«ویلموتس» و ساختار معیوب فوتبال ایران (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
انتخاب و معرفی «مارک ویلموتس» از کشور بلژیک به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، پایانی بود بر بلاتکلیفی نیمکت رهبری این تیم پس از جدایی «کارلوس کی روش». برای پرداختن به این انتخاب و افق پیش روی تیم ملی فوتبال کشورمان، باید اتفاقات گذشته را مرور کرد و با عبرت اندوزی از اشتباهات دوران سرمربیگری «کی روش»، مانع تکرار آن اشتباهات شد.
«کارلوس کی روش» 8 سال در راس کادر فنی تیم ملی قرار داشت و به گواه موافقان و مخالفانش، در بحث فنی یک مربی تاثیرگذار و صاحب سبک بود که از نقطه نظر فنی اتفاقات خوبی را در فوتبال ملی ایران رقم زد و در کنار آن، با تکیه به اصول انضباطی، غول خطرناک بازیکنسالاری را بر زمین زد و... اما همان «کی روش» به رغم اثرگذاریهایش، در بیشتر مقاطع - بویژه در 4 سال دوم همکاریاش– با حواشی فوتبال ایران درگیر بود؛ به گونهای که در واپسین ماههای همکاریاش با فوتبال ایران، به یک گلادیاتور شمشیر در دست وسط پیکار با منتقدان و البته برخی مغرضان و فرصتطلبان مبدل شده بود.
ذکر این مقدمه از این حیث واجب و ضروری است که عقل و منطق حکم میکند مدیران و صاحبمنصبان فوتبال ایران مانع اتفاقات تلخ و حواشی مخرب گذشته شوند؛ اتفاقاتی که نه «کی روش» که ساختار معیوب فوتبال ایران و عدم مدیریت اصولی مدیران، سبب ساز آنها شده بود؛ مدیرانی که موفقیت و پیشرفت را تنها در صعود تیم ملی ایران به جام جهانی خلاصه میبینند و به تبعیت از همین تفکر دست به هدف گذاری میزنند. به معنای سادهتر اینکه؛ سقف خواستههای آنان از سرمربی تیم ملی، کسب همین مجوز صعود است لذا فردی که در راس کادر فنی تیم ایران قرار میگیرد با علم بر این خواسته –که احتمالا مکتوب هم هست- اقدام به برنامهریزی میکند و با خود میگوید: حال که ماموریت من در همین صعود خلاصه میشود پس چه نیازی به دوراندیشی است؟!
آنچه در این میان سهوا یا تعمدا مغفول میماند، پرداختن به ساختار فوتبال ملی و تلاش برای تزریق دانش سرمربی خارجی به بدنه فوتبال ایران، شامل تیمهای پایه و باشگاهها است.
می رسیم به شرایط امروز تیم ملی فوتبال ایران که چند روزی از معرفی رسمی «مارک ویلموتس» به عنوان سرمربی آن میگذرد. فارغ از این بحث که فدراسیون فوتبال با در نظر گرفتن چه فاکتورهایی به این نام رسیده و همچنین این موضوع که مرد بلژیکی چه کارنامهای دارد، باید به وی زمان داد تا برنامه هایش را پیش ببرد و سپس کارکرد وی را به ترازوی قضاوت سپرد اما نکته مهمی که باید در همین ابتدای راه در نظر گرفت و مدیران فوتبال ایران ملزم به جدی گرفتن آن هستند، بستری است که این مربی باید در آن فعالیت کند.
مدیران فدراسیون فوتبال تجربه 8 سال همکاری با «کی روش» را دارند لذا دیگر وقت آزمون و خطا ندارند و نباید اجازه دهند انرژی و وقت سرمربی تیم ملی صرف حواشی مخرب شود. «ویلموتس» اگر برای کار کردن و تاثیری گذاری بر فوتبال ایران و قرار گرفتن آن بر ریل پیشرفت آمده است- که امیدواریم چنین باشد- باید در چارچوبی مشخص و بر اساس بندهای یک قرارداد منطقی کارش را پیش ببرد و مشکلات مدیریتی و ساختاری فوتبال ایران بر کار و بار وی سایه نیفکند و پس از مدتی از این مربی نیز یک گلادیاتور عاصی نسازد.
فدراسیون فوتبال و در راس آن مهدی تاج میبایست هر چه سریعتر محور توافقات با این مربی و خواستههای فوتبال ایران از وی را اعلام کند؛ اقدامی که در دوران سرمربی قبلی تیم ملی انجام نشد. مردم علاقه مند به فوتبال که در هر شرایطی از تیم ملی کشورشان حمایت میکنند، این حق را دارند که بدانند مدیران فوتبال از سرمربی تازه وارد تیم ملی دقیقا چه مطالباتی دارند و آن مطالبات تا چه اندازه با امکاناتی که در اختیار وی گذاشته خواهد شد همخوانی دارد؟
فوتبال ایران در زمینه استعداد دارای گنجی لایتناهی است و این موضوع را تمام مربیان خارجیای که به این کشور وارد شدهاند اعتراف کردهاند اما آنچه از این منبع استعداد، بعضا در بزنگاههای حساس بازنده ساخته، فقر مدیریت و ساختار بوده است.
بی گمان ساختار پراشکال این فوتبال تنها با جذب یک سرمربی خارجی ترمیم نمیشود. به همین علت است که تاکید میکنیم مدیریت فوتبال نیز باید به موازات سرمربی جدید خود، قد بکشد و اینگونه نباشد که جذب «ویلموتس» حکم هدر دادن پول از جیب مردم را پیدا کند.
امیدواریم آقای تاج و همکارانش از این ذهنیت خطرناک که انتخاب «ویلموتس» به عنوان سرمربی تیم ملی یعنی حل همه مشکلات فوتبال ملی، دوری کنند.