ولایتفقیه؛ نماد اسلام(زلال بصیرت)
اگر نگاهی به تاریخ بشر از حضرت آدم(ع) تا خاتم (صلیاللهعلیهوآله) و از صدر اسلام تا کنون بیندازیم، میبینیم که همواره تحولاتی در جوامع صورت گرفته است؛ اما بر اساس آنچه از تاریخ انبیاء و ائمه(علیهمالسلام) به ما رسیده است، نمیتوان هیچ زمانی را یافت که پیامبر یا امامی به همه اهداف خود در زمینه هدایت مردم رسیده باشد و همگان هدایت شده باشند.
جز حضرت سلیمان، اکثر پیامبران کشته، زندانی یا تبعید شده و مورد ظلم قرار گرفتند؛ به گونهای که حضرت موسی که برانگیخته شد تا قوم بنی اسرائیل را از چنگال فرعون که آنها را به بردگی کشیده بود، نجات دهد، باز هم از طرف همین قومی که نجاتشان داده بود بقدری مورد آزار و اذیت قرار گرفت که خطاب به قوم خود فرمود: چرا مرا اذیت میکنید، در حالی که میدانید من پیامبر خدا هستم؟!
چنین آزارها و اذیتهایی شامل پیامبر خاتم(ص) و ائمه نیز شده است،لذا پیامبر اکرم میفرماید: هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد. درباره حضرت علی(ع) نیز با اینکه ایشان خدمات بسیار مهمی را برای اسلام و جامعه انجام داده بود و مردم نیز به خوبی از آن آگاه بودند، اما مردم بیشترین ظلمها را نسبت به ایشان روا داشتند؛ امام حسن(ع) نیز بقدری اذیت شد که برخی صحابه او را مذلالمؤمنین میخواندند! و بالاخره امام حسین(ع) را به فجیعترین وضع به شهادت رسانده و خاندان او را به اسارت بردند.
وظایف ما در شرایط حاضر
نباید انتظار داشت با چند سال تلاش و فعالیت، به نظامی دست یابیم که عاری از هرگونه مشکلات باشد؛ چرا که هیچ پیامبر و امامی موفق به این امر نشده است و این آرزویی دست نیافتنی است.
وظیفه ما درشرایط کنونی این است که باید دو معرفت را در خود ایجاد کنیم؛ اول شناخت دین، اوامر و معارف الهی و شناخت اولویتها در شرایط فعلی و دوم شناخت ظروفی که این احکام باید در آنها جاری شود؛ یعنی قدرت تطبیق احکام بر موضوعات عینی و خارجی.
ضرورت شناخت اولویتها
راز سکوت حضرت علی(ع) همین امر است؛ همچنین شناخت شرایط و اولویتها، سبب شده تا اهلبیت(ع) توصیه به تقیه برای حفظ جان کنند؛ چون حفظ جان مؤمن واجب است؛ اما حفظ اصل دین، واجبتر است و هرکجا نجات دین متوقف بر دادن جان است، باید جان را فدا کرد و در اینجا تقیه معنایی ندارد.
امروز یکی از واجبترین کارها برای ما ترویج حقایق و معارف الهی و اشاعه دین حق در عالم است تا تشنگان حقیقت که قلبی آماده دارند، بتوانند از نور این معارف بهرهمند شوند.
البته باید شیوه انجام این واجب را نیز به خوبی بشناسیم؛ هر قومی آداب و فرهنگ مخصوص به خود را دارد و تا زبان و فرهنگ آن قوم را نشناسیم، نمیتوانیم معارف را به آنها القاء کنیم.
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در بیان حق
برخی بدون در نظر گرفتن شرایط، معتقدند باید به اسم از کسانی که مخالف اهل بیت(ع)بودند، ابراز انزجار کرد و از طرف دیگر برخی میگویند فقط مشترکات را در نظر بگیریم و اختلافات را فراموش کنیم! در حالی که هم افراط و هم تفریط مانع انجام وظیفه و رساندن حق به دیگران میشود. مهم این است که فرصتها را برای تبیین معارف اهل بیت(ع) غنیمت بشماریم.
امروز ولایتفقیه، نماد اسلام و اساس تقویت اسلام در دنیاست، این مسئله حتی در کشور خودمان نیز نزد بسیاری از افراد، مغفول مانده است؛ در حالی که روایت میگوید حتی در سفر چند روزه، اگر چند نفر بودید، حتما یکی از شما حاکم و رهبر باشد؛ آیا نباید برای میلیونها انسان، حاکمی قرار داد؟!
سکولاریسم همان چیزی است که دشمنان اسلام به آن اعتقاد دارند؛ آیا دین فقط نماز و روزه است؟! امام(ره) میگفت: حفظ نظام، مهمتر از نماز است! حال آیا درست است که ما خودمان را به شکیات نماز و مطهرات مشغول ساخته و این مسائل مهم و تأثیرگذار اسلام را فراموش کنیم؟!
باید در هر منطقه از جهان، به گونهای سخن گفت که برای مردم آن منطقه قابل شناخت، ساده و دلپذیر باشد؛ محتوا باید روان و متناسب با فهم مردم و با شناخت فرهنگ آنها باشد.این امر، از مقوله فرهنگی است، مسائل فرهنگی مهمترین مسائلی است که انسان با آن سروکار دارد؛ چون فعل انسانی ناشی از فهم و اعتقاد است و انسانیت انسان به همین امور فرهنگی است.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي(دام ظله)
در دیدار با جمعی از طلاب خارجی عربزبان؛ قم؛ 16/12/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.