kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۰۲۴
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۶

اخبار ویژه




فرافکنی دوباره روحانی درباره سوءمدیریت اقتصادی دولت
آقای روحانی همچنان مسئول فرافکنی درباره سوءمدیریت اقتصادی دولت است.
رئیس‌جمهور در جلسه هیئت دولت با بیان اینکه باید مدیریت و نظارت‌ها را بر توزیع کالاها و رسیدن اجناس و اقلام به دست مردم افزایش دهیم، افزود: البته دو سال است که از مجلس خواستار مجوز برای تشکیل وزارت بازرگانی هستیم؛ چراکه وزارت بازرگانی صادرات کشور را رونق داده، واردات را به‌درستی کنترل و بازار را به‌خوبی نظارت خواهد کرد.
رئیس‌جمهور ادامه داد: امروز یک وزارتخانه تولید کشاورزی و یک وزارتخانه هم تولید صنعتی و معدنی می‌کند و در کار خود هم فعال هستند، اما نمی‌توانند بازرگانی را بچرخانند چراکه تخصص و قدرت این کار را ندارند و نمی‌شود میان آنها هماهنگی ایجاد کرد.
روحانی افزود: اگر وزارت بازرگانی تأسیس شود، هفته بعد زندگی مردم و وضع بازار بهتر می‌شود و این مسئولیت مجلس است.
روحانی با تأکید بر اینکه باید روابط بانکی را با دنیا توسعه دهیم، گفت: این روابط بدون تصویب دو لایحه‌ای که در مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی‌مانده، به راه نمی‌افتد و دچار مشکل می‌شویم.
رئیس‌جمهور ادامه داد: به خاطر بحث‌های جزئی و منافع بسیار ناچیز، منافع بسیار کلان را از دست می‌دهیم؛ این معامله خسارت‌بار است که ارزنی را بگیرید و کوهی را از دست بدهید؛ امروز داریم ارزن می‌گیریم و کوه منافع ملی را از دست می‌دهیم.
روحانی گفت: فردا اگر روابط بانکی ما با دنیا دچار مشکل شد، مردم نگویند دولت ناکارآمد است؛ دولت کارآمد است؛ چراکه به‌موقع لوایح را تهیه و به مجلس فرستاده و خوشبختانه مجلس نیز همکاری کرده و مجلس و دولت در این زمینه سرافراز هستند، اما درعین‌حال مردم توقعاتی دارند که همه نهادها و بخش‌ها باید در این زمینه تلاش کنند.
رئیس‌جمهور گفت: منافع ملی برای ما اهمیت دارد؛ شعار مهم نیست؛ ما باید منافع ملی و زندگی مردم را تضمین کنیم تا در آینده تاریخ نسبت به ما درست قضاوت کند.
درباره این اظهارات باید یادآور شد: اولاً مشکل وزارت صمت در 5-6 سال گذشته این بوده که آقای روحانی با محاسبه‌ای نامفهوم، هم در سال 92 و هم در سال 96، رئیس ستاد انتخاباتی خود را بر این مسئولیت گماشت! و جالب‌تر اینکه سال گذشته وقتی موضوع استیضاح و احتمالاً برکناری محمد شریعتمداری داغ شد، آقای روحانی تازه آن‌زمان تصمیم گرفت او را از وزارت صنعت و تجارت بردارد و به وزارت کار و رفاه بگمارد.
ثانیاً وعده بهبود یک‌هفته‌ای زندگی مردم در صورت تشکیل وزارت مستقل بازرگانی، شبیه همان وعده‌های گشایش اقتصادی 100 روزه است که اکنون قریب 2 هزار روز از آن می‌گذرد اما خبری- جز وارونگی- از آن وعده‌ها نیست. کدام کارشناسی باور می‌کند که یک وزارت تازه تاسیس، ظرف یک‌هفته بتواند تغییر اقتصادی مطلوب را پدید آورد؟!
