نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دغدغه اغلب اعضای لیست امید مطالبات مردم نبود
سرویس سیاسی ـ
یک روزنامه حامی دولت بااشاره به اینکه اگر دولتی در حوزه اجرایی خود فقط بتواند مدیریت مناسبی در حوزه نقدینگی انجام داده باشد، بیشاز نیمی از راه را پیموده است، نوشت: شاید بتوان آنچه را که امروز در حوزه نقدینگی افسار گسیخته و سرگردان مشاهده میکنیم، تحت تاثیر حضور نابلدان اقتصادی در حوزههای سیاستگذاری و اجرایی اقتصاد کلان کشور دانست، کسانی که هنوز هم گمان میکنند این معضل با مصوبهها و قوانین و دستورالعملهای کوتاه مدت، بدون ریشهیابی معضل، قابلحل است.
روزنامه دنیای اقتصاد دیروز طی یادداشتی درباره لزوم هدایت غول نقدینگی به چرخه تولید و فعالیتهای مولد، نوشت: «برای شناخت یکی از بزرگترین تهدیدات در حوزه اقتصاد، لازم نیست که شما یک اقتصاددان باشید. بهعبارت دقیقتر در سالهای اخیر کسانی که حتی مقالههای اقتصادی را تورق کرده بودند، میتوانستند دریابند که بهزودی بهمنی راه میافتد و هر آنچه در مسیرش باشد را، تغییر شکل میدهد. اما هشدارهای فریادگونه اقتصادیون به سیاسیونی که در عمل اقتصاد را بهعنوان یکی از شاخههای علوم قبول ندارند، نیز بیتاثیر بود تا این بمب ساعتی هر روز پیچیدهتر از گذشته، امروزه با حجمی بالغ بر بیش از یک هزار و هفتصد هزار میلیارد تومان، مانند ارثیهای نحس و ناخواسته از دولتی به دولت دیگر منتقل شود.»
این روزنامه ادامه داد: «واقعیت این است که اهمیت بالای نقدینگی و رابطه مستقیم آن با تورم (نظریه مقداری پول) و به تبع آن تاثیر مستقیم آن بر معیشت مردم، به جایی رسیده که اگر دولتی در حوزه اجرایی خود فقط بتواند مدیریت مناسبی در حوزه نقدینگی انجام داده باشد، بیش از نیمی از راه را پیموده است. شاید بتوان آنچه را که امروز در حوزه نقدینگی افسار گسیخته و سرگردان مشاهده میکنیم، تحت تاثیر حضور نابلدان اقتصادی در حوزههای سیاستگذاری و اجرایی اقتصاد کلان کشور دانست، کسانی که هنوز هم گمان میکنند این معضل با مصوبهها و قوانین و دستورالعملهای کوتاه مدت، بدون ریشهیابی معضل، قابلحل است... [اینکه] در جلوگیری از خلق و رشد این مشکل، ناتوان بودهایم، باید ببینیم چگونه میتوانیم با مدیریت و هدایت صحیح آن، این اسب سرکش را مهار کنیم.»
دنیای اقتصاد افزود: «با توجه به فرض عقلایی بودن رفتار صاحبان سرمایه و نقدینگی، حرکت آنان به سمت بازارهای جذاب از نظر میزان بازده و اصل نقدشوندگی، اصلی خدشه ناپذیر است. در واقع این سرمایه سرگردان است که بهدنبال بازارهای جذاب، از جایی به جای دیگر کوچ کرده و در این بین خرابیهای ناشی از این سیل، عموما سهم اقشار متوسط و آسیبپذیر میشود. براساس این واقعیت، میتوان مسیری روشن و صحیح برای هدایت نقدینگی به سمت چرخه تولید و فعالیتهای مولد، ترسیم کرد تا آثار مخرب و منفی آن به رشد و توسعه اقتصاد و صنعت و ایجاداشتغال بینجامد. در واقع میتوان عنوان کرد که این فعلی است که باید از سوی سیاستگذاران مورد توجه ویژه قرار گیرد. بهطور قطع میتوان با اعمال سیاستهای تشویقی برای حضور افراد در بورس و سرمایهگذاری در سهام صنایع گوناگون و در مقابل افزایش هزینه حضور در بازارهای سفته بازی و سوداگرانه، سهم بازار سرمایه را در کیک نقدینگی افزایش داد.»
