقرض نمي‌شوند، اينها ماندني‌اند؛ يک نفر يا ده نفر از اين خاندان برود، ذات اقدس اله ده‌ها نفر از خاندان اينها را نگه مي‌دارد.اينها «بَقِيَّهًْ السَّيْفِ»اند يعني شمشير، خيلي‌ها را از پا درآورد چند نفري ماندند اينها ماندني‌اند؛ برکات اينها، فرزندان اينها به مقاماتي مي‌رسند، جمعيت اينها، کثرت خاندان پيدا مي‌شود، نام اينها هميشه زنده است. «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا»(4) انسان کاري در راه خدا بکند ممکن نيست که خدا آن را فراموش کند؛ حالا يکي را ده برابر يا صد برابر يا هزار برابرعطا مي‌کند، اين مربوط به حُسن نيت است، مربوط به حُسن عمل است.
وجود مبارک زينب کبري(س) هم سوگند ياد کرد فرمود قسم به خدا نمي‌توانيد ما را از پا در بياوريد ما ماندني هستيم «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا،  سوگند به خدا که هرگز نمی‌توانی یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، ».[5]
رسالت جهانی پیامبر(ص)
وجود مبارک پيغمبر(ص) جهاني فکر مي‌کرد. در همان اوايلي که ذات اقدس اله سور قرآني را نازل کرد فرمود تو جهاني هستي. در سوره مبارکه «مدّثر» سه بار کلمه بشر تکرار شده است: يک بار حرف مخالفان و معاندان است که در اتاق فکر نشستند گفتند ما چه بگوييم؟ نتيجه آن مشورت‌ها که وليد و امثال وليد اعلام کردند اين بود که ما دو رسالت را انکار کنيم يک حرف عادي را هم بپذيريم، بگوييم رسالتي از آسمان به زمين نيامده، يک؛ رسالت زميني هم نداريم دو، نه ـ معاذالله ـ فرشته‌اي از آسمان آمده، نه ـ معاذالله ـ اين شخص پيامبر است، پس چيست؟ اين حرف‌هايي است که خودش ساخته: «إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ»(6) يک آدم عادي است، نه از آسمان خبري است نه او سمَتي دارد، حرف عادي است.
آنگاه ذات اقدس اله بعد از چند آيه دو بار کلمه بشر را ذکر مي‌کند مي‌فرمايد اينکه آنها گفتند، بايد بدانند اين «ذِكْري‏ لِلْبَشَر»،(7) يک؛ «نَذيراً لِلْبَشَر»،(8) دو؛ يعني ما حقوق بشر آورديم، براي بشر کتاب آورديم نه براي عرب، اين براي عرب قدم اول است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 23/8/98
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1. الأمالي(للصدوق)، النص، ص25.
2. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت84.
3.تحف العقول، النص، ص170.
4. مريم، 64.
5. اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، النص، ص185.
6. مدثر، 25.
7. مدثر، 31.
8. مدثر، 36.
خوان حکمت روزهای یک‌شنبه منتشر می‌شود.