بررسی دیدگاه قرآن درباره غنا و آثار مخرب آن
غنا ضرباهنگ سلطه شیطان
با نگاهی به رفتارهای هنجارشکنانه گروههای شیطان پرست بویژه در موسیقی، میتوان دریافت که اگر نگوییم همه انواع موسیقی به شکلی میتواند ابزاری برای سلطه شیطان بر انسان باشد، دست کم انواعی از آنکه در فقه اسلامی از آن به غنا یاد میشود، مهمترین ابزار شیطان برای سلطه بر نفس انسانی است؛ زیرا براساس آموزههای اسلامی گوش دادن به غنا، تاثیرات منفی شگرفی در نفس انسانی ایجاد میکند به طوری که شخص از حالت تعادل رفتاری خارج میشود که گاه در اوج هیجان زدگی افراطی در شادی و گاه دیگر در اوج اندوهناکی افراطی قرار میگیرد که به خودکشی شخص میانجامد. نویسنده در این مطلب با بهرهگیری از آموزههای اسلام به بررسی نقش و آثار مخرب و زیانبار غنا در سلطه شیطان بر نفس انسانی پرداخته است.
***
خودکشی با آهنگ شیطان
بر اساس برخی از تفاسیر قرآنی، غنا چیزی جز سخنان شیطان نیست؛ زیرا وحی شیطانی دارای اقسامی است که یکی از مهمترین آنها، رمزنگاریهای غنایی است؛ این رمزنگارها آواهای شیطانی است که به سوی انسان حمله میآورد و ساختار نفس انسانی را تحت تاثیر مستقیم خود قرار میدهد. به سخن دیگر، همان طوری که امروزه دانسته شده کهاشعهها و امواج گوناگونی فضای پیرامونی محیط زیست بشری را در بر گرفته که برخی از آناشعهها و امواج برای جسم و روان آدمی بسیار خطرناک است؛ امواج موسیقی غنایی نیز، یکی از امواج بسیار خطرناکی است که روان آدمی را چنان تحت تاثیر قرار میدهد که عامل هیجان زدگی افراطی در دو جهت شادی و غم میشود و در نهایت هیجانات اندوهناک و فرحناک موجب میشود تا شخص خودکشی کند.
پژوهشهای علمی نشان داده که همان طوری که سیگار و مشروبات الکلی، تاثیرات مخربی بر تن و روان آدمی دارد، همچنین برخی از اقسام و انواع موسیقی که در فقه اسلامی از آن به «غنای مطرب» یاد میشود، تاثیرات زیانباری بر شخص به جا میگذارد.
موسیقی غنایی موسیقی است که موجب میشود تا مثلا شخص به طرب در آید و مهار و مدیریت رفتاری خود را از دست دهد و این موسیقی است که مهار او را به دست میگیرد. البته برخی از انواع موسیقی غنایی چنان است که حیواناتی چون شتر را به چنان طرب میاندازد که از خود مدهوش شده و چنان میتازد که جز مرگ او را از حرکت باز نمیدارد. همین موسیقی طرب انگیز، از سوی برخی از مکاتب صوفی به عنوان ابزاری همانند مواد روانگردان به کار گرفته میشد که در مکتب عرفان شیعی و قرآنی جایی ندارد؛ هر چند که آن را با آب «سماع» تطهیر کرده باشند؛ زیرا آهنگ سماع، یکی از اقسام موسیقی غنایی است که حالت تعادل رفتاری از نفس انسانی سلب میکند به گونهای که شتروار نه با قلب تعقلی مبتنی بر فطرت سلیم گام بر میدارد.
تحقیقات و پژوهشهای علمی نشان میدهد که موسیقی غنایی با توجه به نوع آن برای شنونده آن، گاه تند و خشن و گاه آرام و غمگین است، به طوری که شنونده را در عمق مشکلاتی که او را آزار میدهند، فرو میبرد به حدی که او را مجبور به خودزنی و حتی خودکشی میکند. موسیقی تند با جملاتی که بر احساسات تاثیر منفی میگذارند آنقدر خطرناک میشوند که شنونده بیآنکه خودش بداند دست به چه کاری میزند، شروع میکند به خودآزاری و با هر چیزی که دم دستش بیاید به خود صدمه میزند. برخی با تیغ و چاقو پوست دست و پایشان را خط خطی میکنند و عدهای هم غافل از اینکه دست به چه کاری میزنند، خودکشی میکنند.