فرار از پاسخگویی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «اصلاحطلبان براي حضور گسترده در انتخابات با مسئله بررسي صلاحيتها و مسائل نظارتي روبهرو هستند... اين ترديد وجود دارد که چهرههاي اصلي اصلاحطلب نتوانند به طور صددرصدي براي تاييد صلاحيت از فيلترهاي نظارتي اطمينان داشته باشند. حتي اين نگراني و ترديد به حدي است که انتساب برخي نامزدها به جريان اصلاحطلب در ايام انتخابات و پيش از ثبتنامها دغدغهآور و داراي هزينه است.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «اگر ائتلاف انتخابات 94 با اعتدالگرايان و نتايج کسب شده از آن را مدنظر قرار دهيم در مييابيم که براي تاثيرگذاري بيشتر در مجلس و پيگيري موثر مطالبات مردم بايد نمايندگاني به مجلس راه يابند که دغدغه اصلاحطلبي و مطالبات مردم را داشته باشند. در حالي که بسياري از آنهايي که با ليست اميد وارد مجلس شدند، از اين دغدغه بيبهره بودند و ليست اميد تنها نردبان ورود آنها به خانه ملت بود.»
مدعیان اصلاحات در سال 94 و پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی، جشن و پایکوبی به راه انداخته و اعلام کردند که اصلاحطلبان مجلس را فتح کردند. اما اعضای لیست امید که تحت عنوان فراکسیون امید در مجلس مشغول به کار بودند، به هیچ عنوان کارنامه قابل قبولی ارائه ندادند. حالا مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی درباره کارنامه لیست امید و فراکسیون امید، به فرافکنی روی آوردهاند. شانه خالی کردن از مسئولیت، جزو لاینفک رفتار مدعیان اصلاحات است.
این طیف در پی آن است تا با حمله به شورای نگهبان بر ناکارآمدی خود سرپوش بگذارد. لازم به ذکر است که در انتخابات شورای شهر، پروسه نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود ندارد. با اینحال، به اذعان فعالین اصلاحطلب، شورای شهر پنجم تهران که تمامی اعضای آن اصلاحطلب هستند یکی از ناکارآمدترین شوراهای شهر است.
ناکارآمدی داخلی؛ بحران اصلاحطلبان
محسن هاشمی، رئیسشورای شهر تهران و عضو حزب کارگزاران طی یادداشتی در روزنامه سازندگی نوشت: «اینکه اصلاحطلبان پس از چند پیروزی پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر، به این نتیجه برسند که حضور آنها در حاکمیت نفعی برای این جریان و جامعه ندارد نشان از این میدهد که اصلاحطلبان نه از توانمندیهای خود ارزیابی درستی داشتهاند و نه از شرایط جامعه و حاکمیت.»
انتقاد هاشمی به طرح «مشارکت مشروط» حجاریان
در این یادداشت همچنین آمده است: «مگر یک جریان سیاسی میتواند در صحنه حضور داشته باشد و با انتخابات قهر کند؟ اگر یک جریان سیاسی بخواهد از حاکمیت و رقابتهای رسمی خروج کند، چه تفاوتی با تجدیدنظرطلبان دارد؟ امروز نیاز اصلاحطلبان به مهندسی مجدد و راهبردی راهگشاست نه تکرار ایدههای شکستخورده قبل... اطمینان دارم اگر امروز آیتالله هاشمی رفسنجانی میان ما بودند با ایدههایی نظیر خروج از حاکمیت، قهر با انتخابات، یا حضور مشروط همراهی نمیکردند و همه نیروهای سیاسی را به حضور در صحنه و استفاده از توانایی خود جهت حل مشکلات کشور و مردم دعوت میکردند.»
هاشمی نوشته است: «بحران امروز اصلاحطلبان ناکارآمدی داخلی است و ریشه آن نیز در نگاه سیاسی به مسائل اجرایی و عدم توجه به واقعگرایی و عملگرایی است اگر ما با همین وضعیت موجود در انتخابات مجلس خود را به رأی مردم بگذاریم اگر نگوییم با شکست، دستکم با کاهش موفقیت مواجه میشویم و اگر از انتخابات قهر کنیم یا حضور مشروطی که شرطهای آن برآورده نمیشود را بگذاریم از عرصه رسمی سیاست که با زحمات زیاد پس از حوادث 88 به آن برگشتهایم حذف میشویم. پس راهحل نه حفظ روند فعلی و نه قهر با صندوق رأی است بلکه باید در شیوه و عملکرد خود تجدیدنظر کنیم.»
افکار عمومی به ناکارآمدی اصلاحطلبان انتقاد دارند
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «بخش مهمی از انتقاداتی که امروز افکار عمومی از اصلاحطلبان دارند این نیست که چرا مقابل حاکمیت کوتاه میآیید، بلکه به ناکارآمدی، فقدان شایستهسالاری و کارآمدی انتقاد دارند.»
