نسبت عرصه فرهنگ و هنر با مدافعان حرم و جبهه مقاومت چیست؟ - بخش اول
غیبت مختارهای زمانه در سینما و تلویزیون
آرش فهیم
سالهاست که سریال «مختارنامه» برنامه ثابت تلویزیون برای پخش در ایام محرم و صفر است. این سریال علاوه بر اینکه روایتی تاریخی درباره حماسههای این منتقم خون شهدای کربلاست، با پرداختی کم نظیر، به مسائل و موضوعات روز جامعه ما و جهان اسلام تنه میزند. اما در همین دوران هم شاهد ظهور مختارهای زمانه هستیم که هنوز تصویر چندانی از آنها در سینما و تلویزیون نقش نبسته است.
«مدافعان حرم» در شجاعت و صلابت، مصداق مختارهای معاصر هستند، با این تفاوت که آنها قبل از واقعه، دفع بلا کردند و راه را بر یزیدیان زمان بستند. جبهه مقاومت نیز همچون دوران دفاع مقدس، سرشار از ماجراهای مکتوم و ناگفته اما تکاندهنده است. درباره هر بخش و هر عملیات و هر شخص از این جبهه میتوان صدها شعر سرود و دهها سرود ساخت و انواع فیلم و سریال ساخت و تئاتر به صحنه آورد و... به همین دلیل هم کتابهایی که به زندگی رزمندگان و فرماندهان این جبهه میپردازند، بیاندازه جذاب و خواندنی هستند. اینکه یک فرد چه مسیری را طی کرده تا به مرحلهای برسد که داوطلبانه به میدانی نفسگیر برود و لباس دفاع از حرم بپوشد، یک ماجرای عاشقانه و رازآمیز است. وصیتنامه هر یک از این قهرمانان را میخوانیم، لبریز از شکوه ذهن و نگاه یک انسان خودساخته و دلداده را میبینیم.
طی هفت، هشت سال اخیر، باز هم مانند دوران دفاع مقدس، هر روز در خیابانهای شهرهای ما پیکر جوانهایی تشییع میشود که فدایی حرم و حریم انسانیت شدند. در آن دوران، برای وصال حرم معشوق جان میدادند و در این دوران برای پاسداری از حریم حرم. نکته تأملبرانگیز اینکه همچون لشکر امام حسین(ع) و مانند دوران دفاع مقدس، در میان مدافعان حرم هم میتوان طیفها و نسلهای گوناگونی را دید؛ از ریشسفیدانی مثل حسین همدانی و حسن شاطری و سیدحمید تقوی تا جوانان کمسن و سالی چون سیدمصطفی موسوی، عباس دانشگر، محسن حججی، محمدرضا دهقان و هنرمندانی چون هادی باغبانی و سعید سیاح طاهری تا شخصیتهای نظامی، مهندس، پزشک و... که زندگی هر یک از آنها میتواند تبدیل به یک اثر هنری درخشان و جذاب شود.
آنچه آشکار است، جبهه مقاومت و شهدای مدافع حرم امروز یک ظرفیت زیبا و بزرگ برای کار فرهنگی و هنری است. اما عرصه فرهنگ و هنر ما و بهطور خاص سینما و تلویزیون، تا چه اندازه از این ظرفیت استفاده کرده است؟ چه جنبههایی از جریان دفاع از حرم و جبهه مقاومت، برای خلق آثار هنری قابل توجه است؟ و... سؤالاتی از این دست که در این مجموعه گزارش به آنها میپردازیم. با ما همراه باشید.
جایگاه مدافعان حرم
در کارنامه سینما و تلویزیون
ابتدا باید بررسی کنیم که سینما و تلویزیون در قبال پرداختن به جبهه مقاومت و مدافعان حرم چه کارنامهای از خود ثبت کردهاند. فقط کافی است تا فیلمهایی که درباره مدافعان ساخته شده را یکبار مرور کنیم؛ حتما اولین و مهمترین فیلمیکه به ذهن همه ما میرسد «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیکیا است.
به جز این فیلم «جشن تولد» به کارگردانی عباس لاجوردی هم تصویری از جنگ شهری بین مدافعان حرم و داعش در دمشق را نمایش داده است. این فیلم هم در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و بهطور محدود نیز روی پرده رفت. در جست وجو درباره آثاری که با مضمون داعش و مدافعان حرم ساخته شده به فیلم دیگری با عنوان «آوازهای سرزمین مادریام» هم بر میخوریم. اما این فیلم به کارگردانی عباس رافعی نیز هیچگاه به نمایش درنیامده است. یک فیلم سینمایی دیگر با نام «سرگشته» به کارگردانی سهیل سلیمی نیز تولید شده است، اما این فیلم نیز هنوز به اکران درنیامده! فیلم نیمهبلند دیگری با نام «هنگامه» ساخته امیر داسارگر نیز در جشنواره عمار اکران شده بود. همچنین اپیزود چهارم فیلم «هیهات» روایتی دلنشین از مدافعان حرم در عراق را نمایش میدهد. این اپیزود به کارگردانیهادی مقدم دوست ساخته شده است. در مجموع، طی حدود 8 سال مقاومت در برابر داعش و از میان سالانه حدود 100 فیلمی که در سینمای ایران ساخته میشود، همین تعداد محدود و معدود با این موضوع مهم، ملی و بینالمللی به چشم میخورند!
