مهمترين عامل غفلت انسان
در آیه مباركه اِقتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ انْشَّقَ القَمَر(1) سخن از اِقتراب قيامت است، ولي چون مهمترين حادثه قيامت همان صحنه حساب است كه هر كسي مسئول اعمال خودش است؛ آن بخش مهم قيامت را در طليعه سوره انبياء ذكر فرمود كه: اِقْتَرَبَ لِلْنّاسِ حِسابُهُم(2)، و اينها غافلند. دو تا عامل وجود دارد براي تَنبّه؛ يكي عامل دروني كه همان عقل و فطرت است كه انسان هرگز خود را پوچ نمي داند و خود را اَبدي تلقّي ميكند و به آينده اميدوار است؛ بنابراين بايد براي آينده تلاش و كوشش بكند. دوّم ادلّه بيروني كه انبياء و اولياء آمدند: وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُول(3)؛ آنچه را كه در درون دلهاي مردم نهادينه شد، آنها را شكوفا ميكنند، اِثاره ميكنند. اين گروه، يعني مشركان و بسياري از افراد مردم نه به نداي دروني توجه دارند، نه به صَلاي بيروني! لذا غافلند و از دستورهاي ديني، عقلي و نقلي گريزانند.
حبّ دنيا، مهمترين عامل غفلت
منشاء ديگر اين است كه مهمترين عامل غفلت همين دنياست كه: حُبُّ الدُّنيا رَأسُ كُلِّ خَطيئِه(4). قرآن كريم گاهي به صورت متن: آن جامع كلّي را ذكر ميكند كه: اِنَّمَا الحَياهُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهو(5). گاهي اين متن را شرح ميدهد، اين مُجمل را مفصّل ميكند، اين را مُبيّن ميكند؛ ميفرمايد: لا تُلْهِكُمْ اَموالُكُمْ وَ لا اُولادُكُم(6)، گاهي ميفرمايد: غَرَّتْكُمُ الحَياهُ الدُّنيا (7)، گاهي ميفرمايد: اين مال براي شما وسيله سرگرمي شماست، گاهي ميفرمايد: تكاثر، شما را سرگرم ميكند: اَلهاكُمُ التَّكاثُر(8)؛ به جاي اينكه به سراغ كوثر برويد، به دنبال تكاثر ميرويد. اينها شرح آن متن است، تفصيل آن مُجمل است.
غفلت در دين، عامل گمراهي
بدتر از همه كسانياند كه دينشان را غفلت وبازیچه قرار دادند؛ بالأخره انسان نمي تواند بيدين باشد! هر مكتبي كه دارد، به آن احترام ميگذارد، براي آن حرمت ويژه قائل است؛ دين اوست، و لو بتپرستي باشد. اينكه فرمود: لَكُمْ دِينُكُم وَلِيَ دين(9)، همين است. در مصر، فرعون كه مردم را به پرستش خود دعوت ميكرد، ميگفت: مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ اِلهٍ غِيرِي(10)، اَنَا رَبُّكُمُ الاَعلي(11)؛ اين حرفها را ميگفت، به مردم مصر ميگفت كه وجود مبارك موساي كليم (ع) ميخواست شما را از دينتان جدا كند: اِنّي اَخافُ اَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ اُو اَنْ يُظهَرَ فِي الأرضِ الفَساد(12). بنابراين هر مكتبي را كه يك ملّتي به او احترام ميكند، دل ميبندد؛ دين اوست. خواه وَثني و صَنمي باشد، خواه چيز ديگر؛ دين به اين معنا هست.