لازم به یادآوری است که کارگزاران با رادیکالیزه کردن فضای سیاسی از سوی برخی اصلاحطلبان بهویژه سعید حجاریان بهشدت مخالفند. بهطور مثال علاوهبر محسن هاشمی، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی 29 مردادماه سال جاری در گفتوگویی، سعید حجاریان را «رادیکال» خوانده بود و غلامحسین کرباسچی، دبیرکل این حزب نیز 19 شهریور سال جاری در مصاحبه با اعتماد گفته بود: «تحریم انتخابات و حضور مشروط نشانه سردرگمی است و نتیجه معکوس دارد.»
امید دادن یا ناامید کردن مردم؟!
روزنامه اعتماد روز گذشته تیتر و عکس یک خود را به موضوع حضور زنان در ورزشگاه و اختصاص سه سکوی بنفش از سوی دولت برای زنان در دیدار آتی تیم ملی فوتبال ایران و کامبوج اختصاص داد و نوشت: «كمتر از يك هفته تا روز پنجشنبه 18 مهرماه مانده است و از همين حالا ميشود گفت كه باز هم موضوع حضور رسمي زنان در آزادي قرار است بر اصل مسابقه سايه بيندازد. تا آن روز البته بحثها و گاه جدلها و گمانهزنيها در مورد پنجشنبهاي كه قرار است بيايد ادامه پيدا خواهد كرد. هنوز اينكه ورود به جايگاه تماشاگران در عمل چگونه مديريت خواهد شد و زنان بايد انتظار چگونه برخوردها و احيانا مقاومتهايي را داشته باشند در ذهنها هست. هنوز گامهاي بعدي و به واقعيت پيوستن حضور بدون مسئله زنان تماشاگر در بازيهاي باشگاهي و در استاديومهايي غير از استاديوم آزادي باقي ميمانند تا ديدن آنچه واقعا عملي ميشود، جشن خريد بليت آزادي در شبكههاي اجتماعي برپا است.»
در این میان پرسشی که به اذهان متبادر میشود آن است که آیا این رفتارهای روزنامههای زنجیرهای، ارتباطی هم به کارنامه خالی از خدمت و پر خسارت برخی مدیران دارد؟ به انتخابات چطور؟ و یا سناریوی بدخواهان برای ایجاد دوقطبیهای دروغین و درگیری و تنش سیاسی؟! قرار است با این روند فرصتسوزی و حاشیهسازی که حالا وارد هفتمین سال شده، به کدام اولویتها و نیازهای مشروع جوانان دهنکجی شود؟ جوانان بدین ترتیب، شاد میشوند یا نا امید و عصبانی و عاصی؟
اگر از مادران، زنان و دختران جوان نظرسنجی شود که «به نظر شما، اولویتها کدام است؟»، چند درصد پاسخ میدهند «اشتغال، ازدواج جوانان و تامین مسکن»؟ و از هر چند ده هزار نفر، ممکن است یکی بگوید اولویت من، «بردن زنان به ورزشگاه است»؟!
ادعای مضحک تحریمکنندگان انتخابات
روزنامه شرق دیروز در سرمقاله خود ادعایی را مطرح کرد که با توجه به عقبه جناحهای سیاسی کشور خنده دار و مضحک مینماید.
در سرمقاله این روزنامه آمده است: «بازگشت مردم به «زیستسیاست» کار دشواری است، اما این بازگشت برای همه جناحهای سیاسی به یک اندازه در اولویت نیست؛ حتی برخی جناحها از وضعیت موجود خرسندند، خاصه اصولگرایانی[!!] که چند دهه بر سیاستهای منطقهای ایران و نفوذ هرچه بیشتر آن پافشاری میکنند. در این جناحها چندان دغدغه بازگشت مردم به سیاست وجود ندارد؛ آنان در یک چشمانداز کلی انتخابات حداقلی را میپسندند که مورد قبول جامعه جهانی هم باشد[!!]»
ادعای روزنامه شرق در مورد رضایت اصولگرایان از وضع موجود نیازی به پاسخ و آوردن مصادیق ندارد، چرا که اصلیترین و شاید تنها طیف سیاسی کشور که به عنوان منتقد اصلی وضع موجود شناخته میشود اصولگرایان هستند.
اما درباره ادعای انتخابات حداقلی که مورد پسند اصولگرایان است باید گفت ای کاش نویسنده پیش از نوشتن این سطرها که بیشتر به انکار گذشته مشغول گشتهاند، به مرور مواضع طیفهای سیاسی کشور در مورد انتخابات میپرداخت.
یک روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب که سابقه فراوانی در مورد تحریم انتخابات و یا انتخابات مشروط دارد مدعی شده که آن یکی جریان (یعنی اصولگرایان) که هیچگاه دعوی تحریم انتخابات نداشتهاند، خواهان و دوستدار انتخابات حداقلی هستند! عجبا...!