اخبار ویژه
دست خالی دولت در عملکرد اقتصادی و حذف نمایشی 4 صفر
یک روزنامه حامی دولت معتقد است دست یازیدن دولت به حذف 4 صفر از پول ملی، نشان از خالیبودن دست دولت در عملکرد اقتصادی دارد.
روزنامه همشهری نوشت: دولت دوازدهم اخیراً در مصوبهای رأی به کاهش 4 صفر از پول ملی داده است. این طرح که برای اجرا باید مراحل قانونی خود را در نهاد قانونگذاری هم طی کند، اگر نگوییم با واکنش منفی حداقل میتوان گفت که با اقبالی در محافل کارشناسی و حتی افکار عمومی مواجه نشد. سؤالی که در ابتدای امر برای هر کارشناس و صاحب فکری در این زمینه پیش میآید، این است که سیاست کاهش 4 صفر از پول ملی در شرایط کنونی با چه هدفی صورت میگیرد و چه دستاوردی برای اقتصاد راکد در پی خواهد داشت؟
طرح دولت با درنظر گرفتن همه جوانب و شرایط، بهنظر میرسد تنها یک کارکرد را دنبال میکند و آن صرفاً کارکرد محاسباتی و حسابرسی است که به لحاظ ارزش در مقایسه با سایر کارکردها، کمترین و پایینترین ارزش را دارد. درواقع دولت با اجرای این طرح بهدنبال آن است که با حذف صفرهای بهاصطلاح زائد، کار حسابرسی در دستگاههای اقتصادی و در معاملات روزمره مردم را آسان کند. در واقع دولت سایر کارکردهایی که اساسی و مهم بهنظر میرسند را در نظر ندارد. این مسئله وقتی ثابت میشود که زمان فعلی، زمان مناسبی برای اجرای این طرح نیست. بهعبارت دیگر، در صورتیکه دولت به سایر کارکردها مانند کارکرد توسعهای (القای پیام مثبت و اعتمادآفرین به مردم و فعالان اقتصادی)، کارکرد اقتصادی (تقویت ارزش پول ملی) و کارکرد اجتماعی (بهبود شرایط معیشتی مردم و افزایش قدرت اقتصادی خانوارها) در کنار کارکرد محاسباتی و حسابرسی در اجرای این طرح فکر کرده و میکند، باید بسترها و زمینههای اجرای این طرح را بهطور نسبی فراهم ساخته باشد؛ بسترها و زمینههایی همچون مهار تورم، کنترل نقدینگی، رونق تولید، ایجاد رشد اقتصادی بالا، توسعه صادرات، رشد رقابتپذیری در اقتصاد، اصلاح نظام بانکی و در یک کلام خروج قطعی از رکود اقتصادی که برای اجرای طرحی مانند حذف صفر از پول ملی با کارکردهای واقعی و اساسی پیش گفته ضروری و اجتنابناپذیر است.
حذف صفر از پول ملی خودبهخود نشان از ناکارآمدی اقتصادی در سالهای گذشته دارد. از سوی دیگر، صرف تأکید و تکیه بر کارکرد محاسباتی طرح مذکور دارای توجیه اقتصادی و منطقی نیست؛ چه اینکه ساز و کارهای مربوط به سیستمهای الکترونیکی که توسعه آنها در مراودات پولی و تجاری کشور بهخوبی انجام شده است، مشکل حسابداری ناشی از تعدد صفرهای پول ملی را تا حدود زیادی هماکنون حل میکند. از منظر اقتصاد سیاسی، دست یازیدن دولت به طرحی که بیشترین فضاسازی و کمترین کارکرد را برای بهبود شرایط اقتصادی دارد. در صورتیکه دولت مصر به اجرای این طرح است، باید همه ملاحظات و زمینهها را درنظر گیرد تا این طرح با هر کار کردی با کمترین هزینه و بالاترین منفعت به اجرا درآید؛ چه اینکه عدم اجرای درست و مناسب این طرح به لحاظ زمینهها و الزامات سیاسی و همچنین اقتضائات زمانی ممکن است اثر معکوس به لحاظ روانی داشته باشد و نگاه مردم را به دولت بیش از پیش منفی کند، بدینمعنا که مردمی که در طول یکسال گذشته با کاهش ارزش پول ملی، ارزش سرمایه نقدی و پسانداز آنها به یکچهارم قبل کاهش یافته، با حذف 4 صفر یکبار دیگر به لحاظ اسمی و نه واقعی، ارزش سرمایه آنها کاهش قابلتوجهی را تجربه خواهد کرد و این بر ذهنیت آنها اثرمنفی خواهد گذاشت.
