عدالتخواهی گفتمان راهبردی امام حسین(ع)
تقی میرزایی
عدالت در مقام بیان و توصیف بسیار گسترده و در مقام عمل بسیار تنگ و سخت است؛ از این رو در آموزههای قرآنی افزون بر «امر به عدالت» از «اقدام به عدالت» سخن گفته شده و «اقدام» بهعنوان «اقرب للتقوی» معرفی میشود؛ زیرا بدون عدالت، سخن گفتن از «حق»، «اسلام»، «اخلاق»، «اجتماع» و مانند آنها لغو و بیهوده است؛ چرا که بدون عدالت چیزی از این امور باقی نمیماند. از همین رو شاخصترین موضوع در «امر به معروف و نهی از منکر» همین «عدالت خواهی» است که امام حسین(ع) برای اجرای آن در چارچوب سیره جد و پدرش بر آن تأکید دارد.
عدالتخواهی، قیام برای اجرای حق
امیرمومنان علی(ع) در تعریف عدالت میفرماید: الْعَدْلُ یَضَعُ الأمُوِرَ مَوَاضِعَهَا؛ عدالت، هر چیز را در جای خود مینشاند.(نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷ )
سخن اینجاست که «مواضع الامور» کجاست و چگونه میتوان جای هر چیزی را شناخت و آن چیز را در جایگاه خودش قرار داد؟
بی گمان انسان ناتوان از شناخت «مواضع الامور» است؛ زیرا شناخت جامع و کاملی از هر چیز ندارد؛ از همین رو، لازم است تا برای کشف حقیقت متوسل به ابزارهای کشف و حجیت شود که همانا «عقل فطری سلیم» و «نقل وحیانی» است. البته عقل کامل همان عقل معصومان(ع) است که عقل منفصل اجتماعی انسانی است؛ بنابراین، آنچه میتواند انسان را نجات بخشد همان «ثقلین» یعنی «کتاب الله و عترت» است.(مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۲۴؛ صواعق المحرقه، ابن حجر، فصل ۹، بخش ۲، ص۱۹۱، ۱۹۴؛ تاریخ الخلفا، جلالالدین سیوطی، ص173)
از نظر آموزههای قرآن، «مواضع الامور» همان «حق» است که از حقتعالی نشات میگیرد.(فصلت، آیه 53) به این معنا که حقتعالی برای هر چیزی «قدر» قرار داده که حق هر چیزی است.(فرقان، آیه 2) این «اندازه» و «هندسه» هر چیزی همان موضع حق همان چیز است که باید شناخت و آن چیز را در همان جایگاه قرار داد.
در امور مادی میتوان با دقت نظر و دستیابی به «ملکوت» هر چیزی، «آیت» بودن هر چیزی را نیز به دست آورد واینگونه میتوان بهگونهای عمل کرد که «حق» آن چیز ادا شود.(اعراف، آیه 185؛ فصلت، آیه 53)
در حوزه تکوین و تشریع بیهیچ شکی میبایست «حق» را شناخت که از خاستگاه حقتعالی نشات گرفته است.(یونس، آیه 94؛ بقره، آیه 147؛ هود، آیه 17) با شناخت حق هر چیزی از طریق «عقل و نقل» میتوان نه تنها جلوی «ظلم» را گرفت، بلکه «عدالت» را اجرا کرد؛ زیرا میان تکوین و تشریع و عقل و نقل رابطه استواری است که متناظر به هم هستند.(روم، آیه 30)
قرآن تاکید دارد که هر کسی که دنبال اجرای عدالت و قیام به آن است، در حقیقت در اندیشه تحقیق بخشی به «حق» است و میخواهد «حق» حاکمیت یافته و «باطل» از میان برود.