به عنوان نمونه موسیقی غنایی، «رپ» یکی از ابزارهای شیطانی برای سلطه بر نفس و روان آدمی است. موسیقی رپ برخاسته از فرهنگ سیاه پوستان آمریکایی، در آغاز یک واکنش در برابر کنشهای نژادپرستانه سفیدپوستان و جریان اعتراضی علیه آنان با نگرش و رویکردی نژادپرستانه علیه نژادپرستی بود؛ اما بعدها دارای انقسام شد، به طوری که امروزه به زیرشاخههایی چون «هیپ- هاپ»، «رپ عاشقانه» و ««دیس لاو» تقسیم میشود. هر چند که برخی گروههای خشن و مبارزه جویانه را «رپ خوانهای خیابانی» مینامند، اما چنانکه گفته شد خود دارای اقسامی است.
نگرش قرآن به غنای مطرب
غنا در اصطلاح فقها، آوازى است که مشتمل بر ترجیع مطرب باشد. طرب، نوعى سبکى در نفس است که از شدّت شادى یا غم پیدا مىشود. صوت مطرب آن است که این حال را در انسان پدید مى آورد. مراد از ترجیع، تردّد صوت در حلق و دهان با وزنهاى مخصوص است.(فقه و تجارت، ذوالمجدین، ص 46.)
از نظر فقه اسلامی، غنا اعم از آهنگی است که از ابزارهای دست ساز بشر پدید میآید؛ و آهنگی که با گردش صوت در حلق و دهان با وزنهای مخصوص نیز ایجاد میشود، غنا گفته شده است. از همین رو گفته میشود که برخی از اصواتی که برای تلاوت و قرائت قرآن یا مداحی استفاده میشود هر چند که فاقد آهنگهای ابزارها و آلات موسیقی باشد، به عنوان «غنا» حرام شمرده میشود.
از نظر آموزههای قرآن، غنای اصواتی دهان و حلق، از مصادیق «قول الزّور»(حج، آیه 30) و «لهو الحدیث»(لقمان، آیه 6) و لغو(مومنون، آیات 1 و3) است؛ بنابراین، حرمت آن نه تنها به سبب تاثیر موسیقایی آن بلکه میتواند با توجه به سخنان و کلمات آن نیز حرام و غیر جایز محسوب شود.
منظور از «لهو الحديث» در آیه 6 سوره لقمان، طبق برخى از شأن نزولها و روايات، غنا است.(مجمع البيان، ج 7 - 8 ، ص 490) بنابراین، وقتی سخن از حدیث لهوی و بیهوده به میان میآید، اقسامی دارد که یکی از مصادیق آن غنا است. لذا لهو الحدیث تنها غنا نیست، بلکه یکی از مصادیق آن غنا است. همچنین بر اساس روایات، یکی از مصادیق «قول الزور» غنا است که باید از آن اجتناب کرد.(حج، آیه 30 و روایات تفسیری)
«قول الزور» سخن باطل همچون دروغ است که هیچ مبنای علمی و واقعیت و حقیقت ندارد و شامل محتوای غنایی میشود که خصوصیت ذاتی آن سخنان باطل و بیهوده و اهانت آمیز و دروغ همراه با غلو است. امام صادق(ع) درباره «لايشهدون الزّور» فرمود: «زور» غنا است.(الكافى، ج 6 ، ص 433، ح 13؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 41، ح 129)
از نظر قرآن، غنا از مصادیق لغو است؛ در روايتى آمده كه مقصود از «اللّغو» غنا است.(مجمع البيان، ج 7 - 8 ، ص 158؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 529، ح 17)
به سخن دیگر، اسلام همان طوری که به محتوا توجه دارد به شکل نیز اهمیت میدهد. این گونه نیست که مثلا محتوای بد با شکل خوب مورد پذیرش قرار گیرد، یا محتوای خوب با شکل بد پذیرفته شود، بلکه زمانی چیزی پذیرفته شده و مورد تایید قرار میگیرد که از نظر شکل و محتوا خوب باشد. بر همین اساس، اگر آیات قرآن در شکل بد به کار گرفته شود، حرام و ممنوع است؛ همان گونه که اگر شکل خوبی از موسیقی برای الفاظ و محتوای بد و زشتی به کار گرفته شود، شکل خوب موجب جواز استفاده نمیشود و حرمت و ممنوعیت محتوا همچنان باقی بوده و شکل را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
