kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۳۰۰
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۳

« عبوديّت »؛ معيار ارزش انسان (خوان حکمت)


نه تنها در جاهليّت افرادي بودند كه مسائل تكاثر را، مسائل زر و زور را، مسائل مالی را معيار ارزش مي پنداشتند؛ در اعصار ديگر قبل از جاهليّت، بعد از جاهليّت، در اعصار بعدي، عصر كنوني كساني هم پيدا مي شوند كه همين مشكل جدّي را دارند.
وجود مبارك امام سجاد (ع) در دعاي 35 صحيفه سجاديه به اين صورت مي فرمايد. وقتي كه اصحاب دنيا را مي ديد، كساني را كه وضع مالي شان خوب است و در رفاهند مي ديد؛ اين جمله ‌ها را به خدا عرض مي كرد: اَلحَمدُ لِلّهِ رِضيً بِحُكمِ اللهْ. شَهِدْتُ اَنَّ اللهَ قَسَمَ مَعايِشَ عِبادِهِ بِالعَدلْ. خدا عادلانه معيشت ‌ها را و مسائل مالي را تقسيم كرد. ( عدل ) معنايش اين است كه هر كسي را برابر استحقاقش، لياقتش، قابليّتش عطا بكند. وَ اَخَذَ عَلي جَميعِ خَلْقِهِ بِالفَضل. در هنگام بخشش عدالت را رعايت كرد، كسي را بيشتر از ديگري نداد؛اگر در هنگام پاداش ببيند كه اين‌ها چه كرده اند، با فضل معامله مي كند.
تفاوت ( عدالت ) و ( تساوي )
خداي سبحان امكانات را به همه عَلَي السَّويه داد؛ عَلَي السَّويه معنايش اين نيست كه به كسي كه استعداد بيشتري دارد با كسي كه استعداد كمتري دارد، يك اندازه داد. برخي ‌ها هستند كه مال را تلف مي كنند، برخي ‌ها هستند كه مال را منشأ توليد قرار مي دهند، با آن بركات فراواني نصيب جامعه مي كنند. هر كسي را برابر آن استعداد و لياقتي كه دارد، به او عطا كرده است:اَلنّاسْ مَعادِنْ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّه(1). پس در توزيع، عدالت را رعايت كرده.
« عدالت »غير از مساوات است، مثلا اگريك درختي 1 هفته به آن آب نرسد، خودش را تأمين مي كند؛ هفته اي يك بار آب براي او كافي است، اما يك برگ گلي كه تازه كاشتند، اين هر روز بايد آب بخورد؛ اگر كسي مساوات بكند، هر روز آب بدهد؛ اين بيجا است. هفته‌اي يك بار آب بدهد، باز هم بيجاست. بلكه آن درخت را هفته‌اي يك بار، اين برگ گل را بايد هر روز آب بدهد. اينطور نيست كه مساوات با عدالت يكي باشد؛ عدالت چيز ديگر است، مساوات و مواسات چيز ديگر است. منتها اصل،عدل است، مساوات و مواسات را برابر با عدل بايد هماهنگ كرد. نه اينكه عدل را با مساوات هماهنگ بكنيم!
نگاه صحيح در برابر فقر و غناي ديگران
در هنگام دادن امكانات، عدل را رعايت كرده. وقتي حسابرسي مي خواهد بكند، با فضل رفتار مي كند، نه با عدل. اگر با عدل رفتار بكند، بسياري از ما‌ها مشكل جدّي پيدا مي كنيم؛ براي اينكه بايد نعمت را بجا مصرف بكنيم، نكرديم. امّا با فضل كه با ما رفتار بكند، صرف نظر مي‌كند. اينكه در دعا‌ها عرض مي كنيم: اَللّهُمَّ عاملنّا بِفَضلِكَ وَ لا تعاملنّا بِعَدلِكَ، همين است. لذا وجود مبارك امام سجاد عرض مي كند: اَنَّ اللهَ سُبحانَهُ وَ تَعالي قَسَمَ مَعايِشَ عِبادِهِ بِالعَدلْ وَ اَخَذَ عَلي جَميعِ خَلقِهِ بِالفَضل.
مطلب بعدي، عرض مي كند: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد، وَ لا تَفْتِنّي بِمَا اَعطَيتَهُمْ، وَ لا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِي. خدايا! خيلي از چيزهاست كه به ديگران دادي،‌ به ما ندادي. خيلي از چيزهاست كه به ما ندادي، به ديگران دادي. نه ما از داشتن ديگران در فتنه بيفتيم كه حسد بورزيم، نه آن‌ها از نداشتن ما در فتنه بيافتند كه فخر فروشي كنند؛ هم آن‌ها را نجات بده.فرمود: وَ لا تَفْتِنّي بِمَا اَعطَيْتَهُم، فَاَحْسُدَ خَلْقَكَ وَ اَغْمَطَ حُكمَكَ. اگر من گرفتار فتنه بشوم در اثر اينكه به آن‌ها دادي، نسبت به اين‌ها حسادت مي‌ورزم، يك؛ نسبت به شما بي ادبي مي كنم، دو؛ كه چرا به او دادي، به من ندادي! اين دو خطر براي من هست.
