هیاهوی یک تحریم هدفدار؟!(نگاه)
* دکتر محمدحسین محترم
رئیسجمهور محترم خواستار نقد دلسوزانه و بیان نقصهای دولت بدون لکنت زبان از سوی رسانهها شدند. بر این اساس:
۱- تحریمهای آمریکا نشان داده علیه ایران بدون هدف است چون با مقاومت ملت ایران به هیچکدام از اهدافشان نرسیدند. اما تحریم ظریف را با این سؤال که در نیویورک چه خبر است؟، باید هدفدار تلقی کرد. مواضع و فضاسازیهای هفته گذشته نشان داد تحریم ظریف محصول «باند نیویورکیها» است؟! چراکه اگر این فضاسازیها و برخی واکنشها را صادقانه تلقی کنیم باید پاسخ داده شود که چرا درخصوص تحریم رهبر معظم انقلاب چنین واکنشها و دیدارهایی صورت نگرفت؟! بعد از اینکه آقای روحانی ادعا کرد«در هفتههای آینده به توافقی دست خواهیم یافت»، دم خروس باند نیویورکیها با استناد به این سخن ترامپ آشکار شد که «ایران در هیچ مذاکرهای شکست نخورده و در هیچ جنگی پیروز نشده است»! در حالیکه واقعیت برعکس است، چرا که اولا جریان غربگرا از اول انقلاب تاکنون در مقاطع مختلف در هر مذاکرهای با آمریکاییها و اروپاییها از جمله سعدآباد و برجام با شکست مواجه شده و نکته خجالتآور این است که در همه این مذاکرات آمریکاییها به همه مطالبات خود رسیدند اما آنها در هیچ یک از مذاکرات به تنها مطالبهِ لغو تحریمها پس از 40 سال هنوز دست نیافتهاند! ثانیا اما در مقابل جمهوری اسلامی به برکت«گفتمان مقاومت» از اول انقلاب تاکنون در همه صحنههای تقابلی با آمریکا و غربیها از جمله جنگ تحمیلی و مبارزه با تروریستها در منطقه و فتنه 88 و مقابله با تحریمها و حتی بهطور غیرمستقیم در جنگهای افغانستان و عراق به پیروزی رسیده است و براساس همین پیروزیهاست که اکنون آمریکا در خلیج فارس از هرگونه رویارویی با ایران هراسان و ناتوان است. نکته افتخارآمیز و البته عبرتآموز این است که ملت ایران در همه این تقابلها به اهداف خود رسیده اما آمریکا به تنها هدف اصلی خود یعنی براندازی نظام جمهوری اسلامی نرسیده است.
۲- سخنان تکراری آقایان روحانی و ظریف در هفته گذشته را با سه هدف باید ارزیابی کرد، اول فضاسازی برای هیچ!، دوم فضاسازی برای فرار از پاسخگویی درباره عملکرد خسارتبار برجام و گذشته خود، و سوم فضاسازی برای تحتالشعاع قرار دادن آنچه که در حال حاضر و در آینده دور از چشم ملت میخواهند انجام دهند. ایکاش ظریف با همین حرارتی که در روزهای اخیر لحن انقلابی را برای خود انتخاب کرده بود، در نیویورک هم همینگونه سخن میگفت. فرافکنیهای آقای روحانی و تناقض مواضع ظریف در داخل و خارج از کشور نشان میدهد هم سخنانِ روزهای اخیرشان و هم اقدام برنامهریزی شدهِ تحریم ظریف و احتمالا در آینده تحریم خودِ آقای روحانی!، برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی و فضای انتخاباتی داخل کشور است. بعد از اینکه ظریف در نیویورک گفته بود«بهخاطر برجام و مذاکره با آمریکا در حال از دست دادن اعتبارم در ایران هستم»، تحریم وی مشکوک بهنظر میرسد و نشان میدهد هدف کسب اعتبار از دست رفته ظریف برای فریب افکار عمومی است.