آثار زیانبار غنا
غنا به سبب تاثیرات مخرب چندگانه، از مصادیق حرام و امری ممنوع و غیر جایز است که باید از شنیدن و تولید و پخش آن جلوگیری شود. مهمترین آثار زیانبار و مخرب از دیدگاه قرآن عبارتند از:
1. گمراهی انسان: غنا به سبب محتوای آن میتواند موجب گمراهی انسان شود؛ زیرا موسیقی غنایی چنانکه گفته شد دارای الفاظ زشت و توهین آمیز و مستجهن است و به مسائلیاشاره میکند که بیبند و باری را ترویج و قوانین و هنجارها و ارزشها را به تمسخر میگیرد.(لقمان، آیه 6)
2. نادانی: قرآن، غنا و «لهو الحدیث» را به این دلیل زیانبار دانسته و حکم بر حرمت آن داده که مبتنی بر «علم» نیست، بلکه خاستگاه چنین غنایی، امور «غیر علم» و مبتنی بر نادانی است. بنابراین، غنا به جای آنکه به ترویج علم کمک کند، مروج نادانی است.(همان)
3. استهزاء: غنا با توجه به محتوای باطل و غیر علمی آن، یکی از مهمترین ابزارهای تمسخر دیگران است(همان)؛ چنانکه در موسیقی «رپ» چنین امری به خوبی مشهود است.
4. بیهوده گرایی: از مهمترین آثار موسیقی غنایی، بیهوده گرایی است؛ زیرا محتوا و سخنانی که در غنا به کار گرفته میشود، سخنان لهوی است که به معنایی سخنان بیهدف و پوچ است. بنابراین، شنونده را به سمت و سوی بیهوده گرایی سوق میدهد.(همان) این در حالی است که از نظر آموزههای قرآن، جهان و زندگی دارای اهداف مشخص بلندی است و هرگز بیهوده و لهوی نبوده و نیست.(مومنون، آیه 115؛ انبیاء، آیه 16؛ دخان، آیه 38)
5. تمسخر ارزشها و فرهنگها و اقوام: از دیگر آثار موسیقی غنایی، تمسخر و استهزاء ارزشها، فرهنگها و اقوام انسانی است.(لقمان، آیه 6) این امر بویژه در برخی از انواع موسیقی رپ به خوبی مشهود است. این در حالی است که از نظر قرآن هر گونه تمسخر دیگران با لقبهای زشت و تفاوتهای نژادی، جنسیتی، فرهنگی و مانند آنها گناه و حرام است؛ زیرا آنچه ملاک ارزشگذاری انسان است، تقوای اکتسابی است که با عبادت و بندگی خدا به دست میآید.(حجرات، آیات 11 تا 14؛ بقره، آیه 21)
6. شکنجه: غنا به عنوان مصداقی از لهو الحدیث، عاملی است که انسان را گرفتار عذاب و شکنجه میکند.(لقمان، آیه 6) هر چند که قرآن در این باره ناظر به آخرت و آثار اخروی غنا به شکنجهاشاره میکند، اما باید توجه داشت که اصولا آخرت در مسائل عذاب وابسته به همان چیزی است که در دنیا اتفاق میافتد، از همین رو از «وفاق» (تناسب) میان سبب و مسبب یعنی (تناسب) میزان و سطح عمل با عذاب سخن به میان آورده است. (نباء، آیه 26) همچنین اگر کسی چشم بصیرت داشت، الان متوجه میشد که گرفتار به غنا، هم اکنون گرفتار شکنجه است؛ هر چند که در آخرت این امر به شکل واضح برای همگان معلوم میشود؛ زیرا پردهها از چشم دل برداشته میشود و چشم سر و دل همه چیز را چنانکه هست میبیند و چهره ملکوتی عمل را مشاهده میکند.