در تلویزیون هم اوضاع به همین منوال است. در سیما، برنامههای مستند یا گفتوگو محوری چون «از آسمان»، «ملازمان حرم»، «نیمه پنهان ماه» و... به شهدای مدافع حرم پرداختهاند. اما دستان سیما در حوزه آثار نمایشی خالی است.چون تنها بخشهایی از سریال «پایتخت 5» تصاویری از داعش و جنگ در سوریه نشان داد. غیر از این نمیتوان حتی نام یک تلهفیلم را هم دید که به جبهه مقاومت یا داعش توجه کرده باشد! به کمکاری سینما عادت کردهایم، اما از صداوسیما انتظار میرفت که در این زمینه پرکارتر ظاهر شود. اما چرا این وضعیت پیش آمده؟
مشکل همیشگیِ مدیران بیدغدغه!
جواد اردکانی، یکی از فیلمسازانی است که آثار متعددی با موضوعات ملی و انقلابی ساخته است. سریالهای «غریبه»، «آینههای نشکن» و «نوشدارو» و فیلمهای «به کبودی یاس» و «شور شیرین» ازجمله آثار اوست. وی چند سالی هست که در پی تولید اثری درباره جبهه مقاومت و مسائل سالهای اخیر سوریه است، اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. با توجه به این تجربه، نظرات این کارگردان را درباره وضعیت تولیدات سینمایی و تلویزیونی در ارتباط با مدافعان حرم و دلایل کمکاری در این زمینه پرسیدیم.
جواد اردکانی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در حوزه مستند، فعالیتهای مناسب و خروجیهای قابل توجهی داشتهایم، هرچند از نظر کمی و کیفی بسیار عقبیم. این حضور در حوزه داستانی بسیار کمرنگ بوده و به جز چند فیلم که شاخصترین آنها «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیاست. همچنین میتوان گفت در تلویزیون فعالیتی نداشتهایم.»
وی میافزاید: «خود بنده از سال 1394 پیگیر تولید یک اثر درباره این موضوع هستم. اما در این پیگیریها در رابطه با علت کم بودن تولیدات با موضوع مدافعان حرم و مسائل منطقه به نتایجی رسیدم، ازجمله اینکه تعداد هنرمندانی که با گرفتن حقوق کمتر بخواهند در حوزه مقاومت فعالیت کنند کم نیست. در رابطه با این موضوعات نیز به اندازه کافی داستان نویسی شده است. اما تولیدات درباره با این موضوعات ظاهرا اولویت کار هیچکدام از نهادهای فرهنگی نیست و این در حقیقت راه فرار مناسبی است تا در رابطه با این موضوع فعالیتی نداشته باشند و مهمتر از همه اینکه در این چند سال مشاهده کردم که درصد بالایی از مدیران، اساساً حضور ایران را در منطقه قبول ندارند، پس در نتیجه به دنبال تولیدات فرهنگی درباره اینگونه موضوعات هم نیستند.»
اهمیت پرداختن به مسائل منطقه
حجتالاسلام ساسان فلاحفر، مستندساز و مدیر گروه رسانهای فاطمیون، یکی از فیلمسازهایی است که بهطور خودانگیخته و جهادی وارد عرصه تولید محصولات هنری با موضوع جبهه مقاومت و مدافعان حرم شده است. بهطوری که این طلبه فیلمساز با 26 سال سن تاکنون بیش از 26 فیلم مستند ساخته است. «نبرد پالمیرا» و «نقاشی یک رویا» از جمله آثار مطرح وی هستند.