شاید گفتن این امر ساده باشد، ولی عمل به آن از همه امور دشوارتر است؛ از همین رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: فَالْحقٌ أَوْسَعُ الأشْیَاءِ فِی الّتوَاصُفِ، وَأَضْیَقُهَا فِی التّنَاصُفِ؛ حق وسیعترین چیزها در مقام توصیف و تعریف است، لیکن در مقام انصاف و اجرا و پیادهکردن سختترین، تنگترین و حساسترین موضوع است.(نهجالبلاغه، خطبه 216)
همین عباراتی که امام علی(ع) درباره حق بیان کرده، درباره عدالت نیز صادق است؛ زیرا کسی که بخواهد عدالت ورزد، در حقیقت میخواهد حق را بشناسد و حق هر چیزی را به او ببخشد. از همین رو درباره عدالت گفته اند: العدل اعطاء کل ذی حق حقه؛ عدالت، بخشیدن حق هر صاحب حقی است.
عدالت، شاخص امر به معروف و نهی از منکر
در قرآن، مایه اصلی هستی، حقی دانسته شده که از حقتعالی نشات میگیرد. خدا میفرماید: و خلق الله السموات و الارض بالحق: و خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است.(جاثیه، آیه 22) پس حقیقت همه هستی همان «حقی» است که خاستگاه آن حقتعالی است.
از آنجا که عدالت بهعنوان مجرای حقیقت و ابزار تحقق آن است، پیامبر(ص) میفرماید: «بِالعَدِل قامَتِ السَّمواتُ وَ الاَرضُ؛ آسمانها و زمین به عدل استوار است.» (عوالى اللآلى، ج۴، ص 103)
بنابراین، اگر کسی بخواهد حق را تحقق بخشد، میبایست از «عدالت» بهعنوان مهمترین و اصلیترین چیز تحقق بخش آن بهره گیرد.
بر اساس تعالیم قرآن، امور زندگی اجتماعی مردم به دو دسته «معروف» و «منکر» تقسیم میشود؛ معروف هر چیز شاخصی و برجسته نیکی است که همگان میشناسند و بدان عمل میکنند و عقل و نقل آن را بهعنوان ارزش معرفی کرده است؛ در مقابل، هر چیزی که عقل و نقل بهعنوان ضد ارزش و زشت معرفی میکند، بهعنوان منکر و ناشناس از سوی انسانهای سالم با قلب فطری سلیم کنار گذاشته میشود.
از آنجایی که میان دو کاشف شریعت یعنی عقل سالم فطری و نقل وحیانی هیچگونه تضاد و تخالفی نیست، عقل و نقل، معروف و منکر را میشناسند و به انسان معرفی میکنند؛ بلکه نه تنها معرفی میکنند، بلکه گرایش وگریزش انسان را نیز تنظیم میکنند.(روم، آیه 30)
پس اگر قلبی گرایش به منکر وگریزش از معروف داشته باشد، میبایست در سلامت آن شک کرد؛ زیرا چنین قلبی به فجور و گناه آلوده شده و دفن شده است.(شمس، آیات 7 تا 10)
هر انسانی نه تنها میبایست خود عامل معروف باشد، بلکه میبایست آمر به معروف نیز باشد؛ زیرا انسان مسلمان یک انسان اجتماعی است که تنها با عمل اجتماعی است که میتواند خود را از خسران ابدی در امان نگه دارد.(عصر، آیات 1 تا 3)
در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که امیرمومنان علی میفرماید: و َما أعمالُ البِرِّ كُلُّها وَ الجِهادُ فى سَبيلِ اللّهِ عِندَ الامرِ بِالمَعرُوفِ و َالنَّهىِ عَنِ المُنكَرِ إِلاّ كَنَفثَهًٍْ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛ همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطرهاى است در درياى عميق. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص 542، ح 374)
با نگاهی به معروفهای عقلی و نقلی، میتوان «عدل» را بهعنوان شاخصترین معروف شناسایی کرد؛ زیرا با عدالت است که حق هر چیزی شناخته و ادا میشود؛ چنانکه معروف شناخته نشود، هرگز حقش ادا نخواهد شد و اینگونه است که ظلمی اتفاق میافتد که آن خروج از مدار حق و عدل است.