7. خواری و اهانت: از نظر قرآن، انسان دارای کرامت ذاتی است (اسراء، آیه 70) که باید با رفتارهای هنجاری، ارزشهای انسانی خویش را حفظ کند. اما کسی که در دامن لهو الحدیث و مصداق غنایی آن گرفتار آمده است، خودش را خوار کرده و به نفس انسانی خویش اهانت میکند. از همین رو قرآن یکی از آثار لهوالحدیث و غنا را خواری و اهانت در آخرت میداند که بازتاب چهره ملکوتی همین گناه است که اگر کسی چشم بصیرت داشت امروز آن را نیز همچون آخرت مشاهده میکرد. (لقمان، آیه 6) به سخن دیگر، کسی که گرفتار غنا است، گرفتار اهانت به نفس است و خواری را در وی میتوان مشاهده کرد. (همان)
8. سستی: از دیگر آثار لهوالحدیث و مصداق آن یعنی غنا میبایست به سست عنصری شخص گرفتار به غنا اشاره کرد (همان)؛ زیرا واژه «مهین» از «هون» به معنای سستی است. این بدان معناست که شخصی که گرفتار غنا میشود، از نظر شخصیت سست عنصر شده و قوامیت خود را از دست میدهد و نمیتواند کریمانه و محکم و استوار و بزرگوار در اجتماع رفتار و تعامل داشته باشد. چنین افرادی از وقار و سکونت برخوردار نیستند و رفتارهای سخیف و سستی از خودشان در اجتماع بروز میدهند.
9. اضلال: نه تنها غنا موجب گمراهی شخص شنونده آن است، بلکه عاملی برای گمراهکردن دیگران است. از این رو شیطان و کافران شیطانی از این ابزار برای مقاصد خویش بهره میگیرند. لهوالحدیث و از جمله مصادیق آن یعنی غنا و نغمههاى مفسده انگیز، ابزار کافران براىترویج اندیشههاى خود و گمراه کردن مردم از راه خدا است. (همان)
10. مانع از بهرهمندی از آیات حق: یکی از مهمترین موانع در سر راه پذیرش حق از جمله اسلام و قرآن و مطالب و مسائل علمی آن، گرایش انسان به لهوالحدیث و سخنان بیپایه و غیرعلمی است که براساس هواهای نفسانی و گرایشهای آن گفته میشود. (لقمان، آیات 6 و 7) بنابراین، میبایست ازترویج و گسترش موسیقی غنایی و حرام جلوگیری کرد؛ زیرا مانعی است که نمیگذارد تا انسانها به حقیقت گوش داده و در پی آن بروند.
11. سنگینی گوش: همان طوری که غنا موجب میشود تا شخص و شخصیت شنونده وخواننده غنا گرفتار سستی شود و از وقار و سنگینی شخصیت و تعادل رفتاری او کاسته شود، همچنین موجب میشود تا شخص گرفتار «وقر» و سنگینی گوش شود. (لقمان، آیات 6 و 7) در حقیقت، غنا آسیب جدی به گوش و قوه شنوایی انسان وارد میکند و گوش توانایی طبیعی شنیدن را از دست میدهد؛ پس به همان میزان که گوش از شنیدن عاجز میشود به همان میزان بر سست عنصری شخصیت افزوده میشود.
