استاد عباس براتیپور در گفتوگویی اختصاصی با کیهان:
شعر مقاومت بارور و تنـاور به ادبیات فارسی اعتـبار داده است
اشاره: استاد عباس براتی پور از پیشکسوتان عرصه شعر و خاصه شعر مقاومت به شمار میآید.
وی که در حوزه شعر آیینی آثار گرانبهایی نیز دارد همواره از روزهایی یاد میکند که خفقان دوران طاغوت، شاعران متعهد را منزوی میخواست و اشعار آیینی و انقلابی را دشمن بود!
با استاد گفتوگویی کردهایم:
* استاد براتی پور! شما یکی از شاعران نامبردار در حوزه شعر مقاومت محسوب میشوید. در این کسوت ارزشمند، شعر مقاومت را چگونه تعریف میکنید؟
- بنده معتقدم که شعر مقاومت همانا تجلی شعور و احساس شاعر مسئول و بابصیرت است که نگاه و دل مخاطب را به ارزشهای الهی و تقابل توامان با طواغیت درون و برون دلالت و سوق میدهد.
از این منظر، شعر مقاومت واجد و مروج مفاهیم والا و آموزههای بزرگی است: خداخواهی، اسلاممحوری، امامشناسی و ولایت پذیری، ایمان و یقین، شهادتخواهی، حفظ کرامت، نفی ظلم و نفرت از ظالم، حمایت از مظلوم، امر به معروف و نهی از منکر، شیطانستیزی، زمانشناسی و...! میبینید که مختصات و مولفههای شعر مقاومت وسیع و نورانی است و همه خوبیها و فضائل را شامل میشود.
مختصات و مولفههای برشمرده، از شاخصها و لوازم شعر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز به شمار میآیند. یعنی شاعر انقلاب همان شعری را میسراید که با محتوا و غایات شهر دفاع مقدس تطابق دارد، و هم شعر انقلاب و هم شعر دفاع مقدس دارای قرابت ذاتی با شعر مقاومت است!
* اما مرزهای محتوایی شعر مقاومت نسبت به شعر انقلاب و دفاع مقدس وسیعتر است؟
- به نظر من از حیث محتوایی و غایت هیچ فرقی میان شعر انقلاب و ... وجود ندارد! هر سه عرصه، منبعث از اسلام و در پی حاکمیت الله و ارزشهای متعالی است. اما شعر انقلاب یا دفاع مقدس با پرداختن به مقطع زمانی مشخص، رخداد و شخصیتها و هویتهای ویژه، مرزبندی ایجاد میکند!
* برخی از ملتهای غیرمسلمان مانند ملت ما، دارای تجربه مبارزاتی هستند. مثل ملت کوبا، شیلی، ژاپن ...! آنها هم با دیگرگونهای از شعر حماسی ظاهر شدهاند. آیا شعر حماسی آنان هم واجد و شایسته اطلاق عنوان و قید «مقاومت» است؟
- بله همانطور که شما هم اشاره کردید؛ برخی ملتهای غیرمسلمان هم دارای آثاری منظوم و منثور هستند که برآمده و محصول مبارزات ضد تبعیضنژادی یا نبردهای استقلال خواهانه و یا ایستادگی آنان در برابر استعمارگران است. این ادبیات نیز قابل احترام است. اما یادمان باشد که آثار هدف نظر بیشتر حاصل حب وطن است و یا صرفا «آزادیخواهی» را هدف قرار داده و حماسه سرایی صرف است. اما ادبیات مقاومت ما اعم از شعر مقاومت، بر شده و تجمیع همه ارزشها و خوبی هاست. یعنی تک بعدی و تک ساحتی نیست! ادبیات مقاومت ما ستیز علیه طاغوت درون و برون را – چنانکه قبلا گفتم- در بر میگیرد. ما در واقع از جهاد اکبر به جهاد اصغر رسیدهایم. جهاد اصغری که « مقاومت» معنایی و تصویری از آن است.
پس واژه مقاومت در مفهوم اخص آن کاملا مقدس است. ما هر جایی و با اشاره به هر موضوع و پدیده مشابهی نمیتوانیم واژه مقاومت را بکار ببریم.
مثلا آیا میتوانیم بگوییم؛ گروه چپگرایانی که در برابر امپریالیسم آمریکا ایستادند به مقاومت به مفهوم اخص و یا غایات آن باور دارند؟ قطعا خیر! بنابر این ترجیح همچون منی این است که به واژه مقاومت و شعر مقاومت جفا نکنیم و آن را در جای خود بکار ببریم.
باز هم تکرار میکنم قصد من کم ارزش جلوه دادن شعر حماسی ملتهای دیگر نیست. منظورم صیانت از تقدس یک واژه و مفهوم اخص آن در ساحت ادبیات متعهدانه است.
* با بررسی شعر مقاومت – در جغرافیای ایران عزیز ما- طی سالهای اخیر ما شاهد چه پیشرفتی هستیم؟
- خوشبختانه شاعران خوب و جوانی وارد صحنه ادبیات کشورمان شدهاند. این شاعران با ذهنی خلاق و احاطه بر ادبیات فارسی ودر کنار حس مسئولیت و نگاه نافذشان، اشعاری سرودهاند که از حیث محتوا و ساختار، قابل نظر است و امیدوارکننده. این عزیزان شاعر، بینسبت با صاحبان قدرت و ثروت، بدون لکنت، کلام حق را به زبان میآوردند و بهخوبی و ساده و روشن با شعرهایشان مخاطب را هدف قرار میهند. آنها احساسات پاک و زلالشان را با آگاهیهای به روز در هم آمیختهاند و بر پایه راهبردهای فرهنگی و لحنی انقلابی و جهادی دست به سرایش میزنند. در گذشته شاید بیشتر بر فضای شعر مقاومت، احساس و روح حماسی جاری بود و برتری داشت اما امروز ما اشعاری را میبینیم و میخوانیم که آگاهانه بصیرت سیاسی و فرهنگی را قاب گرفته است و تفکر ساز محسوب میشود. اما فراموش هم نکنیم؛ باروری و تناوری درخت شعر مقاومت که به ادبیات فارسی امروز ما اعتباری گران داده؛ مدیون شاعران پیشکسوت چون مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، سپیده کاشانی، سیمیندخت وحیدی، حمید سبزواری، محمدعلی مردانی، نصرالله مردانی و...است که دارای ایمان و تعهدی ارزشمند، قلمیتوانا و ذوقی درخشان بودند.
اما یک نکته مهم: شعر مقاومت نیز در معرض آفت و آسیب قابل تصور است. شاعر عرصه مقاومت باید هم خود مقید به ارزشهای الهی بجا بماند و هم قلمش! در غیراین صورت، خوی و رویکردهای غیرخالصانه، خود را در قالب آثار سرد و بیروح و سطحی نشان میدهد. شاعر مقاومت باید از آفت تکرار پرهیز کند و همواره چون مجاهدی خستگیناپذیر، خلاقانه بیاندیشد. یادمان هم باشد، در این کشور، برخی طیفهای ادبی وجود دارند که در برابر شعر مقاومت ایستادهاند. چگونه؟ با تمسخر شعر مقاومت در محافل خصوصی و بایکوت شاعران متعهد! باید گفت؛ هر قدر ما بهتر و بیشتر شعر خوب و ناب بگوییم، طیفهای مقاومتگریز و مرعوب و ضددین، بیش از هر زمان در برابر مردم خفیف و خوار پدیدار میشوند چنانکه برخی به اصطلاح بزرگان ادبیشان به ورطه فراموشی و انزوای جانفرسا رسیدهاند و میرسند.