از آنجا که تقوای الهی به معنای حرکت در مسیر شرایع اسلامی است(بقره، آیه 21)، برای کسب چنین تقوایی لازم است تا عدالت اجرا شود؛ زیرا نزدیکترین راه کسب تقوا، عدالت است. خدا میفرماید: اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى؛ عدالت ورزید که آن نزدیکترین راه برای کسب تقوا است.(مائده، آیه 8)
عدالتخواهی در برابر حاکمان جور
اگر عدالتخواهی مهمترین شاخص تقوای الهی و انجام معروف است، باید گفت هر چه شرایط تحقق عدالت و عدالتخواهی سختتر باشد، ثواب و بهره آن بیشتر است.
اصولا عدالتخواهی در عرصه اجتماعی سخت و دشوار است؛ و از این عرصه، تقابل با بیعدالتی حاکمان جور از همه دشوارتر خواهد بود. از این رو آمران به معروفی که به قصد عدالتخواهی علیه حاکمان جور و ظلم اقدام میکنند، با شرایط دشوارتر و البته ثواب بیشتری برخوردار خواهند بود.
اصولا عدم توجه به امر به معروف و نهی از منکر در اجتماع خود مهمترین عامل تضعیف معروف از جمله عدالت خواهد بود؛ از همین رو پیامبر اکرم(ص) میفرماید: إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ؛ هرگاه مردم امر به معروف و نهى از منكر نكنند و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نيكانشان دعا كنند امّا دعايشان مستجاب نشود. (کافی، (الاسلامیه)، ج 2، ص 374؛ شبیه این حدیث در امالى، صدوق ص 308)
از این حدیث به دست میآید که سلطه اشرار بر اجتماع به سبب ترک فریضه و نیز عدم پیروی از عترت(ع) است؛ زیرا امور اجتماعی تنها با فریضه سامان نمییابد، بلکه رهبرانی معصوم میخواهد تا در مقام ولایت الهی قرار گرفته علیه ولایت طاغوت وارد عمل شوند. از همین رو نقش پررنگ «ثقلین» در هر عمل اجتماعی و موفقیت آن بارها از زبان قرآن و پیامبر(ص) تأکید میشود؛ زیرا حتی اگر مردمان بخواهند قیام به «عدالت» کنند، این رهبران الهی و اولیای خدایی هستند که در مقام رهبری میتوانند این مهم را مدیریت کنند.(حدید، آیه 25؛ نساء، آیه 59)
از نظر آموزههای اسلامی اگر به این فریضه بر اساس چارچوبهای آن عمل نشود، نمیتوان امید به تحقق معروف و عدالت داشت و به همین سادگی تقوا از دست میرود. پیامبر(ص) میفرماید: لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ و َنَهَوا عَنِ المُنكَرِ و َتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛ تا زمانى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند و نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان. (تهذيب الاحكام، تحقیق خرسان، ج6، ص181، ح 22؛ شبیه این حدیث در بحارالانوار، بیروت، ج 97، ص 94)
اجرای این فریضه و تحقق شاخصترین معروف یعنی عدالت است که میتواند اجتماع سالم را تضمین کند؛ چنانکه امام باقر(ع) میفرماید: إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَهًٌْ عَظِيمَهًٌْ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ؛ امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق پايمال شده به صاحبانش برمىگردد، زمين آباد مى شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى شود و كارها سامان مىپذيرد. (كافى، الاسلامیه، ج5، ص56، ح1)
اگر کسی به فریضه عمل نکرد در حقیقت دنبال اجرای عدالت نیست؛ در حالی که از نظر آموزههای قرآن هر انسانی نه تنها میبایست خود عامل عدالت باشد و بدان قیام کند(مائده، آیه 8)، بلکه باید دیگران را نیز به اقامه حق و عدل توصیه کند و رنج این کار را مانند هر کار دیگری تحمل کند و صبر و شکیبایی نسبت به آن داشته باشد.(عصر، آیات 1 تا 3) پس اگر کسی اینگونه عمل نکند، گرفتار خسران ابدی خواهد شد؛ چنانکه تارکان فریضه در برابر فساد و ظلم اصحاب سبت گرفتار شدند. (کافی، الاسلامیه، ج 8، ص 158، ح 151)
در حقیقت تنها کسانی از عذاب الهی و خسران ابدی نجات مییابند که در برابر منکر و ظلم و بیعدالتی در انواع و اقسام آن سکوت نکنند و بیتفاوتی پیشه ننمایند؛ زیرا سکوت و بیتفاوتی در برابر ظلم و بیعدالتی و منکرات موجب رهایی و نجات این افراد نخواهد شد، بلکه خود عاملی برای هلاک آنان است همان طوری که ظلم موجب هلاک ظالمان است.