بهخصوص که بعد از ادعای خودش، آمریکاییها و غربیها و جریان سیاسی–رسانهای داخلیِ دنبالهرو آنها خیلی تلاشکردند القا کنند«چون مذاکره با آمریکا را نپذیرفته، تحریم شده است»!. این درحالی است که اولا ظریف خودش علت از دست دادن اعتبارش را«مذاکره با آمریکا در برجام» بیان کرده است. ثانیا ظریف در ماههای اخیر بهویژه در نیویورک با دادن کدهای مختلفی و بهقول روزنامه واشنگتنپست با «سخنانی رمزگذاری شده تلاش داشت کانالی برای مذاکره با ترامپ پیدا کند» و پیدا کرد و با دو نماینده ترامپ هم دیدار و مذاکره محرمانه کرد. ثالثا آقای روحانی هم ادعا کرده تا آخرین روز مسئولیتم مذاکره با آمریکا را پیگیری میکنم! رابعا سناتور رند پال نماینده ترامپ در گفتوگو با تلویزیون «بیلز تیوی» آمریکا اذعان کرد «تماسها و مذاکرات من با مقامات ایرانی از جمله با ظریف فوق محرمانه است و نمیتوانم آنها را افشا کنم»!. لذا اولا اگر در نیویورک خبری نیست، و اگر سیاست خارجی جناحی و حزبی نیست و اگر ظریف نماینده ملت ایران است، محتویات این مذاکرات فوق محرمانه را که قبلا تکذیب کرده، برای ملت افشا کند. ثانیا ادعای اینکه«چون مذاکره نکردم، تحریم شدم» خیلی از رفتارهای شناختهشده آقای ظریف که نیمی از عمر خود را در آمریکا و لابی اندیشکدههای وابسته به کاخ سفید و کنگره این کشور و بهخصوص در ماههای گذشته در نیویورک گذرانده، فاصله دارد و نوع جدید موضعگیری وی با واکنش افکار عمومی و مردم واقع شد، چرا که «واژه مذاکره تحت هر شرایطی» با ظریف عجین است.
۳- اما چند نکته مهم: اولا آقایان روحانی و ظریف بدون اشاره به گفتمان مقاومت و پیروزیهای کشور در سایه این گفتمان، ادعا کردهاند اکنون دو «گفتمان صلح و مذاکره» و«زورگویی و فشار» روبهروی یکدیگر قرار گرفتند، درحالیکه دو گفتمان مذاکره و زورگویی مکمل یکدیگرند و گفتمانی که در مقابل این دو قرار دارد «گفتمان مقاومت» است. به فرمایش رهبری «مذاکره تاکتیک آمریکا برای تکمیل راهبرد فشار و وسیلهای برای چیدن محصول فشارهاست». ثانیا بعد از تحمیل متن دیکتهشده برجام، عقبنشینی آقای روحانی و ظریف از حقوق مسلم مردم و از «مطالبه حداکثری لغو بالمره تحریمها» با «عبور از تعهدات برجامی آمریکاییها و اروپاییها» و رسیدن به «مطالبه حداقلی فروش دو ماهه یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت» نشانه «تعامل تحمیلی» با آمریکا و اروپا است نه «تعامل سازنده با جهان». ثالثا آقای روحانی که اذعان دارد«سیاست خارجی مربوط به یک جناح و حزب نیست»، پاسخ دهد چرا با آقای ظریف که بارها در مذاکرات بینالمللی از جمله در مذاکرات سعدآباد و مذاکرات هستهای اخیر به طرفهای خارجی هشدار داده در صورت توافق نکردن با او، خودش و حزب و جناح او قدرت را از دست خواهند داد، برخورد نکرده است؟! رابعا آقای روحانی که ادعا کرده است «وزیر امور خارجه نماینده کل ملت ایران است»، چرا به ظریف گوشزد نمیکند زمانی نماینده کل ملت است که در چارچوب اختیارات داده شده به او از سوی ملت و در روند قانونی، با صداقت کامل نظرات ملت ایران را بیان و منافع مردم را دنبال کند و با اتخاذ مواضع جناحی در مذاکرات بینالمللی، عملاً نمایندگی ملت ایران را از خود سلب میکند؟ آقای ظریف در چارچوب کدام اختیارات و روند قانونی در نیویورک با نمایندگان ترامپ دیدارهای فوق محرمانه برگزار و پیشنهادهای غیرقابل قبول از سوی ملت ایران، از جمله مذاکره درباره تصویب پروتکل الحاقی و... و پیشنهاد فروش یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت در مقابل توقف کاهش تعهدات برجامی را بدون مصوبه نهادهای قانونی از جمله شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی مطرح کرده است؟! ظریف قبلا نیز محرمانه با تیلرسون وزیر وقت خارجه ترامپ دیدار و مذاکره کرده بود که بعدها آقای روحانی در گفتوگوی تلویزیونی خود مجبور به اعتراف به آن شد و امیدواریم فردا روزی مجبور به افشای دیدار با پمپئو نشوند؟! آیا این مواضع خلاف منافع و امنیت ملی نیست و آیا عملکرد محرمانه و جناحی نشانه «اجتهاد سیاسی» و«رسول امین» بودن است؟! خامسا آقای روحانی تجمیع هفت قطعنامه شورای امنیت در یک قطعنامه را نشانه پیروزی دائمی برجام القا میکند درحالیکه تشدید تحریمها در این هفت قطعنامه و اعمال تحریمهای جدید نشان میدهد که این یک قطعنامه، معامله پشت پرده دشمنان ملت ایران با تیم بیش از اندازه خوشبین هستهای برای فریب افکار عمومی بوده است. سادسا این ادعای خندهآور که میگویند «هم دوست نگفت برجام به ضرر ملت ایران است، هم دشمن»! نشان میدهد که رئیسجمهور چقدر و چگونه هم کانالیزه و هم فراموشکار شده که از اخبار و اطلاعات داخلی و خارجی بیخبر است. آقای روحانی! از دوستان که رئیس بانک مرکزی خودتان برجام را «دستاورد هیچ» و سیاسیون و رسانههای حامی خودتان «افتضاح برجام» و رهبر معظم انقلاب آن را «خسارت محض» خواندند. از دشمنان نیز که فکتها و کدهای فراوانی وجود دارد. اگر برجام بهنفع ایران و به ضرر آمریکا و اروپاست، چرا تلاش دارند ایران از برجام خارج نشود؟! سابعا آقایان روحانی و ظریف اذعان کردهاند«امروز ایالات متحده در جهان تنهاست و کشورهای جهان از بودن کنار آمریکا خجالت میکشند»!، اما سؤال: چرا خود شماها خجالت نمیکشید و در نیویورک با نمایندگان ترامپ دیدار میکنید و چرا با دعوت برای برگشت به برجام و مذاکره جدید میخواهید آمریکا را از انزوا بیرون بیاورید؟! ثامنا آقای روحانی درحالی از گفتوگوی تلفنی خود با اوباما نبش قبر و دفاع کرده که گذشت زمان و چالشهای جدید با آمریکا در سایه برجام نشان میدهد تذکر رهبری به آقای روحانی درخصوص«نابجا بودن گفتوگو با اوباما» چقدر حکیمانه بود. رهبری بعد از آن نیز هشدار دادند که«آمریکاییها و اروپاییها که خرشان از پل گذشت به ریش شما میخندند»!
۴- متأسفانه امروز بهجای عذرخواهی از مردم و پی بردن به حکمت تذکرات و هشدارهای رهبری و با وجود تورم لجامگسیختهِ برجامی که حتی برخی از اقتصاددانان حامی دولت آن را ۷۰ درصد برآورد میکنند، با غیرقابل انکار خواندن دستاوردهای برجام، بر زخم مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در این شرایط نمک میپاشند! هرچند درخصوص فضاسازیها و سخنان متناقض این روزهای آقایان سخن فراوان است اما ای کاش آقای روحانی بهجای این ادعای غیرقابل هضم، کمی به حافظه و شعور و فهم و درک مردم احترام میگذاشت.