ثالثاً آقای روحانی بهتر از هرکس می‌داند که مشکل روابط بانکی زیر سر تحریم‌هاست و نه عدم تصویب دو لایحه FATF که لااقل 4 سال است موضوع آن مطرح است. در واقع وعده آقای روحانی این بود که مشکلات مالی و بانکی با برجام حل می‌شود اما بدعهدی آمریکایی‌ها و سرهم‌بندی برجام باعث شد این خواسته عملی نگردد. در همین حال در حالی‌که اروپایی‌ها به صراحت می‌گویند نمی‌توانند به تعهدات خود عمل کنند، این چه منطقی است که آقای رئیس‌جمهور وعده حل مشکل، با تصویب و اجرای لوایح مربوط به FATF را می‌دهد و عملاًً بهانه دست اروپایی‌ها برای فرار از پاسخگویی می‌دهد؟!

سکوت جهانگیری درباره خبر اطلاع از فقدان صلاحیت نجفی
هر روز حداقل دو سه رسانه اصلاح‌طلب بخشی از جدل‌های اصلاح‌طلبان در مورد ماجرای قتل همسر محمدعلی نجفی را راهبری می‌کنند. این میانه و وسط مشاجرات سیاسی و مکتوب اصلاح‌طلبان با همدیگر در مورد پشت پرده انتخاب شهردار تهران در تابستان 96، نکات جالب توجهی افشا می‌شود که تأسف از اتفاقات پیش آمده را بیشتر می‌کند.
به گزارش «جوان» غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران که از ابتدا با شهردار شدن نجفی مخالف بود و حالا روشن شده یکی از دلایل مخالفتش همین ارتباط با میترا استاد بوده در یادداشتی که 10 روز قبل در روزنامه سازندگی علیه اصلاح‌طلبان نوشت، آورد که «به جای بررسی مستندات پرونده مدعیان علیه آقای نجفی در نهادهای معتمد خود یا وجدان خویش، این پرونده را «باج‌خواهی» خواندند و با تمرکز خواست اصلاحات بر شهرداری یک شخص و تعصب بر انتخاب آقای نجفی امکان بررسی آن شایعات بلکه مستندات را حتی از معاون اول رئیس جمهور سلب کردند و با تماس‌ها و فشارهای پیاپی در بالاترین سطوح اصلاحات تنها اصلاح ممکن در شهرداری تهران را شهرداری دکتر نجفی خواندند.» او دیگر توضیح نمی‌دهد چگونه امکان بررسی مستندات از اسحاق جهانگیری سلب شده است. اما دو روز پیش  خبری غیر رسمی در رسانه‌ها و البته بار اول در خبرگزاری فارس و به نقل از پیگیری‌های خبرنگار این خبرگزاری منعکس شد. در آن خبر آمده که «به محض مطرح شدن نام محمدعلی نجفی به عنوان نامزد شهرداری تهران، موضوع در کارگروهی ویژه بررسی و مشخص شد که نجفی صلاحیت تصدی مسئولیت شهرداری تهران را ندارد. در همین راستا به افراد متنفذی که در این موضوع نقش‌آفرینی می‌کردند، تذکراتی داده شده است. معاون اول رئیس جمهور یکی از افرادی بود که در پنج ‌نوبت در جریان روند بررسی پرونده نجفی قرار گرفته و به خوبی از علل عدم صلاحیت وی مطلع شده بود. این در حالی است که در این جلسات و در خلال تشریح کامل پرونده نجفی به جهانگیری گفته شده بود که انتخاب این فرد به صلاح کشور نیست و بهتر است نجفی از میان گزینه‌های تصدی پست شهرداری تهران کنار گذاشته شود.»
اسحاق جهانگیری کسی است که با پایان دادن به سکوت خود می‌تواند توضیح دهد چرا هشدارهای امنیتی در مورد نجفی نادیده گرفته شد.

الجزیره: حرف‌های ماس در تهران ظریف را خشمگین و عصبانی کرد
وبسایت الجزیره می‌گوید محمدجواد ظریف از وعده‌های تکراری همتای آلمانی خود در سفر به تهران عصبانی و خشمگین شد.
به گزارش «انتخاب» الجزیره می‌نویسد: بر کسی پوشیده نیست که مذاکرات هسته‌ای معروف بین ایران و گروه۱+۵ در واقع مذاکره بین ایران و ایالات متحده بود و پنج دولت دیگر تنها نقش ناظر این مذاکرات را بر عهده داشتند تا ضمانت‌هایی را بدهند. با این حال، ایرانی‌ها که اعتمادی به آمریکا نداشتند، از اتحادیه اروپا خواستند توافق نهایی را امضا کند و همچنین خواستار صدور قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت مبنی بر امضای توافق هسته‌ای شدند.
زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ تصمیم به خروج از برجام گرفت، دولت‌های اروپایی به ایران وعده دادند که تمام تعهدات خود در این باره را اجرا کرده و نظام‌های مالی راه می‌اندازند که به ایران در راستای دور زدن تحریم‌های آمریکا کمک کند.
با اینکه بسیاری از اصولگرایان در ایران وعده‌های اروپایی‌ها را تنها دامی برای تهران می‌دانستند تا باعث شود به تعهداتش در توافق هسته‌ای عمل کند و معتقد بودند که اروپایی‌ها نقش ضامن برای ایالات متحده را ایفا می‌کنند، اما دولت روحانی تصمیم گرفت این راه را ادامه دهد. در ادامه، به مدت یک سال ایرانی‌ها منتظر اجرای وعده‌های اروپایی شدند؛ اما این دولت‌ها هیچ کار مفیدی انجام ندادند. تا آنجا که آمریکایی‌ها بر فشار‌ها و تحریم‌های خود علیه ایران به نحو بی‌سابقه‌ای افزودند.
در واقع، روحانی امیدوار بود بتواند با این سیاست مانع از اتحاد آمریکا و اروپا علیه ایران شود. اما پس از گذشت یک سال، ایران دریافت که اروپایی‌ها تمام تحریم‌های آمریکا را حتی شدیدتر از خود آمریکایی‌ها اجرایی می‌کنند؛
بر این اساس، ایران در ابتدای ماه می ‌استراتژی خود را تغییر داده و اعلام کرد که به بخشی از تعهدات خود در برجام عمل نمی‌کند و مهلت ۶۰ روزه‌ای را برای اروپا تعیین کرد تا در صورت عمل نکردن دیگر شرکا به توافق، از دیگر تعهدات خود نیز کناره‌گیری کند.
تنش در منطقه طی ماه گذشته منجر به بروز نوعی ترس در اتحادیه اروپا درخصوص ذخایر انرژی خاورمیانه و قرار گرفتن آن در معرض خطری بزرگ شد؛ در نتیجه، آلمان اعلام کرد که وزیر خارجه‌اش به تهران می‌رود تا در جهت کاهش تنش‌ها در منطقه اقدامی‌کند. اما پس از سفر او به ابوظبی و اعلام اینکه وی پیام جامعه بین‌الملل در مورد نگرانی‌های آن درخصوص برنامه‌های موشکی ایران و نفوذ آن در منطقه را به طرف ایرانی می‌رساند، تصویر قبل را تغییر داد و به واکنش ایران در برابر اهداف ماس از سفر به این کشور منجر شد.
قطعا آلمان از میزان حساسیت این صحبت‌ها برای ایرانی‌ها مطلع است و اگر واقعا قصد میانجی‌گری دارد، باید به نحوی رفتار کند که باعث اعتراض ایرانی‌ها نشود؛ مگر اینکه قصد آزمودن ایران و بررسی میزان تاثیر فشار‌ها بر آن را داشته باشد.
 به گفته یک منبع آگاه از مذاکرات بین ظریف و ماس، وزیر خارجه ایران در دیدار با ماس از اینکه وزیر خارجه آلمان برای تکرار مکررات و وعده‌های تو خالی به ایران آمده، غافلگیر و البته به شدت خشمگین و عصبانی شده است.
وزیر خارجه آلمان از راه‌اندازی اینستکس برای مبادلات مالی بین ایران و اروپا طی هفته آینده و به صورت آزمایشی صحبت کرد؛ در حالی که ایران اساسا با اینستکس مخالف است؛ چرا که آن را مطابق با طرح سازمان ملل مبنی بر اجرای اصل نفت در مقابل غذا می‌داند.
ظریف از ماس خواست که اروپا به تمام تعهدات اقتصادی‌اش در قبال توافق هسته‌ای عمل کند، اما وزیر خارجه آلمان در پاسخ گفت: اروپا تلاش خود را می‌کند، اما قدرت آن محدود است؛ جوابی مشابه همان که روحانی ۱۴ سال پیش از جک استراو شنید.