از نظر امام علی(ع) شاید سختترین زمان برای اقامه فریضه این است که انسان بخواهد عدالت را در برابر ظالمان اجرایی کند و قیام به آن داشته باشد. ایشان میفرماید: وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَهًُْ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛ امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مىكند و نه از روزى مىكاهد و بهتر از همه اينها سخن عدل است در برابر حاكم ظالم.(نهجالبلاغه، کلمات قصار، 374)
پس شاخصترین امر به معروف همان سخن گفتن از عدالت در برابر حاکم جور است که امام حسین(ع) بدان قیام میکند.
عدالتخواهی امام حسین(ع)
امام حسین(ع) بهعنوان خلیفهًْالله بر آن است تا به فریضه امر به معروف و نهی از منکر در همه سطوح فردی و اجتماعی عمل کند؛ یعنی همان طوری که هر آمر به معروف خلیفهًْالله است، ایشان بهعنوان خلیفهًْالله خاص و عام بر آن است تا به این وظیفه و تکلیف الهی عمل کند. پیامبر(ص) میفرماید: مَن امَرَ بِالمَعروفِ وَ نَهی عَنِ المُنکرِ فَهُوَ خَلیفَهًُْ اللّهِ فی ارضِهِ وَ خَلیفَهًُْ رَسُولِ اللّهِ وَ خَلیفَهًُْ کتابِهِ؛ هر که امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خداوند در زمین و جانشین پیامبر و کتاب اوست».(تفسير كشّاف، ج 1، ص 452.)
امام حسین(ع) درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: خداوند مى فرمايد: «از مردم نترسيد و از من بترسيد» و فرموده: «مردان و زنان مؤمن، دوستان يكديگرند، به نيكى فرمان مىدهند و از زشت كارى بازمیدارند». خداوند از امر به معروف و نهى از منكر، بهعنوان فريضهاى از جانب خود، آغاز كرده است، چون مى دانسته است كه هرگاه اين فريضه ادا گردد و بر پاى داشته شود تمام فرايض ديگر، از آسان و دشوار، بر پاى داشته خواهند شد؛ چرا كه امر به معروف و نهى از منكر، دعوت به اسلام است، همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ستمكار و تقسيم بيت المال و غنايم و گرفتن بجاى صدقات زكات و هزينه كردن بجاى آنها.(تحفالعقول، ص 237)
پس از نظر امام حسین(ع) مهمترین راه اجرای عدالت و قیام به آن عمل در چارچوب فریضه الهی است که با تحقق عدالت میتوان از هرگونه ظلم فردی و اجتماعی رهایی یافت و اجتماع را به سعادت دنیوی و اخروی رساند که همانا تأمین آرامش و آسایش عمومی است.
