همهجانبه بودن فرهنگ مقاومت(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا فرهنگ مقاومت یک فرهنگ تکساحتی و محدود به عرصه نظامی و قدرت سخت است یا اینکه یک فرهنگ جامعی است که تمامی ابعاد زندگی اجتماعی ما را دربر میگیرد؟
پاسخ:
منظور از صبر، همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن جزع و بیتابی، و از دستدادن تحمل و مقاومت و تسلیمشدن در برابر مشکلات و حوادث است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فرهنگ مقاومت در برابر ظالمان و مستکبران مورد استقبال مردم منطقه و جهان قرار گرفت و این الگوی مقاومت سبب شد تا دشمنان اسلام هجمه سنگینی را برای از میان برداشتن بزرگترین کانون و نماد مقاومت در منطقه ایجاد کنند.
تحمیل جنگ: تحریمهای ظالمانه و فشارهای همهجانبه تنها نمونههایی از تلاشهای ظالمانه و براندازانه دشمنان جمهوری اسلامی است که همواره بر این الگو و نماد مقاومت وارد کردهاند. در حال حاضر فرهنگ مقاومت به برکت جمهوری اسلامی بهعنوان فرهنگی بیبدیل در جهان شناخته شده است که طرفداران آن، برمبنا و سازوکارهای آن تلاش دارند تا به اهداف و آرمانهای متعالی خود برسند. آری فرهنگ مقاومت در یک جمله با ایدئولوژی سلطه و زیربار ظلم رفتن مخالف است، و این فرهنگ در حال گسترش و تقویت در کل کشورهای دنیا است. اکنون کشورهایی مثل ایران، عراق، فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، افغانستان و... فرهنگ و منطقه مقاومت را ابزاری برای حفاظت و حمایت در مقابل معادلات سیاسی ظالمانه جهان میدانند.
امروز شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما مصداق همانروزی است که امام علی(ع) در نهجالبلاغه (خطبه 98) درباره مستکبران میفرمایند: «و پیمانی را رها ننمایند مگر اینکه بشکنند. و خانهای از گل و خیمهای از پشم باقی نماند مگر اینکه ستمشان وارد آن شود و فسادشان آن خانه را فراگیرد، و بدی رفتارشان اهل آن خانه را پراکنده کند».
حال باید پرسید زمانی که ظلم و ستم مستکبران حاکم برجهان تمامی عرصههای زندگی شهر را در این کره خاکی دربر گرفته است، تکلیف ما و دیگر ملتهای مسلمان چیست؟ آیا آموزههای وحیانی اسلام اعم از آیات قرآن و روایات و سیره پیامبر گرامی(ص) و ائمه طاهرینش(ع) چیزی جز مبارزه با زورگویان و مستکبران و مقاومت در برابر انواع فشارها و تهدیدهای آنان به ما آموختهاند؟
عناصر اصلی فرهنگ مقاومت
فرهنگ مقاومت از عناصر و اجزایی تشکیل شده که در مجموع یک فرهنگ منسجم و یکپارچه را تشکیل میدهد. اهم این عناصر عبارتند از: عدالتخواهی، استکبارستیزی، نفی نظام سلطه، آرمانگرایی، واقعگرایی، مصلحتگرایی، حکمت و عقلانیت، معنویتگرایی، آزادیخواهی، استقلالطلبی، عزتطلبی، صلحطلبی، اسلامخواهی، حقطلبی و...
ادامه دارد