kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۷۲۱
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۶

سلبریتی سالاری پول‌های نجومی در جیب افراد بی‌تعهد



 محمدحسین برزیده
صداوسیما باید دانشگاهی از بهترین الگوها، دانش‌ها و انباشته‌های فرهنگی و هنری باشد و اصلا روزگاری با همین رسالت و ماموریت، آرمان‌خواهی را در پیش گرفت. ‌ اما حس رقابت با ماهواره و توجه برنامه‌سازان به دنیای فضای مجازی، وقار، متانت و توجه به ارزش‌ها را در بخش‌هایی از تلویزیون گم کرد؛ پای سلبریتی‌ها که وسط آمد‌این مسئله حادتر شد.
«سلبریتی سالاری» پای سلطه‌مداری و حاکمیت تعیین‌کننده اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد؛ به‌گونه‌ای که کانال‌های تلویزیونی را عوض می‌کنیم یا سریال‌ها کم رونق‌اند و آن دلچسبی سابق را ندارند و یا برنامه‌ها، برنامه‌هایی نیستند که بتواند همچون گذشته آن مطالبه‌گری و جذابیت را داشته باشد.
برای جذابیت بیشتر به سراغ ستاره‌پروری و ستاره‌پرستی می‌روند؛ ‌اینجا محتوا قربانی شده و تلویزیونی‌های اصیل هم خانه نشین شده‌اند و تماشاگر پروپاقرص سریال‌های تلویزیون یا پای تکراری‌های قدرتمند گذشته می‌نشیند و یا در vod به دنبال جنس خارجی و یا کارهای بی‌سروته نمایش خانگی می‌رود.
تلویزیون‌امروز در پس دلخوشی به صدای قهقهه منفعت‌طلبانه و غیربازده سلبریتی‌ها فقط می‌خواهد ستاره روی آنتن باشد. گاهی مجیز او را می‌گویند تا دلخور نشود و بماند و گاهی هم دستمزدهای هنگفت بی‌قاعده می‌دهند. دستمزدهایی که تلویزیونی‌های حرفه‌ای و با اصالت در کل دوران حرفه‌ای‌گری خودشان ندیده‌اند. ولی واقعیت دارد ‌این آقایان سلبریتی ثانیه‌ای هم پول گرفته‌اند. مهمانان سلبریتی هم ارقام بالایی می‌گیرند و برای بازی در سریالی هم ارقام‌شان سر به فلک می‌کشد اساسا چرا صداوسیما باید خرج بیشتر دیده شدن آنها را ببیند.
در صورتی که ما دیده‌ایم در مستند مسابقه «خانه ما» بدون سلبریتی چقدر موفق بوده و توانسته در میان خانواده‌های‌ایرانی جا باز کند پس می‌توانیم برنامه و سریال بسازیم و با محتوایمان میان مردم طرفدار پیدا کنیم. تلویزیون زمانی ستاره‌ساز بوده و حالا دنبال استفاده صرف از ستاره‌هاست؛ چرا به‌این سمت آمده؟! صرفا برای جذب مخاطب به هر قیمتی!
این ورطه پول‌های بی‌اساس به سلبریتی‌ها ماجرای به دنیا آوردن فرزندان‌شان را در کانادا رونق داد حالا بماند خیلی از آقازاده‌های سیاسی هم همین‌رویه را دنبال می‌کنند. اما مصداق بارز آن حضور قابل تامل رامبد جوان است که پرویز پرستویی و دوستان دیگر هم نتوانستند راهی برای سرپوش گذاشتن بر‌این حضور پیدا کنند. چرا که اگر نگار جواهریان همسر او هم برای دیدن مادرش می‌بایست به کانادا هم می‌رفت در‌این شرایط اقتصادی و دیپلماسی جا داشت هنرمند باهوشی مثل او وقت‌شناسی را سرلوحه قرار می‌داد.
از طرفی مهران مدیری با منتفی کردن دورهمی و دل‌بستن به اسپانسر هم نشان داد آن‌طور که همیشه در استندآپ‌هایش می‌گفت مردم دوست نیست. او هم مثل سلبریتی‌های دیگر فقط به پول می‌اندیشد و بس.
تلویزیون باید حساب خودش را از این‌ها جدا کند و به فکر برنامه‌سازی با اجرای با اصالت تلویزیونی‌ها باشد و از لاک سلبریتی‌پروری و دلخوشی به سلبریتی‌ها خارج شود.
بسیاری از جامعه‌شناسان هم به‌ایجاد انحطاط جامعه توسط سلبریتی‌ها تاکید دارند. چرا که سلبریتی‌ها یا همان آدم‌های مشهور عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی که صاحب‌نظر نیستند ‌ اما درباره هرچیزی نظر می‌دهند، سوار بر مدار مجازی شده‌اند و خودنمایی می‌کنند. اما آیا واقعاًًً بایستی مردم خوراک و تغذیه علمی و روحی و فرهنگی‌شان را از صفحات و مواضع‌این قشر برداشت کنند؟!
پرده نقره‌ای طبیعی است که به تجارت در پس استفاده از چهره‌های نمایشی توجه کند تا پرداخت مناسب به محتوای نمایشی! اما چرا قاب تلویزیون خودش را گرفتار توجه به چهره‌ها کرده و‌این اسپانسرها و تهیه‌کنندگان بی‌هنر و ناآگاه نسبت به معضلات و ناهنجاری‌های اجتماعی ذائقه مردم را فقط به سمت مدگرایی و بی‌هنری چهره‌های بی‌چهره کرده‌اند.
مدیران ما در تلویزیون می‌گویند با سلبریتی به وحدت ملی و انسجام می‌رسیم! ‌ اما جالب است بدانید سلبریتی، اصل و شیوه رفتارش به گونه‌ای است که هر وحدت منسجمی را منقطع می‌کند.