امام حسین(ع) در همین راستا اقدام به قیام میکند تا بتواند حق را با عدالت تضمین کرده و حقوق هر کس و هرچیزی را اینگونه ادا کند. از همین رو بر اساس موازین کتاب و سیره پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) و امام حسن(ع) عمل کرده و با قیام علیه حکومت جور و طاغوت اموی بر آن است تا این مهم را تحقق بخشد و از خشم الهی نسبت به ساکتین در امان ماند و از خسران ابدی رهایی یابد. ایشان خود در تحلیل و تبیین قیام علیه حکومت یزیدی میفرماید: «من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواستهام از این حرکت اصلاح مفاسد و احیای سنت و قانون جدم رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب(ع) است».(بحارالانوار ،ج 44،ص 329)
البته اجرای عدالت همواره دشوارتر از بیان آن است و لازمه آن صبر در برابر مصیبتهای گوناگونی است که از سوی ظالمان اعمال میشود. از این رو امام حسین(ع) میفرماید: اَیُّهَا النّاسُ! فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ یَصِبرُ عَلى حَدِّ السَّیْفِ، وَ طَعْنِ الاَسِنَّهًِْ، فَلْیَقُمْ مَعَنا وَ اِلاَّ فَلْیَنْصَرِفْ عَنَّا»؛ اى مردم! هر کس از شما در برابر تیزى شمشیر و زخم نیزهها شکیبا است، با ما بماند و الاّ از ما جدا شود!!.(بحار الانوار ،ج 44،ص 329)
امام حسین(ع) جان خویش و اهل بیت(ع) را برای اقامه عدالت گذاشت تا حق به جای خود بازگردد و ظلم از میان برود و باطل راه تباهی خویش را بپیماید.
امام حسین(ع) در تبیین فلسفه قیام خویش پس از ممانعت حرّ و لشکریان کوفه از حرکت ایشان میفرماید: ایهَا النّاس انَّ رَسولَ اللّه(ص) قالَ: مَنْ رَأَی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّهًِْ رَسُولِ اللَّهِ یعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یغَیرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کانَ حَقِیقاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَهًَْ الشَّیطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَهًِْ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْر؛ای مردم! همانا رسول خدا(ص) فرمود: کسی که حاکم ستمگری را بنگرد که ستم میکند و حرام خدا را حلال میشمارد و عهد و پیمان خدا را میشکند و با سنت رسول خدا مخالفت میکند و در میان بندگان خدا با فساد و ستمکاری عمل میکند، با عمل یا با سخن، اگر بر ضد آن حاکم قیام نکند، سزاوار است که خداوند او را با آن حاکم ستمکار محشورکند. آگاه باشید! این مردم (بنی امیه) اطاعت شیطان را به جان خریدند و اطاعت خدا را رها کردند و فساد را آشکار و حدود الهی راترک و بیتالمال را غارت کردند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمردند و من از دیگران، سزاوارترم که برای تغییر این وضع، قیام کنم.(بحارالانوار، ج 44، ص 382.)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر خطاب به فرزدق فرمود: ای فرزدق! همانا این قوم (بنیامیه) ملتزم اطاعت شیطان شدند و اطاعت رحمن را ترک کردند و فساد را روی زمین آشکار ساختند و حدود را باطل کردند و به شرابخواری پرداختند و اموال فقرا و مساکین را به نفع خود مصادره کردند و من برای یاری دین خدا و عزیزداشتن شریعت او و جهاد در راه او به منظور اعتلای سخن خداوند، از دیگران سزاوارتر هستم.(تذكرهًْالخواص من الامهًْ بذكر خصائصالائمه، ج2، ص 40)
اصولا ظالمان به جای ایثار(از خود گذشتگی) دنبال استئثار(انحصار طلبی) هستند و همه چیز را برای خود میخواهند و اینگونه به جای عدالت به ظلم میپردازند و به جای اقامه قسط به سهم دیگران دستدرازی کرده و حقوق حقه مردم را از ایشان سلب میکنند. بنابراین، مبارزه با چنین افرادی سخت و نیازمند صبر بسیار است که گاه برای احقاق حق و اجرای عدالت باید به جنگ پرداخت و جان را در این راه فدا کرد.