وسعت نگاه و شكر گزاري خداوند
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ طَيِّبْ بِقَضائِكَ نَفسِي؛ من را يك آدم طيّب و طاهر قرار بده. يك آدمي كه اهل زباله است، هر روز بايد او را شستشو بكني. امّا وقتي طيّب و طاهر باشد، اين ديگر هم خودش معطّر است، هم فضا را معطّر مي كند. وَ وَسِّعْ بِمَواقِعِ حُكمِكَ صَدرِي، به من شرح صدر عطا بكن. وَ هَبْ لِيَ الثِّقَهَ، به من آن طمأنينه را عطا بكن؛ لِاُقِرَّ مَعَهَا بِاَنَّ قَضاءَ كَ لَمْ يَجْرِ اِلّا بِالخِيرَه. آن ديد وسيع را به من بده؛ من گذشته را ببينم، آينده را ببينم. بعضي ‌ها هستند كه وضع مالي شان خوب است، امّا آدم نمي داند كه پدرانشان در كمال فقر به سر بردند. بعضي ‌ها هستند كه وضع مالي شان مناسب نيست، ديگر نمي دانند كه آباء و اجدادشان در كمال نعمت بودند، شكر گزاري نكردند؛ بچه ‌ها به اين زحمت افتادند. آدم يك مقطع را كه ببيند، از گذشته و آينده بي خبر باشد؛ داوري نابجا دارد. وَ اجْعَلْ شُكرِي لَكَ عَلي مَا زَوَيْتَ عَنّي اُوفَرْ مِنْ شُكرِي اِيّاكَ عَلي مَا خَوَّلْتَنِي. خدايا!خيلي از چيز‌ها را به من ندادي كه مصلحت من نبود كه به من بدهي؛ كه اگر به من مي دادي، من گرفتار مي شدم! من شكرم نسبت به آنچه ندادي، بيشتر باشد نسبت به آنچه كه به من دادي. براي اينكه آنچه كه به من ندادي، مصلحت من بود كه به من ندادي.
« عبوديّت »؛ معيار ارزش انسان
امام (ع)در جای دیگر می‌فرماید: وَ اعْصِمنِي مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَساسَهً اَو اَظُنَّ بِصاحِبِ ثَروَهٍ فَضلاً فَاِنَّ الشَّريفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طاعَتُكْ وَ العَزيزَ مَنْ اَعَزَّتْهُ عِبادَتُك. عرض كرد: خدايا! من را معصوم، محفوظ، مصون نگه بدار از اين ديد بد كه معيار ارزش را ثروت و تكاثر بدانم. خدايا! مبادا من طوري باشم، كسي كه وضع مالي‌اش خوب است؛ او را شريف بدانم. كسي كه وضع مالي اش خوب نيست، او را شريف ندانم! اين فكر، فكر بدي است؛ من به تو پناه مي برم از اين فكر كه مشكل جامعه ما همين است!
مي بينيد دعاي امام سجاد تنها در اين نيست كه خدايا! گناهان مرا بيامرز! اين جزء بهترين مسائل ارزشي است.شما مي بينيد اين 3 جمله‌اي كه از وجود مبارك حضرت امير نقل شده است: اِلهي كَفَي بِي عِزّاً اَنْ اَكُونَ لَكَ عَبداً وَ كَفَي بِي فَخراً اَنْ تَكُونَ لِي عَبداً، اَنتَ كَمَا اُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب (2). همين جمله در اين سلسله اهل بيت عصمت و طهارت به تعبيرات گوناگون آمده. عرض كرد: خدايا! شريف آن است كه در بردگي تو، عابد تو باشد، تو را بپرستد! عزيز آن است كه تو مُطاع او و معبود او باشي.
ارتباط با خداي سبحان؛ عامل ماندگاري انسان
فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعنَا بِثَروَهٍ لا تَنفَد. خدايا! به ما كوثر بده، نه تكاثر. يك چيزي كه نفاد پذير نباشد، از بين نرود.آنچه كه عِندَ النّاس است، نفاد پذير است؛ چون مَا عِندَكُمْ يَنفَد. چيزي كه نفاد پذير نيست، برابر آيه سوره نحل اين است: مَا عِندَكُمْ يَنفَدْ وَ مَا عِندَ اللهِ باقٍ (3). ما را عِندَ اللّهي كن! وَ مَتِّعنَا بِثَروَهٍ لا تَنفَدْ وَ اَيِّدْنَا بِعِزٍ لا يُفْقَد. ما را عزيز با جهت بكن، نه عزيز بي جهت! عزيز بي جهت كسي بشود، طولي نمي‌كشد كه اوضاع بر مي گردد. امّا عزيز با جهت باشد، هميشه عزيز است؛ چه در دنيا، چه در آخرت، چه در قيامت.
وَ اسْرَحنَا فِي مُلكِ الاَبَد، ما را طوري بكن كه ابدي بينديشيم، نه زود گذر فكر بكنيم! ما به فكر كالاي نَمير باشيم. در جاهليّت اين رواج داشت، الآن هم شما مي بينيد كم و بيش در بعضي از افكار اين هست. قبلاً ظروف مِسي را مي گفتند ملك نَمير.در روستا‌ها در رژيم ارباب و رعيتي، آن زمين هاي كشاورزي را مي گفتند سرمايه نَمير.در جاهليّت كهنه هم همين را مي گفتند كه: مَا اَظُنُّ اَنْ تَبيدَ هذِهِ اَبَداً (4). وقتي وارد آن باغ شد، گفت: اين ديگر ملك نَمير است؛ ( بادَ ) يعني هَلَك، ( يَبيدُ ) يعني يَهلِكُ. مَا اَظُنُّ اَنْ تَبيدَ هذِهِ، يعني اين ديگر ملك نَمير است؛ بعد طولي نكشيد كه بساطش برچيده شد. در اينجا وجود مبارك امام سجاد عرض مي كند: خدايا! وَ اسْرَحنَا فِي مُلكِ الاَبَد، كه ما آنجا در آن ميدان وسيع قدم بزنيم، معيشت داشته باشيم.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مباركه مريم در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم ـ   21/ 10/ 1388
____________________________________
(1) الكافي/ 8/ 177    (2) الخصال/ 2/ 420    (3) نحل/ 96    (4) كهف/ 35
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر می‌شود.