به بهانه پخش سری دوم «ستایش»
بحران «گره» در سریال های ایرانی
پخش سریال «ستایش» به عنوان یک درام تلویزیونی دنبالهدار از سیما، فرصت خوبی برای بررسی یکی از معضلات قدیمی سریالهای ایرانی است. معضلی که به مسئله ای جدی در سریالهای تلویزیونی ما تبدیل شده است. مسئله گرههای فیلمنامه در سریال های امروز ایرانی به شکل یک معضل جدی خود را نشان می دهد. بسیاری از تولیدات صدا وسیما در عرصه فیلم و سریال طی چند سال گذشته معمولا تک گرهی هستند و با حل شدن آن کل سریال تمام می شود. سری دوم سریال «ستایش» هم با چنین مسئله ای روبه رو است.
رضافرخی
بسیاری از سریال های ایرانی به این شکل هستند که کارگردانان به دلیل ضعف جدی فیلمنامه با یک گره کار را تا پایان ادامه میدهند. این در حالی است که معمولا این سبک از فیلمنامه ها که کل داستان تنها بر اساس یک گره پیش میرود فقط برای مجموعه هایی همچون «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» مناسب است. به این صورت که داستان یک گره را در طول چند قسمت محدود مطرح کرده و در انتها با باز شدن آن، موضوع آن قسمت یا آن سلسله قسمت هایی که به آن موضوع اختصاص دارد تمام می شود.
گره هایی که سردرگمند!
به نظر می رسد که آن چه این روزها در سریال های ایرانی رخ می دهد دقیقا برعکس این موضوع است.به این صورت که یا گره سریال که کل داستان و تعلیق ها و هیجان ها و تمام عناصر جذابیت سریال براساس آن بیان شده آنقدر کش داده می شود که مخاطب را خسته می کند و یا آنقدر این گره زود باز می شود که مخاطب احساس می کند اقناع نشده است. به عنوان مثال، در سریال «ستایش» که از زمان آغاز قسمت دوم به دلیل جذابیت سری اول مورد توجه مخاطبین قرار گرفته بود خیلی سریع برای مخاطب کسل کننده شد. چرا که کل داستان این سریال براین اساس بود که حشمت فردوس نوه خود را ببیند و بشناسد و باقی ماجرا حاشیه ای بود. این مسئله به یک اپیدمی تبدیل شده که بسیاری از سریال های ایرانی را گرفتار خود کرده است. بسیاری از سریال های ایرانی از گذشته تا به امروز یعنی از همان زمان که پدرسالارها تولید شد تا همین روزها که سریال هایی مانند «ستایش» و «یادآوری» از تلویزیون پخش شده است با این بحران درگیر هستند.در سریالی مانند «یادآوری» و یا «آوای باران» علیرغم جذابیت کلی ماجرا اما بحران نبود گره های مختلف در فیلمنامه ها قابل مشاهده بود.
کارگردانی که کارش گره می خورد!
باید توجه داشت که در بسیاری از اوقاتی که فیلمنامه تک گرهی و یا به تعبیری نقطه عطف های سریال محدود می شود کارگردان مجبور است یکی از چند راه را برای ادامه سریال انتخاب کند:
1- تا پایان سریال به شکل خسته کننده ای از سکانس های طولانی استفاده کند و ماجرا را به شدت کش دهد و درنهایت در قسمت پایان به یکباره گره داستان را باز کند.
2- گره داستان را در همان قسمت های میانی به دلیل اعتراض مخاطبان خود باز کند وادامه داستان را به مسائل حاشیهای اختصاص دهد که برای مخاطب دیگر مهم نیست!
3- به ناچار هنگامی که سریال کلا از ریتم افتاده،یک گره ناپخته را در چند قسمت پایانی به وجود بیاورد که البته مخاطب آن را قبول نخواهد کرد.
لزوم بررسی «گره» قبل از تولید
با نگاهی به این سه مسئله میتوان به این نکته دست یافت که بسیاری از کارگردانان ایرانی در چند سال گذشته به این سه راه کشیده شده اند.به ویژه که در ژانر درام این مسئله کاملا برجسته محسوب می شود.اکثرکارگردان های سریال های درام ایرانی قبل از اینکه وارد ساخت سریال شوند فیلمنامه را درست بررسی نکرده و توجه ندارند که فیلمنامه باید برای حداقل 26 قسمت چند گره جذاب داشته باشد.گره هایی که هم با واقعیت روز ارتباط برقرار کنند وهم برای مخاطب ملموس باشد و هم بتواند با گروه وسیعی از جامعه ارتباط برقرار کند. اما به نظر می رسد که این موضوع گم شده کارگردانان سریال ساز ایرانی است. چرا که آنها خیلی سریع وارد ساخت سریال شده و درمیانه راه هم از بداهه هایی برای جذاب کردن همان یک گره داستان استفاده می کنند.
همین مسئله سبب شده تا بسیاری از کارشناسان که این روزها سریال های خارجی را هم برای تماشا در اختیار دارند چند نکته را به طور ثابت درباره برخی سریال های ایرانی که با این مشکل رو به رو هستند،مطرح کنند:
سریال های ایرانی به آب بندی و کش دادن داستان معروف شدهاند. آنها یک مسئله نه چندان مهم را مطرح و در ادامه در حالی که قابلیت طولانی شدنش وجود ندارد ادامه می یابند.
فیلمنامه ها به سمت تند نویسی فوق العاده رفته و فیلمنامه نویسان به جای تفکر روی ابعاد موضوع و چند وجهی نگریستن به آن تنها به نوشته های یک خطی آن هم بدون تعلیق های جذاب می پردازند.
حسن فتحی؛ یک استثنا!
با این حال باید توجه داشت که همه سریال ها وهمه کارگردانان این گونه نیستند و دراین میان کارگردانانی هستند نظیرحسن فتحی که تا حد قابل توجهی باید استثنا کرد. این کارگردان به خوبی با تولید گره های منطقی در فیلمنامه خود آشنا هست. شاید به همین دلیل هم او توانسته به خوبی از پس ساخت سریالهایش که طولانی مدت هستند بربیاید.
گره هراسی و ناتوانی در گره سازی
در این میان باید به دو دلیل به عنوان دلایل چشم پوشی فیلمنامه نویسان برای ایجاد گره های مختلف و جذاب در فیلمنامههای سریال ها اشاره کرد.
اول این که سرعت فیلمنامه نویسی افزایش یافته و به تبع آن کیفیت کاهش پیدا کرده است.به شکلی که فیلمنامه نویسها علاقه دارند بدون بازنگری در سوژه ها در طول متن،به صورت یک پارچه کل داستان را براساس همان گره ابتدایی پیش ببرند.
دومین علت این که به نظر می آید کارگردان ها وفیلمنامه نویسان به نوعی از تولید سوژه ها و گره های جزئی و یا کلان در طول متن سریال هراس دارند.چرا که گمان می کنند که هنگام باز کردن آن برای مخاطب به مشکلات جدی برخورد خواهند کرد. به ویژه که بسیاری از تولید کنندگان فیلم و سریال به این سبک فیلمنامه عادت کرده اند و بر همین اساس برایشان باز کردن چندین گره دشوار است.