جمعبندی اینکه کاهش 4 صفر از پول ملی بیش از آنکه به وجهه و مقبولیت دولت کمک کند، بیشتر به جایگاه آن آسیب وارد میکند.
اعتراض سربسته عارف؛ عاملان تصمیم 92 طلبکار شدهاند
محمدرضا عارف با انتقاد از اصلاحطلبانی که موجب حذف او در سال 92 به نفع روحانی شدهاند، گفت عاملان تصمیم 92، امروز مدعی و طلبکار شدهاند.
وی در گفتوگو با ایلنا اظهار داشت: شورای عالی سیاستگذاری طی یک سال و نیم گذشته فتیله فعالیتش را پائین کشید زیرا قصدمان بر این است براساس نقدها و تحلیلهای کارشناسی شده گامهای خود را برای ورود به میدان برداریم.
رئیس فراکسیون امید افزود: انتظارمان از همه افراد و اشخاصی که عملکرد فراکسیون امید و شورای عالی اصلاحطلبان را نقد میکنند این است که براساس مستندات نقدهای خود را مطرح کنند.
متأسفانه باید بگویم افرادی که باید، در بزنگاهها فراکسیون را همراهی نکردند و معتقدم اگر غیر از آنچه که امروز شاهدش هستیم صورت میپذیرفت، دستاوردهای فراکسیونی ما مطمئناً نمره قابل قبولی میگرفت.
عارف بیان کرد: گاهی در شیوه اداره فراکسیون مطالبی بیان میشود که بوی دیکتاتوری از آن به مشام میرسد. نمیخواهم وارد بحث دولت شوم؛ اما معتقدم آنهایی که نقد جدی میکنند باید پاسخگوی این 6 سالی که گذشته است باشند. من خرد جمعی را در سال 92 پذیرفتم و اگر امروز بیش از حد نقد داشته باشم شاید تلقی دیگری شود. جالب است همان دوستانی که عامل تصمیم سال 92 شدند، امروز مدعی و طلبکارند. با این حال ما از روند اصلاحطلبی در مجلس دفاع میکنیم.
وی با اشاره به شرایط بسته شدن لیست امید در سال 94 بیان کرد: همه میدانند لیست امید در چه شرایطی بسته شد و چه کسانی به این لیست تحمیل شدند. همانهایی که امروز ما را در مجلس گرفتار کردند. جالب است این افراد امروز حضور ما در انتخابات سالانه هیأت رئیسه را نقد میکنند! نمیگویند چه عاملی باعث شد که اینگونه در انتخابات سالانه ورود کردیم. آیا جز تحمیل افرادی به لیست بود؟ حضور این افراد را پذیرفتیم و تمکین کردیم اما حالا مشاهده میکنید که مدعی شدهاند! همین جا این را هم تأکید کنم اگر ضرورت داشته باشد و برای ارتقای جایگاه گفتمان اصلاحات احساس کنم برخی مطالب گفته شود حتماً این موضوعات را باز خواهم کرد.
یادآور میشود برخی اصلاحطلبان در سال 92، عارف را اصلاحطلب بدلی و برانگیخته نهادهای امنیتی معرفی کرده بودند. او سرانجام با فشار خاتمی و به خاطر پایین بودن درصد آراءاش در نظرسنجیها (8 درصد)، سه روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال 92، مجبور به کنارهگیری شد.