ساسان فلاحفر درباره لزوم ساخت فیلم درباره جبهه مقاومت و مدافعان حرم به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «یکی از تفاوتهای جنگ امروز با دوران دفاع مقدس، نقش موثر رسانه است. در دوران دفاع مقدس، فضای رسانهای شاید تأثیر چندانی نداشت، اما امروز نقش رسانه در جنگ بسیار مهم شده است. بهطور مثال، یکی از عوامل گسترش سلطه و فتوحات داعش در یک دوره، فیلمهایی بودند که در سوریه و عراق قبل از حمله به شهرها پخش میکردند و از این طریق به مردم آن شهرها اعلام میکردند که اگر با ما همراهی نکنید چنین و چنان میشود و... ما هم اگر میخواهیم در این جنگ رسانهای موفق باشیم، باید مسئلهای بزرگتر از دفاع از حرم را تبیین کنیم. چون کشورهایی مثل یمن و لبنان هم اجزای این جبهه هستند، اما حرم ندارند؛ باید بتوانیم اهمیت جبهه مقاومت را به مخاطب بفهمانیم. اما متأسفانه طی سالهایی که از جنگ افروزی داعش و گروههای تکفیری در منطقه میگذرد، در تمام سطوح نسبت به دشمن عقب بودیم و جبران آن سخت است. همچنان موضوع این جنگ داغ است و هنوز هم مردم با سؤالات بسیاری مواجه هستند و این مسئله بر زندگی آنها تأثیر میگذارد. فراموش نکنیم که هدف فتنه گروههای تکفیری در عراق و سوریه، در اصل ایران و مردم کشور ما بود. پس این موضوع بهطور مستقیم به زندگی تکتک ما ایرانیان مرتبط
است.»
این طلبه فیلمساز درباره فیلمهای مستند و سینمایی تولید شده درباره مدافعان حرم و جبهه مقاومت معتقد است: «عرصه مستند در مقایسه با سینمای داستانی، وضعیت بهتری دارد، اما بهنظر بنده نسبت به آنچه باید باشد، خیلی عقب هستیم، اینکه هنوز هم برخی از مردم درباره این موضوع سؤال دارند و بر سر چرایی این قضیه گیر کردهاند، گویای آن است که کم کار کردهایم. برای پاسخ دادن به این مسئله باید از رسانه استفاده کرد. در سینمای داستانی هم که متأسفانه به جز دو سه فیلم، کار چندانی انجام نشده است. همان حسرتی که سالهاست درباره سینمای دفاع مقدس میخوردیم که ای کاش درباره ناگفتههای جنگ بیشتر کار میشد، در سالهای آینده باید چند برابر برای جبهه مقاومت و فرصتهای از دست رفته حسرت بخوریم. ببینید؛ سینمای هند درباره مقابله خود با داعش فیلم میسازد، آن هم در شرایطی که اصلا هند در این قضیه نقشی نداشته و مردم آن کشور اصلا نمیدانند چه خبر است؟ چرا سینمای ما که محور اصلی این جنگ بودیم؛ تا این حد کم کار است؟»
شبهروشنفکران غربزده؛ علیه مدافعان حرم
در کنار کمکاری سینما و بخش سریالسازی تلویزیون در حوزه مدافعان حرم، باید به جفای برخی از شبههنرمندان این عرصه به مدافعان حرم نیز اشاره کرد.
بهطور مثال، کارگردانی که آثارش به انگارههای فمنیستی نیز آلوده است، یکبار با انتشار مطلبی در شبکههای اجتماعی، به مدافعان حرم حمله کرد. او در یکی از پستهای خود در فضای مجازی با نمایش ویدئویی از صحبتهای یک مادر شهید نوشت که «علت شهادت فرزند وی مورد بحث و اعتراض بسیاری از ایرانیان است!» البته میلانی وقتی موج اعتراضهای مردمی به خود و دفاع ایرانیان از مدافعان حرم را دید به ناچار این مطلب را از صفحه خود حذف کرد، اما هنوز هم تصاویرش در بسیاری از سایتها موجود است. همچنین یکی از بازیگران سینما نیز یکبار در فضای مجازی، عبارت «مدافعان رژیم اسد» را درباره مدافعان حرم به کار برد! البته این بازیگر نیز وقتی واکنش منفی مردم درباره حرف غیرمنطقی خود را دید، مجبور شد تا آن را اصلاح کند. البته نظر سینماگران شبهروشنفکر غربزده اغلب درباره قهرمانان و درخششهای ملی ما منفی بوده است. اما این نشان از دیدگاه منفی این طیف، نسبت به مدافعان حرم است. جای سؤال است که چطور ممکن است افرادی که امنیت و آسایش و آرامش خود را مدیون نیروهای دفاعی هستند، اینگونه گستاخانه درباره آنها سخن بگویند؟ اگر مدافعان حرم نبودند، میتوانستند به این راحتی کار کنند و آن شهرت و این زندگی پرزرق و برق و رفاهزده را برای خود فراهم آورند؟ شاید هم مشکل از همین رفاهزدگی و شهرت بیپشتوانه چنین افرادی باشد!
اما سؤال این است که چگونه میتوان در جامعه هنری کشور دغدغه لازم برای پرداختن به مسائل روز منطقه را ایجاد کرد؟ در قسمت بعدی این گزارش، به جستوجوی پاسخ و راهحل برای این پرسش میپردازیم.