kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۱۶۴۲
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۱
نگاهی به نقش مساجد در جریان انقلاب اسلامی

مسجد ارگ کانون فعالیت‌های ضدشاه می‌شود




«... آقايان من قوام‌السلطنه را در حالت اقتدار ديدم و در اواخر عمر هم ديدم كه مرد زبوني و بيچاره شده بود... اين قدرت‌هاي دنيا موقتي است. آخر اين چه وضعي است درست شده است، آقايان در اين شب عيد يك عده در شمال شهر به كيف‌ها و عيش‌ها مشغولند و يك عده ديگر هم آه ندارند با ناله سودا كنند... وضع فرهنگ ما هم كه معلوم است، روزبه‌روز درس بي‌عفتي و بي‌ناموسي به جوانان مملكت ياد مي‌دهند. وضع زمام‌داران ما هم كه معلوم هست...»
در پي اين سخنراني‌ها و سخنراني مورخ 23/3/38 نامبرده در مسجد ارگ، ساواك دستور دستگيري او را مي‌دهد.
مشاراليه در سال 39 نيز در مسجد ارگ سخنراني داشته و در منبر مورخ 29/6/39 كه به مناسبت مجلس ترحيم احتجاب‌الشريعه امام شيرازي برگزار گرديده بود، مي‌گويد: «... يك عده مي‌خواهند به هر حقه بازي كه شده بر گُرده مردم سوار بشوند چنانچه امسال در انتخابات ما ديديم يك عده مردم بي‌شخصيت كه معلوم نبود كه از كجاها آب خورده‌‌اند مي‌خواستند وكيل بشوند، در حالي كه خودشان درآمدهاي زيادي داشته‌اند و مي‌‌خواستند براي دو هزار و پانصد تومان در ماه برگرده اين ملت بيچاره سوار بشوند و به مجلس بروند، آن وقت حق مردم بيچاره اين مملكت را پايمال كنند...»
مرحوم اسلامي در آبان و آذر همين سال نيز سخنراني‌هايي در اين مسجد انجام داده و از كثرت زندانيان سياسي و اوضاع بد اجتماعي و اقتصادي مردم انتقاد تند و صريح نموده است.
حجت‌الاسلام فلسفي نيز علاوه‌بر سخنراني در سال 31 (افتتاح مسجد ارگ) از سال 37 به بعد يكي از سخنرانان تقريباً مستمر مسجد ارگ بوده است. او در سخنرانيهاي خود ضمن بازگو كردن مسايل مهم اعتقادي، از مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه نيز ياد كرده و گاه صريحاً و گاه به صورت كنايه انتقادهايي در اين موارد مي‌نمود و با مقايسه حكومت‌هاي ظالم شاهنشاهي كهن ايران و برخي از رجال عصر اموي و عباسي، سعي داشت كه آنان را با وضع آن وقت جامعه ايران و حكومت پهلوي تطبيق دهد. مثلاً در تاريخ 14/10/37‌ اشاره‌اي به روز هفده دي سال روز كشف حجاب كرده و مي‌گويد: «... مردم، نبايد شهوت را حمايت كرد...» در شهريور 39 خطاب به دولت مردان مي‌گويد: «... آقاي صدرالاشراف و آقايان سناتورها، حالا هم شما و هم من پيرمرد شده‌ايم و لب گور نشسته‌ايم. بياييد در اين آخر عمري قدم‌هايي براي اين ملت و مملكت بيچاره برداريم... صدي نود و پنج دانش‌آموزان اين مملكت بي‌سواد هستند... يكي از مديران جرايد آمد تا نظر مرا درباره كثرت طلاق استفسار كند در جواب به آن روزنامه‌نويس گفتم جواب به اين مسئله يك كلمه مختصر مي‌باشد و آن تعداد زياد اين فاحشه‌ خانه‌ها و اين زنان بي‌حجاب است...»
