با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
هم غذاشدن با پاسداران
در پادگان
یکی از روزهایی که در پادگان 15 خرداد در اصفهان حضور داشتم، آیتالله خامنهای آمدند برای بازدید از نیروها. ایشان در آن زمان، نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند. لباس نظامی تنشان بود و بدون هیج تشریفاتی داخل پادگان شدند. جلو رفتم و عرض کردم: «حاجآقا! نماز خوندید؟» فرمودند: «بله»
عرض کردم: «الان وقت نهاره و ما هم داریم میرویم به غذاخوری. تشریف بیاورید در خدمتتان باشیم.»
ایشان با من آمدند به غذاخوری. از طرف دیگر، مسئولان پادگان که سفرهای جداگانه و مفصل برای ایشان در قسمت فرماندهی آماده کرده بودند، آمدند سراغشان که تشریف بیاورید فلان جا، سفره آماده است. آقای خامنهای گفتند: «خیر. من همین جا چند لقمهای میخورم. «آقایان هرچه اصرار کردند، ایشان نپذیرفتند و رفتند یک بشقاب برداشتند و آمدند انتهای صف طولانی غذا و پشت سر من که آخرین نفر بودم ایستادند و بعد از انتظار فراوان، غذا دریافت کردند و کنار ما نشستند و نهار خوردند. این خاطره در ذهن پاسداران جوان اصفهانی برای همیشه حک شد.
* خاطره یکی از رزمندگان لشکر 14 امام حسین (ع) جهان نیوز، جمعه 3 آبان 1392