ژاپن اگر توان داشت از زیر  بار کاپیتولاسیون آمریکا بیرون می‌آمد
صادق زیباکلام می‌گوید خوب بود به نخست‌وزیر ژاپن می‌گفتیم ژاپن، وعده آمریکا را تضمین کند.
وی در روزنامه آرمان نوشت: «تصور کنیم که این بار به جای آنکه آب پاکی روی دست شینزو آبه نخست‌وزیر ژاپن و آمریکایی‌ها ریخته شود، جور دیگری برخورد می‌شد. بدین معنا که به آقای آبه گفته می‌شد مردم ایران خاطرات خوبی از آمریکایی‌ها ندارند. به گذشته‌ها کاری نداریم به کودتای 28 مرداد، حمایت آمریکایی‌ها از محمدرضا پهلوی و مسأله جنگ و فعلا به آنها نمی‌پردازیم، اما همه دنیا شاهد بود که قریب به دو سال مذاکرات نفسگیر با آمریکایی‌ها صورت گرفت و توافقی بین‌المللی به نام برجام شکل گرفت، اما هنوز جوهر آن خشک نشده بود که ما دیدیم آمریکایی‌ها یکجانبه از آن خارج شدند. بنابراین آقای آبه، به نظر شما ملت ایران چگونه دو مرتبه با آمریکایی‌ها پای میز مذاکره بنشیند و دنبال توافق باشد؟ آقای آبه، چه تضمینی وجود دارد که آمریکایی‌ها هر تعهد، توافق و سند بین‌المللی ر اکه امضا می‌کنند پای آن بایستند؟ اما به واسطه احترامی که مردم ایران برای مردم ژاپن قائلند و به واسطه ستمی که به مردم ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم رفت ما حاضریم به احترام شخص شما با یکدیگر بنشینیم و تبادل نظر نماییم، لازمه آن این است که ژاپنی‌ها تضمین کنند. به عبارت دیگر اگر قرار باشد که تحریم‌ها برداشته شود، ژاپن باید تضمین‌کننده برداشتن آن تحریم‌ها باشد. یا اگر هر تعهد و توافق دیگری که صورت می‌گیرد، ژاپنی‌ها آن را تضمین کرده و به عنوان یک حکم در مقابل چشم مردم نگاه کنند. به علاوه تکنولوژي، صنعت و سرمایه ژاپن می‌تواند در خدمت رشد و توسعه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. هر چند که در همین شرایط نیز که آبه دست خالی تهران را ترک کرد و آنچه را که دونالد ترامپ از او خواسته بود، نتوانست برای وی به ارمغان ببرد، باز هم ایران می‌تواند با ارتباطات گسترده و تنگاتنگ با ژاپنی‌ها از آنها برای رشد و توسعه کشور استفاده کند. مسلما ارتباط با ژاپن سود به مراتب بیشتری برای کشورمان دارد تا ارتباط با کشورهایی که نه تنها سودی برایمان ندارند بلکه برای ایران هزینه‌تراشی نیز می‌کنند. ایران باید با کشورهایی مانند ژاپن ارتباط بیشتری برقرار کند و از طرف دیگر اروپایی‌ها را نیز از دست ندهد. چرا که می‌تواند در چارچوب برجام با استفاده از ارتباطات دوجانبه از ظرفیت گسترش تجارت با آنها استفاده کرده و اقتصاد کشور را سروسامانی ببخشد.»
اظهارات آقای زیباکلام، مخاطب را به یاد کسی می‌اندازد که رفته بود پیش روانپزشک و شکایت کرده بود که هر شب کابوس فوتبال با گاوها را می‌بیند...
او توضیح نمی‌دهد جز تعلق خاطر شیداگونه به مذاکره و روابط به هر قیمت با آمریکا، چه انگیزه‌ای و اصراری برای قول و قرار با شیطان بزرگ دارد؟
همچنین باید پرسید ژاپن که نمی‌تواند از رفتار تحقیرآمیز آمریکا نسبت به خود مخالفت به عمل آورد و همچنین زیر بار کاپیتولاسیون قرار دارد، چگونه می‌تواند وعده ترامپ را تضمین کند؟ و اصلا مگر ترامپ جز تهدید و باج‌خواهی، پیام و وعده دیگری هم داده که شینزو آبه بخواهد تضمین کند یا نکند؟ از سوی دیگر، آمریکا توافقی را که امضای چهار عضو دیگر شورای امنیت پای آن بود و رسما در قطعنامه 2231 شورای امنیت مورد تضمین قرار گرفت، زیر پا گذاشت با این وجود، ژاپن چگونه می‌تواند جور ضمانت واهی اروپایی‌ها و نظایر آنها را یک‌تنه به دوش بکشد؟!