تبيين معناي بازيچه قرار گرفتن دين
در سوره مباركه انعام فرمود: بعضي دينشان را لهو و لعب قرار دادند. يا به اين معناست كه با دينشان بازي ميكنند؛ يا نه، بعضيها بازيگري را دين قرار دادند. آيه 70 سوره مباركه انعام اين بود: وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهواً وَ غَرَّتْهُمُ الحَياهُ الدُّنيا. بعضيها دين را بازيچه قرار دادند؛ نظير اموي و مرواني و امثال ذلك، كه اين قصّه را قبلاً هم ابوريحان بيروني نقل كرد، هم ابوالحسن عامري؛ اين دو نفر از حكماي قبل از هزار سالند، هر دو بزرگوار مورد اعتماد علمياند. هم ابوريحان نقل كرد، هم ابوالحسن عامري كه معاويه بعد از پيروزي در بخشي از منطقههاي غرب شام، آنهائي كه بتپرست بودند؛ بتهاي آنها را گرفت. آن بتهاي عادي را كه از بين بردند. سلاطينشان كه بت پرست بودند، بتهاي مجلّل و مُكلّل داشتند. آن بتها را كه مال سلاطين و رؤساي آن منطقه هاي بتپرستي بود، به شام آوردند و تزيين و تَرصيع و تذهيب كردند، بعد از اين آرايش و پيرايش، به وسيله كشتي براي سلاطين بتپرست هند ميفرستادند و از اين راه تجارت ميكردند.
اين خليفه مسلمين بود! بت را به عنوان يك صادرات ميفروخت؛ به جاي اينكه اين را بشكند و كار ابراهيم خليل(ع) را به ديگران ياد بدهد، اين بتفروشي را ترويج ميكرد. ميگفت يك درآمدي است براي ما!! ما كه نميپرستيم، آنها ميپرستند. اين، دين خود را بازيچه قرار داده بود و اگر وجود مبارك أبيعبدالله با آن وضع قيام نمیكرد، كلّ اسلام رخت بر ميبست؛ اينها كسانياند كه با دينشان بازي كردند! امّا يك عدّه هستند كه بازيگري را دين قرار دادند، مرتّب دارد بازي ميكند؛ بازي، دين او شد! درست است بازي لازم است، ورزش لازم است؛ امّا يك گوشهاي از روز. نه اينكه شبانه روز انسان تمام وقتش را صرف برنامه ريزي براي بازي بكند! آنوقت دين اينها ميشود بازي اينها! همانطوري كه دِينُهُمْ دَنانيرُهُم(13)، يك عدّه دينارشان دينشان است؛ يك عدّه هم بازي، دينشان است.
توطئه مشركان مكه به منظور از بين بردن دين الهي
فرمود: اينها دينشان چون به آن صورت هست، به دين راستين توجه ندارند؛ يك. نه تنها توجه ندارند، آن روش خود را حق ميدانند و دين الهي را باطل ميدانند؛ دو. در صدد خاموش كردن چراغ دينند؛ سه. و براي اين كار توطئه دارند، شب نشيني دارند، پشت درهاي بسته حرف ميزنند؛ چهار. خداي سبحان از درون و بيرون با خبر است و همه را گزارش ميدهد؛ پنج. فرمود: اينها شب نشينيها دارند، توطئه دارند، بيتوته دارند: يُبَيَّتُونَ مَا لا يَرضي مِنَ القُول (14) دارند؛ همه اينها را براي پيغمبر(ص) تشريح كرد كه اينها در آن جلسات خصوصي برنامه رسمي دارند تا مردم دينشان لهو و لعب بشود.
بيانات حضرت آيتالله جواديآملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مباركه انبياء در جمع طلاب و فضلاي
حوزه علميه قم ـ 11/ 3/ 1389
___________________________
(1) قمر/ 1 (2) انبياء/ 1 (3) نهج البلاغه/ خ 1/ بند 37
(4) الكافي/ 2/ 315 (5) محمّد (ص)/ 36 (6) منافقون/ 9
(7) جاثيه/ 35 (8) تكاثر/ 1 (9) كافرون/ 6
(10) قصص/ 38 (11) نازعات/ 24 (12) غافر/ 26
(13) بحار الأنوار/ 22/ 453 (14) نساء/ 108
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر میشود.