12. استکبارورزی: استکبارورزی برآیند خودپرستی و خودبرتربینی و کبر ذاتی شخص است که در شکل رفتار اجتماعی بروز مییابد. گوش دادن به غنا و سخنان بیهوده و غیرعلمی آن موجب میشود تا شخص گرفتار خودبرتربینی و کبر و بزرگی دروغین شود و سخنان علمی و منطقی و عقلی را نپذیرد و به همان خیالات و سخنان لغو و باطل و غیرعلمی گرایش یابد و در برابر سخنان علمی و عقلی واکنش منفی نشان داده و گوش به آن ندهد و با حالت استکباری با آن برخورد کرده و به حق و حقیقت و علم پشت کند. (لقمان، آیات 6 و 7)
13. نشنیده گرفتن حق: غنا و لهوالحدیث در انسان چنان تاثیر منفی بجا میگذارد که مطالب حق را نمیخواهد بشنود و اگر هم بشنود نمیخواهد آن را بپذیرد. پس بهگونهای رفتار میکند که اصلا نشینده است و خود را به نفهمی و نشنیدن میزند. (همان)
14. پرواز در خیالات: کسی که گرفتار قول باطل و قولالزور همچون غنا است، گرفتار اوهامی میشود که از حالات طبیعی خارج شده و با خیالات خودش سیر و زندگی میکند؛ خیالات و اوهامی که او را از حقایق و واقعیتهای زندگی دور میسازد. (حج، آیات 30 و 31)
15. تهیشدن قلب: قلب حقیقت نفس انسانی است که داشتههای فطری اسمایی در آن است. این قلب باید با حقایق پر شود که از طریق قوای شنوایی و شنیداری به دست میآید؛ اما اینگونه عمل نمیشود، بلکه با قولالزور و لهوالحدیث پر میشود که موجب زنگار و مهرشدن قلب میشود (نحل، آیه 78؛ روم، آیه 30؛ اعراف، آیه 179؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ مطففین، آیه 14؛ بقره، آیه 7) ، چنین حالتی که «هوی» است چیزی جز سقوط بشر نیست. (حج، آیات 30 و 31)
16. افتادن از آسمان خیالات: از نظر قرآن، «قولالزور» و غنا به سبب توهمزایی، شخص را در آسمان خیالات و اوهام چنان بالا میبرد که گویی عقابی او را به چنگ گرفته و به بالا میبرد و از آنجا چنان رهایش میکند که دلش خالی و پر از هوا میشود و سقوطش نیز همراه با پودر شدن است. (همان)
غنا با توجه به این آثار تباه کننده، امری باطل، لهو، لغو، عبث، دروغ، خیالبافی و مانند آن است که باید از آن اجتناب کرد. از همین رو خدا در قرآن، براساس روایات تفسیری، غنا را حرام کرده است. از نظر مادی، حضور در مجالس غنا و آوازهخوانى، زشت و مورد پرهیز عبادالرّحمان است. (لقمان، آیات 6 و 7؛ مومنون، آیات 1 تا 3؛ حج، آیات 30 و 31؛ فرقان، آیه 72)
هرگونه درآمدی از غنا از مصادیق مکاسب محرمه است و پولی که به دست میآید حرام خواهد بود. (لقمان، آیه 6)
به هر حال، انسان میبایست از غنا به سبب آثار زیانبارش اجتناب کند و به این ضرباهنگ شیطان گوش ندهد.
باید توجه داشت که شیطان با آهنگ و از طریق گوش به قلب آدمی وارد میشود و با زمزمه و طواف دائم برآن است تا راهی به دست آورده و قلب را گرفتار تسویل و وسوسه کرده و در نهایت با نفوذ در قلب، افسار بر گردن آدمی اندازد و او را به سوی خودکشی و ظلم به خود و دوزخ رهنمون سازد. (اسراء، آیه 62)
از نظر قرآن، صوت شیطانی چیزی جز همان قولالزور و لهوالحدیث نیست که از مصادیق آن نیز غنا خواهد بود. پس وقتی خدا میفرماید: و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى دهد. (اسراء، آیه ۶۴) به این معنا است که غنا ابزاری کارآمد در دست شیطان است که با آن به تحریک میپردازد. این تحریک در دو سویه تاثیرگذار است که شامل غم و اندوه شدید از یک سو، و فرحناکی از سوی دیگر است؛ زیرا فرح، شادی افراطی و هیجانی است که تعادل را از انسان میگیرد و او را به رقص در میآورد. از همین رو خدا فرحناکی را دوست نمیدارد، بهویژه که بهجای آن که مبتنی بر حقایق باشد- چنانکه فرحناکی اهل بهشت براساس حقایق است- این فرحناکی مبتنی بر خیالبافی شیطانی است. خداوند میفرماید: لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (قصص، آیه 76)