پرتوی از حُسن ساقی در جام الغدیر- قسمت دوم
رضای رب، ولای علی
هنر علامه امینی اثبات ولایت امیرمؤمنان(ع) و واقعه غدیرخم از منابع اهل تسنن است. آن عالم فرزانه در ابتدای جلد اول الغدیر مشروح این واقعه را از کتب مهم اهل سنت بیان میدارد که ما به اختصار آن را نقل میکنیم:
در سال دهم هجری، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قصد کرد خانه خدا را زیارت نماید. این موضوع مهم در میان مسلمانان اعلان گردید. گروههای عظیمی از مردم از نقاط مختلف به مدینه آمدند تا با آن حضرت حج را بهجا آورده و مناسک آن را از ایشان بیاموزند. این حج نامهای متعددی دارد: حجهًْالوداع، حجهًْالاسلام، حجهًْالبلاغ، حجهًْالکمال و حجهًْالتمام (سه نام اخیر ناظر به موضوع ولایت امیرالمؤمنین(ع) در این حج میباشد.)
رسول خدا در تمام عمر خود جز این، حج دیگری نگزاردند. آن حضرت روز شنبه ۲۴ یا ۲۵ ذیالقعده غسل کرد و با دو جامه احرام که یکی را به کمر بست و دیگری را بر دوش افکند، با پای پیاده از مدینه خارج شد و تمامی زنان و اهل حرم خود را در هودج قرار داد و با اهل بیت خود به اتفاق تمام مهاجرین و انصار و قبایل عرب حرکت کرد.
در آن زمان بین مردم مدینه بیماری آبله یا حصبه شیوع یافته بود که موجب شد بسیاری از آنان از این سفر بازمانند. با این وجود عده بیشماری که تعدادشان را ۱۲۴ هزار نفر و بیشتر نیز گفتهاند با آن حضرت از مدینه حرکت کردند. البته اهالی مکه و آنها که به اتفاق امیرالمؤمنین(ع) و ابوموسی از یمن به مکه آمدند بر این تعداد افزوده میشود...
(آنگاه علامه امینی حرکت منزل به منزل این قافله عظیم به سوی مکه را با جزئیات ذکر میکند تا اینکه پس از بجا آوردن حج از شهر مکه خارج شدند و به مکانی به نام غدیر خم در نزدیکی جُحفه رسیدند.)
جحفه منزلگاهی است که راه مردم مدینه و مصر و عراق از آنجا جدا میشود. ورود پیامبر(ص) و همراهان ایشان به جحفه روز پنجشنبه ۱۸ ذیالحجه اتفاق افتاد. در این زمان جبرئیل امین فرود آمد و از جانب خداوند آیه تبلیغ را آورد: «یا أیّها الرَّسولُ بَلِّغْ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ إن لَمْ تَفعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و َاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ الناسِ إنَّ اللهَ لا یَهدِی القَومَ الکافِرینَ؛ ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن که اگر آن را انجام ندهی رسالت خدا را بهجای نیاوردهای و خداوند تو را از گزند مردم نگه میدارد. قطعا خداوند مردم کافر را هدایت نمیکند.[مائده ۶۷ ] » جبرئیل از جانب خداوند به آن حضرت امر کرد که علی علیهالسلام را به ولایت و امامت معرفی و منصوب نماید و آنچه درباره پیروی و اطاعت اوامر او از جانب خداوند بر خلق واجب آمده به همگان ابلاغ فرماید. پیامبر فرمود آنان که از جحفه گذشته بودند بازگردانیده شده و آنان که پشت سر بودند برسند. روز بسیار گرمی بود و مردم قسمتی از ردای خود را بر سر و قسمتی را زیر پا قرار داده بودند. اذان ظهر گفته شد. اصحاب پارچهای روی درختان کشیده و سایبانی برای پیامبر(ص) ساختند. آن حضرت نماز ظهر را با جماعت بجا آورد. آنگاه بر فراز منبری که با جهاز شتران درست شده بود قرار گرفته و خطبهای بیان فرمود. در آغاز خطبه ستایش خدا و اقرار به شهادتین کرد. آنگاه از نزدیک بودن پایان عمر خود به مردم خبر داده و به حقیقت قیامت و مرگ و بهشت و جهنم اشاره فرمود. سپس از دو چیز گرانبهایی که در میان مردم باقی میگذارد سخن به میان آورد. اصحاب پرسیدند آن دو شی گرانبها چیست؟ فرمود: ثقل اکبر، کتاب خداست که از یک سو در دستان خداوند و از سوی دیگر در دست شماست به آن تمسک جویید تا گمراه نشوید. و ثقل اصغر عترت من است که خداوند مرا آگاه فرموده این دو از هم جداییناپذیرند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. آنگاه دست علی را گرفت و بالا برد تا حدی که سفیدی زیر بغلشان نمایان شد. مردم همگی علی را دیدند و شناختند. سپس پیامبر فرمود:ای مردم! چه کسی بر مومنان از خودشان سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خدا مولای من است و من مولای مومنان و من از خودشان به آنها سزاوارترم «فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مولاه؛ هرکه را من مولای اویم علی نیز مولای اوست.» این سخن را سه بار تکرار کرد و امام احمد پیشوای حنبلیان گوید تکرار، چهار بار بود. در پایان چنین دعا فرمود. خدایا دوست بدار آنکه او را دوست میدارد و دشمن بدار آن را که با او دشمن است. یاری کن کسی که او را یاری کند و رها ساز آنکه او را واگذارد. خداوندا علی را هرکجا که باشد معیار و مدار حق قرار ده. سپس فرمود: شاهدان به غایبان اطلاع
دهند.
هنوز جمعیت متفرق نشده بود که امین وحی فرود آمد و این آیه را آورد: «الیومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسلامَ دِینا؛ امروز دینتان را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را برایتان بهعنوان دین پسندیدم. [مائده ۳] »
پیامبر فرمود:« الله اکبر! که دین کامل و نعمت تمام شد و پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من خشنود گردید. سپس مردم آمدند و به امیرمومنان تهنیت گفتند. در این هنگام ابنعباس گفت: به خدا قسم ولایت امیرمومنان بر همه واجب شد.
حَسّان بن ثابت شاعر که شاهد آن اتفاقات بود بهپاخاست و از پیامبر اجازه گرفت تا اشعاری در وصف غدیرخم سراید. پیامبر اجازه فرمودند. حسان ابیاتی با این مطلع سرود:
یُنادیهِمُ یَومَ الغدیرِ نَبیُّهُم بِخُمٍّ وَ أسمِع بالرَّسولِ مُنادیا
یعنی: پیامبر خدا(ص) مردم را در روز غدیر ندا داد و آواز پیامبر گوشها را باز و شنوا میکند
ترجمه ابیات بعدی حسانبن ثابت بدین شرح است:
او فرمود: مولای شما و پیامبرتان کیست؟ آنان بیدرنگ چنین گفتند:
خدای تو مولای ما است و تو ولی امر ما هستی و ما هرگز از فرمان تو سرپیچی نخواهیم کرد
در این حال پیامبر به علی فرمود برخیز ایعلی! زیرا من میپسندم که تو بعد از من امام و رهبر باشی
هرکس من مولای اویم، علی مولا و مقتدای او خواهد بود پس همگی از سر صدق او را پیروی کنید
در این هنگام پیامبر دعا کرد: بارالها! دوست بدار هر که او را دوست میدارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی بورزد.
(الغدیر ج۱ ص۹)
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی