نگاهی به نقش مساجد در جریان انقلاب اسلامی-50
تلاش رژیم پهلوی برای تصاحب مسجد هدایت
در همان زمان قلم به مزدهاى وابسته به رژيم نوشتند كه «اين كمكها به كجا مىرود. چرا صرف تعليم مشتى خرابكار خائن و فرارى از وطن، توسط چريكهاى فلسطينى مىشود.» رژيم به خوبى مىدانست ريشه اين حركتهاى مردمى، در مسجد هدايت و شخص آيتاللّه طالقانى است، بنابراين تصميم گرفتند كه صبح روز عيد فطر سال 50 (سومين سال اين حركت)، مسجد هدايت را به محاصره خود درآورده مانع ورود ايشان به مسجد هدايت بشوند.
او را در منزلش زندانى كردند و سرانجام پس از يك ماه به زابل تبعيد كردند و تا خرداد 1352 همچنان در تبعيد نگاه داشتند. با اين وجود حركتى كه آيتاللّه طالقانى در مسجد هدايت آغازگر آن بودند تا سالها ادامه يافت و تاكنون نيز ادامه دارد. در حقيقت اين ارتباط معنوى و مادى بين حركتهاى اسلامى در ايران، روشنفكران دينى و جنبش مقاومت فلسطين، امتداد پىريزىها و اقدامات طالقانى در مسجد هدايت است.
زمانى كه طالقانى، امام جماعت مسجد هدايت رحلت نمود، از سوى اتحاديهها و گروهها و جبهههاى مقاومت فلسطينى در گوشه و كنار جهان، پيامها و تلگرامهاى تسليتى به ايران ارسال شد كه همه پيامها و بيانيهها از تلاشهاى ايشان در راه شناساندن حقانيت انقلاب آزادىبخش فلسطين سپاسگزارى شده بود.
بستن مسجد هدايت
حكومت پهلوى در اقدامى شديدتر براى مقابله با نفوذ مساجد، درهاى برخى از مساجد را بست. اين عمل نشانه اوج ضعف و ناتوانى حكومت در مقابل قدرت ايمان مردم و مبارزات اسلامى بود، زيرا هرگاه از سوى دين و مسجد ضربات شديدترى دريافت مىكرد، شدت عمل بيشترى نشان مىداد.
رژيم پهلوى به منظور كاستن از تأثير مساجد در فعاليتهاى سياسى به عناوين مختلف با ايجاد خلل در امور مساجد و بستن برخى از اين پايگاهها در مراسمهاى گوناگون، مىكوشيد به اهداف خود دست يابد به طورى كه حتى مانع برگزارى جلسات ترحيم و بزرگداشت شهدا و يا افراد ديگر مىشد. از جمله اقدامات اين رژيم بستن مسجد هدايت و قراردادن «تعدادى پليس، مقابل مسجد و حدود خيابان استانبول» (خ جمهورى) و جلوگيرى از برگزارى مراسم بزرگداشت شهادت آيتاللّه سيدمحمدرضا سعيدى در سال 1349 بود.
«عدهاى از مردم جهت برگزارى ختم سعيدى كه بنا به دعوت طالقانى كه در روزنامه اعلام شده بود، در محل مسجد مزبور جمع شده بودند ولى درهاى مسجد بسته و تعدادى پليس مقابل مسجد و حدود خيابان استانبول ايستاده و از ورود مردم در اين مراسم جلوگيرى مىكردند و به تدريج ورود افراد و چهرههاى مختلف [مختلفى ]كه از مدتها قبل در هيچ يكى از جلسات مسجد هدايت و يا جاهاى ديگر ديده نمىشدند، نمايان [مىشد] و حضور خود را اعلام مىداشتند. در بين اين افراد از عناصر حزب ملت ايران افراد بازارى و جبهه ملى و بازاريان بودند و هر آن به تعداد آنها افزوده مىشد كه با ورودشان در جلوى مسجد و اخطار پليس مشغول قدم زدن در اطراف مسجد و پيادهروهاى استانبول و مخبرالدوله و حتى تا شاهآباد و ميدان بهارستان ادامه داشت كه مشغول قدم زدن بودند اين عده به دستههاى 4 و 5 نفرى با هم در حال قدم زدن مشغول گفتگو و از اقدام پليس و دستگاه در جهت ممانعت از برگزارى مجلس ختم سخت ناراحت بودند تا ساعت 2100 اين آمدورفتها ادامه داشت و به ترتيب افراد چون ماندنشان را بىفايده مىدانستند، راه منازل خود را در پيش گرفته و با هم خداحافظى نمودند و قرار فردا شب را كه از طرف جمعى از پيشنمازان مساجد، مجلس ختمى در خراسان برگزار مىشد، مىدادند و سفارش مىكردند، حتما شركت كنيد تا در صورت جلوگيرى دست به تظاهرات بزنند. آگهى مربوط به اين مجلس ختم در ساعت 2000 جلوى مسجد هدايت توسط فردى بين حاضرين توزيع گرديد.»
رژيم مسجد هدايت و مسجد جليلى را به عنوان پايگاه عناصر متعصب و مذهبى شناخته بود به طورى كه تعهد گرفته بودند حتى در مسجد هدايت مجلس ختم هم برگزار نشود.
از آنجا كه در اين مساجد روحانيون طرفدار امام خمينى(ره) حضور داشتند تمامى اعمال آنها، و كليه رفتوآمدها به اين مساجد تحت كنترل ساواك بود. كنترل سازمان امنيت آن قدر شديد بود كه آيتاللّه طالقانى كه در تبعيد بودند براى فعالان مسجد پيغام دادند كه احتياط كرده و بىجهت موجبات دستگيرى خود را فراهم نكنند ولو اين كه مسجد هدايت هم نيايند چون فعلاً اين محل مورد توجه است.
رژيم همواره تدبير مىكرد كه از فعاليتهاى انقلابى مردم در اين مساجد بكاهد. براى رسيدن به اين مقصود، به هر دستاويزى متوسل مىشد. يكى از كارهاى آنان تخريب شخصيتهاى مورد اعتماد مردم من جمله آيتاللّه طالقانى بود. آنان يكى از روزنامههاى وقت را موظف كرده بودند مطالبى را عليه طالقانى منتشر نمايد. آيتاللّه طالقانى در يكى از سخنرانىهاى خود به اين موضوع چنين اشاره كرده است :
«دستهايى براى اخلال و فتنهانگيزى در كار است كه چند روز قبل نيز يكى از روزنامههاى معلومالحال سرمقاله و مطالبى كه حاكى از طرز تفكر نويسندهاش مىباشد و جز آن انتظارى نبايد داشت بر عليه اينجانب منتشر و هر چه خواسته اهانت نموده است كه با مراجعه به وى اظهار داشته شهربانى به ما دستور داده اين مطالب را انتشار دهيم ما گناهى نداريم...»
جلسات بحث و سخنرانى و تفسير آيتاللّه طالقانى داراى ابعاد وسيعى بود كه تمامى جهات و همه اقشارى را كه در اينگونه مجالس شركت مىكردند فرا مىگرفت. مصطفى صادقى يكى از فعالان مسجد هدايت در اين باره مىگويد:
«صحبتهاى ايشان حرفهاى نو و سازگار با فطرت جوانها بود. ايشان پلى شده بود بين نسل قديم و نسل جديد. آن موقع كه بحث آزادى زنها را پيش كشيده بودند، آيتاللّه طالقانى سوره نساء را تفسير كرده و مىگفتند كه اسلام به زنها بها داده است و بدين شكل باعث تشويق افراد و خانوادهها به حجاب و مبارزه با بىبندوبارىها مىشدند. همين تفاسير سبب شد كه دستگاه رژيم شاه، جلسات ايشان را تعطيل كنند.»
جلسات تفسير قرآن از طرف دستگاه رژيم تعطيل شد. به دليل مراقبت و كنترل شديد ساواك به بهانه اين كه عليه رژيم شاه صحبت مىشود؛ ليكن اين مجالس با هماهنگى آيتاللّه طالقانى در خارج از مسجد در منزل بعضى از ياران و دوستان ايشان برگزار مىگرديد. مهندس محمد بهفروزى در اين خصوص مىگويد:
«در مسجد به خاطر اين كه مأموران رژيم افراد را تحت تعقيب قرار مىدادند جلسات تفسير بعضى اوقات در چهارراه عباسى و سلسبيل، صبح جمعه برگزار مىشد كه من و آقاى رجايى و آقاى ساجدى صبحها خيلى زود مىرفتيم و در جلسات آيتاللّه طالقانى شركت مىكرديم. افراد ديگرى از جمله دكتر حسن حبيبى و چند نفر ديگر در آن جلسات صبح جمعه حضور داشتند. به دليل حضور آيتاللّه طالقانى اين جلسات برجستگى خاصى داشت كه گاهى اوقات تا ساعتها طول مىكشيد.»
فعاليتهاى مسجد هدايت هر چند پس از تبعيد آيتاللّه طالقانى در آذر سال 50 به زابل مقدارى كمرنگ شد ولى اعضاى فعال مسجد همچنان اين پايگاه الهى را حفظ نموده و سعى مىكردند، اين سنگر را آنچنان كه بود نگه دارند.
حضور آيتاللّه سيدابوالفضل موسوى زنجانى براى اقامه نماز و سخنرانى پس از نماز وى رونقى دوباره به مسجد داد و روشنگريها و بازگويى حقيقتهايى كه رژيم شاه در صدد مخفى ساختن آن داشت ادامه يافت، تا اين كه سرانجام با طرحى از طرف ساواك و با هماهنگى سازمان اوقاف و شخص محمدرضا پهلوى، ابتدا حسينيه ارشاد و مسجدالجواد در آبان سال 51 بسته شد و در اسفند همان سال مسجد هدايت بسته شد. براى مسجد الجواد (ع) متصدى به نام آقاى عطاخانى كه سرهنگ بازنشسته شهربانى بود تعيين شد و براى مسجد هدايت ابتدا يكى از روحانيون وابسته به سازمان اوقاف به نام مقيمى و سپس فرد ديگرى به نام هادى امينى و بعد از او سبزوارى براى امام جماعت مسجد تعيين شدند.
بعد از آن هر چند مسجد هدايت باز بود ولى روح مسجد را كه همانا كاركردهاى وسيع فرهنگى، اجتماعى و سياسى آن بود از آن گرفتند. اعضاى مسجد با نخواندن نماز پشت سر امامان جماعت منصوب شده از طرف رژيم، به نوعى اعتراض خود را نشان مىدادند و طورى شد كه امينى پس از مدتى مسجد را رها كرده و رفت و سازمان اوقاف فردى به نام سبزوارى را به جاى او به امام جماعت مسجد گمارد، تا اين كه در 28 دى ماه سال 57 كه مصادف با اربعين حسينى بود و با شدت گرفتن حركتهاى انقلابى مردم و با حضور هزاران نفر از مردم مسلمان و مبارز تهران، نداى خوش و دلنشين آيتاللّه طالقانى در مسجد طنينانداز شد و ايشان سخنرانى پرشورى در مسجد هدايت ايراد نمودند. اين جلسات تا پيروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 57 ادامه پيدا كرد.