kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۰۷۵۲
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۲۰:۳۰
بازخوانی مکتوب مستند « خارج از دید۲ »

استارت‌آپ‌ها؛ هم فرصت و هم تهدید



 در واقع داعی‌الاسلام از جمله نخستین کسانی بود که به دروغ نایاک را به‌عنوان لابی جمهوری‌اسلامی در آمریکا معرفی کرد. هر چند او با این سروصدای رسانه‌ای ماهیت اصلی نایاک را پنهان می‌کرد اما دلیل اصلی مخالفتش با نایاک این بود که خودش و خانواده‌اش از گروهک منافقین بودند و برخلاف نایاک، حامی جنگ سخت آمریکا علیه ایران بودند.
نایاک مشخصا نه لابی جمهوری اسلامی که لابی واشنگتن در میان دولت‌مردان و نخبگان ایرانی بود. نایاک آن دسته از نیروهای ایرانی را نمایندگی می‌کرد که خواهان تغییر نرم در جمهوری‌اسلامی در قبال سلطۀ جهانی آمریکا بودند. نیروهایی مانند سیامک نمازی که در ذیل حمایت همین نیروها و آقازاده‌ها به سودهای کلان میلیاردی دست یافته بودند و ارتباط ایران و آمریکا را مایۀ تسخیر هر چه بیشتر کشور و مردم ایران در چنبرۀ قدرت لابی‌های واشنگتن می‌دیدند.
نمازی به‌علت فعالیت‌های گسترده اقتصادی، هم‌چنین در سال‌های اخیر، با یک موسسۀ آمریکاییِ دیگر هم وارد همکاری شده بود: موسسه‌ای به‌نام سایپ.
سایپ که مخفف عبارت مرکز کسب‌وکار خصوصی بین‌المللی است، برای ترویج سرمایه‌داری آمریکایی در جهان راه‌اندازی شده است. در واقع سایپ از این تکنیک برای کسب اطلاعات از رده‌های میانی و بالای اقتصاد کشورهای مختلف برای وزارت خارجۀ آمریکا استفاده می‌کند. سایپ از کسب‌وکارهای مختلف حمایت می‌کند و در ازای این حمایت، اقدام به شبکه‌سازی نیروهای همسو با آمریکا در کشورهای هدف و کسب اطلاعات از نظام اقتصادی این کشورها می‌کند. در بعضی موارد شبکه‌سازی و نفوذ نهادهایی مثل سایپ حتی تا بالاترین مدیران اجرایی کشور هم پیش می‌رود. نمازی سال 1389 جذب سایپ شد و پروژه‌های جدیدی را شروع کرد که بعضا نایاک نیز در اجرای آن به او کمک می‌رساند. این پروژه‌ها تا سال 1391 به مدت 19 ماه طول کشید.
سیامک نمازی سرانجام در سال 1394 توسط نیروهای امنیتی ایران بازداشت شد. خبر بازداشت او در میان نیروهای نایاک و دولت‌مردان آمریکایی ولوله انداخت. پدر او، محمدباقر نمازی هم بهمن ماه همان سال بازداشت شد. هر دو متهم به همکاری با دولت آمریکا بودند. مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا برای سیامک نمازی به میدان آمد و از تلاش وزارت خارجه برای آزادی نمازی‌ها گفت. رویترز نیز در همان زمان از جان کری وزیر وقت امور خارجۀ آمریکا نقل کرد که او پیگیر مسالۀ دستگیری نمازی‌هاست. نایاک و تریتا پارسی نیز به‌عنوان همکار همیشگی نمازی‌ها در ماجرای نفوذ، به فعالیت رسانه‌ای برای آزادسازی نمازی‌ها پرداختند. نیروهایی مانند داعی‌الاسلام که سعی می‌کردند نایاک را لابی جمهوری اسلامی در آمریکا جلوه بدهند حالا دیگر حرفی برای گفتن نداشتند.
مهر 1395، در حالی‌که یک سال از بازداشت نمازی می‌گذشت و نایاک از آزادی این عضو مهم خود ناامید شده بود، تریتا پارسی در توئیتی اعلام کرد که ایران باید دوستش سیامک نمازی را همین الان آزاد کند. اما این «همین الان» هیچ‌وقت از راه نرسید.
هر چند ارتباط تریتا پارسی با سیامک نمازی از روی وبسایت نایاک به‌کلی حذف شده است و از ارتباط این دو فقط عکسی که در مرداد 1379 از سفر به یزد از همدیگر گرفته‌اند موجود است، اما حالا نایاک می‌دانست که با دستگیری نمازی‌ها، رازهای زیادی از پشت پردۀ فعالیت‌های آمریکا در ایران افشا خواهد شد.
***
26 فروردین 1395 خبرنگاری به نام لی فنگ در مقاله‌ای به نام «سازمان سیا در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کند که به کاوش در توئیت‌ها و عکس‌های اینستاگرام شما می‌پردازد» در سایت اینترسپت، به سندی محرمانه ‌اشاره کرد. در این سند که شبیه به یک بروشور بود، شرکتی به‌نام آی.‌کیو.تی معرفی شده ‌بود. کار شرکت آی.‌کیو.تی این بود که از سوی سی.آی.ای، سازمان اطلاعات خارجی آمریکا، و دیگر نهادهای امنیتی آمریکا روی استارت‌آپ‌های داخلی آمریکایی در زمینۀ فناوری اطلاعات سرمایه‌گذاری کند و از این طریق بتواند به ابزارهایی دست پیدا کند که تمام اطلاعات موجود در شبکه‌های اجتماعی در اینترنت، از فیس‌بوک تا توئیتر و تا اینتساگرام را به‌دست آورده و تحلیل کند. کارشناسان فناوری اسم این عملیات را ماینینگ گذاشتند یعنی اکتشاف معدن یا معدن‌کاوی. در واقع در دنیای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و هر گونه اپلیکیشن یا برنامه‌ای که میلیون‌ها مخاطب داشته باشد و اطلاعاتش قابل دسترسی باشد در حکم معدن طلاست.
سی.آی.ای قبلا نمونه‌های اکتشاف معدن در خارج از فضای مجازی را بارها تجربه کرده‌بود. یکی از این نمونه‌ها، خط تولید محصولات زیبایی پوست کلیریستا (Clearista) بود که مشخص شد سی.آی.‌‌ای. در آن سرمایه‌گذاری داشته و هدفش نمونه‌برداری از DNA مشتریان بوده است. اما جهان مجازی، جهانی بسیار گسترده‌تر است. روزانه میلیون‌ها نفر آگاهانه اطلاعات خود را با جهان به‌اشتراک می‌گذارند. اطلاعاتی که مجموعۀ آن می‌تواند در حکم گنجینه‌ای از آزمایشگاه بزرگ انسانی برای یک سازمان اطلاعاتی باشد.
در سال‌های اخیر استارت‌آپ‌ها یا کسب‌وکارهای اینترنتی، نقشی اساسی در گسترده‌شدن استفاده از فضای مجازی را داشتند. این در حالی است که در ایران هم، ابزارهای فضای مجازی و استفاده از استارت‌آ‌پ‌ها در حال گسترده‌شدن است. اگر آمریکایی‌ها بخواهند به اطلاعات کاربران اینترنت دسترسی پیدا کنند چه راهی دارند به‌جز این‌که از طریق واسطه‌های غیرمستقیم، از اساس در تولید و برنامه‌ریزی استارت‌آپ‌های این‌چنینی در کشور مشارکت کنند؟