اگر به مسکن مهر دهنکجی نمیکردید مشکل مسکن فروکش میکرد
یک سایت حامی دولت میگوید دولت نباید در بازار مسکن دخالت کند چرا که دخالت دولتهای نهم و دهم نتوانست مشکل مسکن را حل کند!
کمکاری دولت در بازار مسکن طی شش سال گذشته از یکسو و عدم اخذ مالیات از محتکران مسکن از طرف دیگر، موجب رکود تورمی شدید در بازار مسکن شد بهنحوی که در یکسال گذشته با تورم 120 درصدی نرخ مسکن و رکود 50 تا 70 درصدی معاملات در یکسال اخیر مواجه بودیم.
در چنین شرایطی سایت دولتی خبر آنلاین نوشت: متأسفانه گستردگی موضوعات اقتصادی- اجتماعی جامعه از یک سو و انتظار معجزه از دولتمردان که ریشه در رویکردهای تاریخی و رفتارهای گذشته مسئولان بدون توجه به قید و محدودیتهای خارج از سیاستگذاری دارد از سوی دیگر، دولتمردان را وادار به اتخاذ تصمیمات کارشناسی نشده یا کممطالعه کشانده است.
کمبود مسکن با وجود دخالت دولتهای نهم و دهم که قرار بود هر خانوار صاحب یک واحد مسکونی شود، روز به روز در حال افزایش بیشتری است.
دولت روحانی انتقادات تندی به دولت قبل درخصوص مقوله مسکن مهر و افزایش نقدینگی داشت. بههمین جهت از ترس اینکه مبادا خود متهم به این موضوعات شود، سیاستهایی در دوره اول خود درپیش گرفت که از این ترس فرار کند. تلاشهای بسیار برای تکرقمیکردن نرخ تورم و بیکاری و رونق اشتغال در کوتاهمدت بدون حل ریشهای مشکلات و برطرفکردن موانع تولید و بهبود فضای کسبوکار. هرچند تلاشهای دولت روحانی در آن روزها تا اندازهای جواب داد، ولی با ورود ترامپ به کاخ سفید و برهمزدن بازی برجام همه چیز به ناگهان دود و به هوا رفت.
چند ماهی است که دوباره بحث دخالت دولت در بازار مسکن از بازار ساختوساز تا اجاره زیاد شنیده می شود. این مداخله در حالی دوباره رسانهای شده که دولت اول حسن روحانی بهشدت مخالف مسکنمهر و دخالت دولت در بازار مسکن بود. به همین دلیل است که این چرخش ناگهانی دولت سؤالات بسیاری را بهوجود آورده است.
تجربههای سایر کشورها بارها و بارها نشان داده که حضور فیزیک دولت در بخش اجرایی همچون قیمتگذاری یا تولید مسکن نتیجه خوشایندی نداشته است. باید پذیرفت که حضور و دخالت دولت در بخش اجرایی و ساختوساز حرکتی بیهوده و شکستخورده است و نهتنها منافع انتظاری را بهدنبال ندارد، بلکه باعث برهمزدن تعادل در این بازار کلیدی اقتصاد میشود. یکی از این تجارب تلخ «مسکن مهر» بود که محمود احمدینژاد وعده ساخت میلیونها واحد مسکونی را به مردم داد. در آخر نیز نهتنها دولت نتوانست به وعده خود بهطور کامل عمل کند، بلکه رشد شدید پایه پولی و تورم بالا را در دولت دهم بههمراه آورد».
درباره این تحلیل باید گفت: اولاً در دولت نهم و دهم، کلاً حدود 40 هزار میلیارد تومان به مسکنمهر تزریق شد. و این درحالی است که نقدینگی در دولت روحانی، از 430 هزار میلیارد به نزدیک 2000 هزار میلیارد افزایش یافته است (بیش از 450 درصد).