از جمله سخنرانان مسجد ارگ در سال‌هاي پيش از دهۀ چهل كه در اسناد ساواك گزارشي از آنها درج گرديده مي‌‌توان از شيخ‌اشرف، شيخ باقر نهاوندي، مرتضي انصاري قمي، وحيد و مهاجراني نام برد. هم‌چنين در 24/9/39 مرحوم سيد ابوالقاسم كاشاني با صدور اطلاعيه‌اي كه در همان تاريخ در روزنامه كيهان به چاپ رسيد مجلس بزرگداشتي جهت تجليل از ارواح شهداي ملت قهرمان الجزاير در تاريخ جمعه 25 آذر در مسجد ارگ اعلام داشت. اين مجلس باشكوه با حضور پنج هزار نفر از علما،‌ سفراي كشورهاي عراق، لبنان، عربستان، اردن و مخبرين جرايد خارجي و داخلي از ساعت 8 بامداد شروع شد و در ساعت 12 به پايان رسيد. در اين مجلس شعارهايي عليه دولت فرانسه و به طرف‌داري از ملت مسلمان الجزاير داده شد و مهاجراني سخنراني نمود و با تشريح مبارزات مردم الجزاير، سياست استعماري دولت فرانسه را شديداً محكوم نمود و در بخشي از سخنراني خود گفت: «دنياي امروز ديگر زير بار ظلم و زور و قلدري و بيدادگري نمي‌رود و ملت‌هاي اسير مدتهاست كه زنجير اسارت را پاره نموده‌اند، اما در عصري كه موشك جهان‌پيما ساخته مي‌شود، با وجود سازمان ملل متحد، فرانسوي‌ها ملت مسلمان الجزاير را به خاك و خون كشيده‌اند. هفت سال است كه مردم الجزاير را كشتار مي‌كنند...»
سند آخر مربوط به سخنراني مرحوم شيخ حسين خندق‌آبادي در مسجد ارگ به تاريخ 2/8/39 است. سخنران در اين مجلس ضمن تشريح وضع بهائيت در ايران در مورد سابقۀ آنها سخن مي‌گويد و بخشي از كتاب بيان سيد علي محمد باب را مي‌خواند و شنوندگان را به قضاوت درباره آن دعوت مي‌كند. وي در تاريخ 6/8/39 نيز در مسجد ارگ دربارۀ ظهور حضرت حجت (عج) و چگونگي زيارت ايشان در حال غيبت سخنراني مي‌نمايد.
مسجد ارگ از سال 1340
تا پيروزي انقلاب اسلامي
با رحلت آيت‌الله بروجردي در دهم فروردين 1340 غم سنگيني بر قلوب مردم مسلمان ايران نشست و آنها مجالس ختم متعددي در تهران و شهرستانها و خارج از كشور برگزار كردند.شاه بلافاصله در همان روز تلگراف تسليتي براي آيت‌الله محسن حكيم به نجف مخابره كرد و با اين عمل ضمن القاي نظر خود دربارۀ مرجعيت بعد از آيت‌الله بروجردي، خواست كه به نوعي موقعيت مرجعيت را به خارج از ايران يعني عراق انتقال دهد تا از بار فشار مرجعيت بر اعمال و كردار حكومت خويش بكاهد و اين سد محكم تشيع را از ايران رانده و در حاشيه بسته حكومت نظاميان در عراق قرار دهد. غافل از آن‌ كه وجود شخصيتي سترگ چون حضرت آيت‌الله روح‌الله خميني چنين اجازه‌اي به او نخواهد داد و حتي برخي از ملاحظات آيت‌الله بروجردي را نيز رعايت نخواهد نمود و در مقابل ظلم بي‌حد و حصر اين رژيم با قدرت و صلابت خواهد ايستاد و با درايت و روشن‌بيني خاص خود مردم را آگاهي خواهد بخشيد و آنها را براي احقاق حقوق از دست رفته و ثروت غارت شده و دين پايمال گشته به خيزش و قيام فراخواهد خواند.