نکاتی درباره التهابات بازار مسکن (نگاه)
هرمز فرخ
1- داستان خانهدار شدن قشر متوسط و آسیبپذیر جامعه ایرانی، احتیاج به تکرار و بازگوشدن ندارد. چندسالی است که فکری اصولی برای صاحبخانه شدن طیف غالب مردم نشده است در حالی که دیگر کشورهای جهان، راهکارهایی در این زمینه ارائه کردهاند. با نگاهی به عملکرد دولت در شش سال گذشته معلوم میشود ارادهای قوی برای اجابت این خواسته بهحق عمومی وجود نداشته است. ضمن اینکه تجارت صاحبان قدرت و پول در عرصه ساخت و ساز مسکن، سیاستگذاریهای ملی را هم تحتالشعاع قرار داده و ظاهراً هیچ نهادی را یارای مقابله با این عطش سیریناپذیر فرصتطلبان صنعت ساختمانسازی نیست.
2- سالها است که نیاز طبیعی شهروندان به خانهدارشدن و داشتن سرپناه خصوصاً در شهرهای بزرگ، به فرصتی مغتنم برای سرمایهداران بخش خصوصی تبدیل شده و در برهههایی خاص، بخش عظیمی از نقدینگی کشور معطوف به صنعت ساخت و ساز مسکن شده است. در اوایل دهه 80، موجی سنگین بر قیمت زمین و مسکن در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور هموار شد و روند معاملات این عرصه را به تلاطم انداخت. حالا در اواخر دهه 90 (از حدود 2 سال پیش به این سمت) بار دیگر قیمت زمین و بهتبع آن مسکن در کشور، حرکت لجامگسیختهای را درپیش گرفته است.
3- در جریان اتفاقات اخیر بازار مسکن، البته افزایش بهای مصالح ساختمانی که ناشی از تورم جاری کشور است را باید بهعنوان یک عامل مهم درنظر گرفت اما واقعیت امر، چیزی فراتر از اینها است. متأسفانه دستهای مرئی و نامرئی که پشتپرده افزایش قیمت زمین و مسکن در چند سال گذشته را راهبری کردهاند، امروز به مطامع چند هزار میلیارد تومانی خود نائل آمدهاند و با کمترین عذابوجدان، به هوشمندی! و ظرافت طراحیهای خود میبالند؛ اینان همانانی هستند که کاخهای خود را بر روی خرابههای کوخ آرزوهای مردم ساختهاند.
4- امروز مسئله خانهدارشدن (منظور مسکن حداقلی است) عملاً برای قشر عظیمی از مردم به یک امر محال تبدیل شده است. مشکل دیگر که نشأت گرفته از معضل رشد قیمت مسکن است، افزایش سرسامآور اجاره بهای املاک استیجاری است که نفس قشر آسیبپذیر را گرفته است. این وضعیت نهتنها تشدید مشکلات سرپرستان خانوارها را بهدنبال داشته بلکه امنیت حریم خانوادهها را نیز تحتتأثیر قرار داده و مشکلات اجتماعی متنابهی را بهدنبال داشته است. در واقع میتوان گفت در برهه خاص کنونی، سایه مسائل اقتصادی بر ضروریترین نیازهای اولیه مردم سنگینی میکند.
5- چه آنهایی که در سالهای اخیر به عمد یا غیرعمد با سیاستگذاریهای اشتباه خود بازار مسکن را ملتهب ساختهاند و چه کسانی که با ابزارهای رسانهای (مثلاً برخی کانالهای فضای مجازی و...) در این آشفته بازار به دنبال کاسبیهای خود بودهاند، در گناه شرمندگی مردم محروم از تأمین مسکن شخصی سهیم هستند و براساس نظام متقن روزگار، حساب و کتاب پس خواهند داد. پولهایی که به این شکل جیب فرصتطلبان و سودجویان را پر کرده و میکند، ماحصل رنج و تلاش سالها خدمت پرزحمت اقشار متوسط جامعه است که این دسترنج امروز به راحتی از چنگ آنان در میآید و پشتوانه مالی خانوادهها را از بین میبرد. این افراد که خود بهتر میدانند با جوسازی و بازیهای رسانهای چه به روز میلیونها نفر مردم عادی آوردهاند، این سرنوشت را روزی به عینه تجربه خواهند کرد که طبق وعده خداوند، تکیهزدن بر ثروتهای اینچنینی و تحصیل مال شائبهدار، عاقبت به خیری به دنبال ندارد.