ثانیاً با طرح مسکن، حدود 2 میلیون خانوار صاحبخانه شدند و اگر این اقدام انجام نمیشد، اکنون 10 میلیون نفر دیگر نیز که متقاضی خانه بودند. اگر هم امروز با تشدید مشکل مسکن مواجه هستیم، بهخاطر پنجسال رکودزدگی و سیاستبازی وزارت راه و شهرسازی در دوره عباس آخوندی است که مسکنمهر را مزخرف میخواند و با افتخار میگفت حتی یک مسکن را هم افتتاح نکرده است. در واقع اگر آن روند ساختوساز ادامه پیدا کرد یا توسعه مییافت، میشد پیشبینی کرد که مشکل حداقل 10 میلیون نفر دیگر برطرف شود و تقاضا کاهش بیشتری پیدا کند.
ثالثاً قرار نیست دولت رأساً اقدام به ساختوساز کند بلکه دولت میتواند نقش تسهیلکننده و تشویقکننده داشته باشد؛ چنانکه اکنون از یکسو تولیدکنندگان، تشنه نقدینگی هستند و از سوی دیگر نقدینگی چندبرابر شده، در حال سوداگری کاذب و ویرانکردن تولید و تجارت سالم است.
ایرانی که با دست خالی پیروز شد امروز ابرقدرت منطقه است
یک نشریه آمریکایی تاکید کرد ایرانیها 30 سال قبل با دست خالی، پیروز جنگ تحمیلی شدند و اکنون هم قدرتمند شدهاند و هم متحدان منطقهای دارند.
آمریکن کانسرواتیو با رد سخنان ترامپ مینویسد: اظهارات ترامپ در خصوص پیروز نشدن ایران در هیچ جنگی، خیانت و درکی ناآگاهانه و خطرناک از این کشور است. ترامپ نباید توان نظامی ایران را دستکم بگیرد.
توئیت تحریکآمیز ترامپ در واقع کلیشهای از دوران استعماری را نشان میدهد که ایرانیان را مانند سایر مردمان خاورمیانه، کلاهبردارانی توصیف میکند که قصد دارند از غربیهای صادق، سوءاستفاده کنند. در واقع به سختی میتوان ترامپ را نخستین مقام آمریکایی دانست که دست به دامان چنین کلیشههایی میشود. «وندی شرمن» از مقامات پیشین ارشد وزارت امور خارجه آمریکا و مذاکرهکننده این کشور در دوران بحث بر سر ایجاد توافق هستهای ایران در سال 2015، به طرز ناعادلانهای گفت که به ایرانیان نمیتوان اعتمادکرد زیرا آنها فریبکاری در ژنشان است.
بر اساس گفتههای ترامپ، ایرانیان به لحاظ نظامی ناکارآمد هستند، اما آخرین نبردی که ایران در مقابل دشمن داشت، هرگونه تصور ترس و ضعف نظامی آنها را برطرف میکند؛ تاریخی که ترامپ و بازهای جنگطلبی همچون «جان بولتون» مشاور امنیت ملی وی باید با آن روبهرو شوند و در صورت تمایل به جنگ باید از آن آگاه شوند.
در پی وقوع انقلاب ایران در سال 1979 (1357) ایران با یکی از آسیبپذیرترین لحظههای خود در دوران مدرن روبهرو شد. در جریان تحولات انقلابی، بسیاری از انبارهای تسلیحاتی مورد حمله واقع شد و اسلحههایی در اختیار داوطلبان آماده برای کودتا به نفع پادشاهی قرار گرفت.
«صدام حسین»، دیکتاتور قدرتمند عراقی هم با تمرکز بر هرج و مرج داخلی پس از انقلاب ایران و انزوای خارجی آن، دستور حمله به همسایه خود را در 22 سپتامبر 1980 (31شهریور 59) صادر کرد.
همزمان، بسیاری از شخصیتهای برجسته انقلاب ایران در ترورها و انفجارها جان باختند، از جمله رئیسجمهوری و نخستوزیر وقت ایران (محمدعلی رجائی و محمدجواد باهنر). بدین ترتیب، ایران مجبور شد در دو جبهه نبرد در داخل با مخالفان خود و در خارج علیه اشغالگران عراقی بجنگد. اما عقب ننشست.