آقای زیباکلام توقعات و آرزوهایی را درباره ژاپن مطرح می‌کند که خود دولت ژاپن از خود انتظار ندارد. به همین دلیل هم، نخست‌وزیر ژاپن به عنوان پیک ترامپ و به خواست او به ایران سفر کرد و نه برای مراودات پرسود تجاری که نیاز ژاپن است اما به خاطر فقدان استقلال از آمریکا از خیر آن گذشته است. وقتی دولتی، استقلالی نسبت به آمریکا ندارد، چگونه می‌تواند ضامن وعده‌های دولت ترامپ باشد؟!
البته آقای زیباکلام پیشرفت کرده و به کودتای 28 مرداد آمریکایی‌ها و نظایر آن استناد می‌کند. وگرنه، هنگام هیجان‌زدگی برای برجام، اصلا لازم نمی‌دید به یاد بیاورد که کاخ سفید، حتی به مصدق سکولار و خوش‌بین به آمریکا هم رحم نکرد و با بدعهدی و فریب، کودتای 28 مرداد 32 را ترتیب داد.

اصلاح ساختاری بودجه با رویکرد مقاومتی اما از آمریکا؟!
سازمان برنامه و بودجه درحالی ۲۰ خرداد گزارش «چارچوب اصلاح ساختاری بودجه» را منتشر کرد که مولف این گزارش از سال ۹۴ در آمریکا بوده و پس از پایان حکم ماموریتش هم ظاهرا قصد اقامت در آمریکا را دارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجو، 20 خردادماه سال جاری سازمان برنامه و بودجه با رویکرد قطع وابستگی مستقیم بودجه به نفت؛ گزارش «چارچوب اصلاح ساختاری بودجه» را منتشر و اعلام کرد: « پیرو دستور مقام معظم رهبری درخصوص تدوین نقشه راه برنامه اصلاح ساختار بودجه و در راستای ایفای نقش مهم و تاریخی سازمان برنامه و بودجه، چارچوب کلی برنامه اصلاح ساختار بودجه عمومی با رویکرد قطع وابستگی مستقیم بودجه به نفت ارائه شده است. این طرح بر مبنای آسیب‌شناسی معضلات تاریخی و همچنین تحلیل سازوکارهای حاکم بر شرایط موجود کشور پی‌ریزی شده و بنیان آن براساس دستیابی به اهداف تأمین منابع مطمئن برای اداره کشور و کارا نمودن دولت، حمایت از تولید و‌اشتغال و ایجاد ثبات در اقتصاد کلان و ارتقای عدالت و بهبود معیشت عمومی طراحی شده است.
سازمان برنامه و بودجه درحالی مدعی شده، گزارش «چارچوب اصلاح ساختاری بودجه» به همت کارشناسان سازمان برنامه و بودجه و دانشگاه‌های کشور تهیه شده که مشاهده جزئیات فایل منتشره از سوی این سازمان نشان می‌دهد، نویسنده اصلاح ساختاری بودجه «فرهاد نیلی نماینده ایران در بانک جهانی» است که از سال 94 به‌عنوان نماینده ایران در بانک جهانی در آمریکا بوده و در روزهای اخیر نیز اسناد اقامت وی در آمریکا بعد از اتمام حکم او در بانک‌ جهانی منتشر شد.
گفتنی است، فرهاد نیلی هم اکنون هیچ سمت سازمانی در سازمان برنامه و بودجه ندارد، و مدت حکم 4 ساله وی در بانک جهانی نیز رو به اتمام است. در حالی که خبری از تمدید حکم ماموریت وی نیز رسما اعلام نشده، برخی خبرها از تعیین قریب‌الوقوع جایگزین وی در وزارت اقتصاد حکایت دارد. او بیش از 4 سال‌ است که در آمریکا زندگی می‌کند و ظاهراً بر اساس شواهد قصد بازگشت به کشور را هم ندارد.