kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۲۰
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۳ - ۲۳:۳۸

با سلطنت‌طلب‌ها و آنهایی که می‌گوییم منافق دوست بودم! (خبر ویژه)

نعیمه اشراقی می‌گوید در شبکه‌های اجتماعی با سلطنت‌طلبان و منافقین دوست است.
وی در مصاحبه با تماشاگران درباره دوستانش در شبکه‌های اجتماعی و بخصوص فیسبوک می‌گوید: من درخواست دوستی کسانی را که تقاضای دوستی داشتند بدون شناخت از آنها و یا هیچ گزینشی می‌پذیرفتم. مثلاً از سلطنت‌طلب‌ها و سازمان مجاهدین که ما به آنها منافقین می‌گوییم در صفحه من حضور داشتند تا داخلی‌های تندرو، اصولگراهای تندرو و میانه‌رو، اصلاح‌طلب‌ها و... طیف وسیعی از انواع تفکرها.
وی که مدیرعامل شرکت نفت کیش است ادامه می‌دهد: حسن‌آقا ]از ماجرای این کامنت[ ناراحت شده بودند. خیلی از این موضوع ناراحت شدم و نمی‌فهمیدم چه اتفاقی می‌افتد ]چون گویا کسی آی.دی مرا هک کرده بود[ اما یک روز متوجه شدم کار چه کسی است و به اصطلاح مچ‌اش را گرفتم. متوجه شدم رمز عبور مرا داشت و آن مطالب را می‌گذاشت. ایشان از آشنایان بود و به هر حال عذرخواهی کرد، می‌گفت فکر نمی‌کرده کار اشتباهی انجام می‌دهد.
اشراقی درباره لباس نامناسب دخترش در خارج اظهار داشت: دختر من از سن 18 سالگی برای ادامه تحصیل از ایران رفت. بچه‌ها در غربت خیلی سختی می‌کشند. مرکزی به نام «مرکز نخبگان ایالت انتاریو» هست که در آنجا طرح دخترم و تیم آنها برنده می‌شود. زمانی که نعیما را صدا کرده‌اند که تیم‌شان مقام اول را کسب کرده بسیار مسرور و هیجان‌زده شد. خب کانادا هم خیلی سرد است و اکثر مواقع نمی‌توان بدون پوشش گرم از منزل خارج شد گاهی دما تا منهای 30 درجه سانتی‌گراد می‌رسد. در آن مقطع زمانی نیز هوا سرد بود و نعیما با پالتو به سالن رفته بود و برایم توضیح داد به دلیل گرمی هوای داخل سالن و تاریکی فضا (زیرا سن با نور بیشتری روشن بوده) پالتو را درآورده است و زمانی که اسمش را صدا زدند، به قدری هیجان زده شده بود که اصلاً دیگر به لباس‌اش فکر نکرده و برای دریافت جایزه‌اش روی سن رفته است.
او می‌گوید برای اینکه بستگان از آن عکس دلخور نشوند، مجبور شده عکس را فتوشاپ کند.
وی همچنین از تمایل خود برای سفر به خارج در گذشته خبر داده و می‌گوید: چهارم نظری که درسم تمام شد، تصمیم گرفتم از ایران بروم. اتفاقاً دایی‌ام هم خیلی کمک کردند. با آقا هم که صحبت کردم، گفتند من مخالف نیستم اما دلواپس می‌شوم. اما نمی‌توانم جلوی تو را بگیرم. همه کارهایم آماده شد که بروم آلمان برای ادامه تحصیل ولی مادرم مخالفت کرد. چون پدرم هم فوت کرده بود و مادرم گفت اگر پدرت زنده بود، نمی‌گذاشت تنها بروی. در خانواده ما همیشه افکار روشنی بوده و راجع به ادامه تحصیل هیچ ممانعتی نبوده. برای دختر من هم ممانعتی وجود نداشت. من فکر می‌کنم که فرزند را باید درست تربیت کرد و بعد خیال آدم راحت است.
اشراقی درباره ارتباط خانواده‌شان با خانواده رهبرانقلاب می‌گوید: ایشان همیشه بعد از فوت امام و تقریباً زمانی که مادر بزرگم زنده بودند، سالی دوبار به منزل مادربزرگم تشریف می‌آوردند. همیشه بیشتر جو دوستانه‌ای بوده و از خاطراتشان گفته‌اند و همیشه نسبت به پدرم اظهار محبت می‌کردند و مثلاً خاطراتی از جد پدری‌ام می‌گفتند، وقتی می‌آمدند خانه امام، آن حال و هوای امام زنده می‌شد و خاطراتشان. خانواده رهبری خانواده خوبی هستند. ساده و بی‌تکبر و خیلی راحت هستند. در جمع‌هایی که هستیم معمولاً بحث سیاسی نمی‌شود و خانواده خیلی محترمی هستند. به خصوص یکی از دخترانشان که عروس آقای محمدی گلپایگانی هستند خیلی دوست داشتنی است.