دولت ایران با استفاده از یک ایدئولوژی قدرتمند، ملیگرایی را با غیرت انقلابی اسلامی درهم آمیخت تا صفوف ایرانیان را پشتسر خود قرار دهد و صدها هزار سرباز را برای آزادی مرزهای ایران که توسط ارتش عراق اشغال شده بود، گسیل کرد. تا 24 ماه مه 1982 (3 خرداد 61) موفق شد شهر مرزی خرمشهر را آزاد کند.
عراق در جنگ از حمایت ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا، آلمان غربی، فرانسه و اتحادیه عرب به استثنای سوریه و لیبی برخوردار بود و حتی از سلاحهای شیمیایی علیه سربازان ایرانی استفاده کرد. این خشونت تلخ 8 سال ادامه یافت و آن را به طولانیترین جنگ قرن بیستم تبدیل کرد.
با این وجود، این نخستین درگیری پس از قرن نوزدهم بود که در آن ایران هیچ قلمرویی را از دست نداد.
امروز، جمعیت ایران بیش از دو برابر جمعیت سال 1980 است (59) و حدود 83 میلیون نفر تخمین زده میشود. ایران پس از عدم حمایت نظامی از سوی کشورهای خارجی در طول جنگ ایران و عراق، اکنون تواناییهای گسترده تولید سلاحهای داخلی را دارد. همچنین برخلاف سال 1980، متحدان بیشتری در منطقه دارد. به عبارت دیگر، اگر ایران در دهه 80 با چنین شرایط سختی جنگید، امروز بهطور موثرتری میجنگد. این کشور توان نظامی خود را پیش از این در نبرد با داعش در عراق و همزمان در کمک به دولت سوریه نشان داده است. بنابراین آمریکا نمیتواند قدرت نظامی ایران را دستکم بگیرد.
مشاور خاتمی: دولت بیبرنامه روحانی نمیتواند اقتصاد را سامان دهد
مشاور خاتمی و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان تصریح کرد: تلقی مردم این است که دولت هیچ راهبرد اقتصادی ندارد.
عبداله ناصری که زمانی دولت روحانی را «رحم اجارهای اصلاحطلبان» خوانده بود، در روزنامه شرق نوشت: آقای رئیسجمهور با انتخابهای خود نشان داد که نمیخواهد در زمینه توسعه سیاسی و اجتماعی گامی بردارد و با چنین انتخابهایی اصلاً چنین توسعهای هم انتظار نمیرفت. دستاورد مهم دولت ایشان کماکان به نتیجه رساندن برجام بوده که آن هم بیشتر مرهون تلاشها و نحوه گفتوگوهای آقای ظریف است.
به هر تقدیر هنوز هم برگ برنده دولت روحانی همین برجامی است که معلق مانده و دولت باید بپذیرد که بیرون آمدن از این معاهده معلق هیچ سودی برای آن ندارد.
اگر مزاحمتی از سوی مخالفان دولت برای مقابله با برجام یا تداوم برجام صورت نمیگرفت، شاهد بسیاری از بحرانهای اقتصادی نبودیم البته بر این نکته باید تأکید کرد که ضعف و ناهماهنگی شش ساله تیم اقتصادی دولت این بحرانها را پررنگتر کرده است. بحران ارز که پدید آمد، چه عوامل اصلی آن درون دولت یا بیرون از دولت باشد حتماً دولت بهتر از این میتوانست آن را مدیریت کند. این تلقی که در یک ساله اخیر برای عموم جامعه ایجاد شده؛ اینکه دولت هیچ راهبرد اقتصادی ندارد. قابل تأمل و توجه است و حتماً با این تیم اقتصادی بعید است بتوانیم با وجود کاهش نرخ ارز شاهد کاهش قیمت کالاهای اساسی باشیم.