تهیه توشه پربار برای آخرت(خوان حکمت)
ذات اقدس اله در قرآن فرمود: ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ الله باقٍ=آنچه نزد شماست فانی میشود؛ امّا آنچه نزد خداست باقی است (1) شما هرگز از بين نميرويد، انسان، مرگ را ميميراند نه بميرد، اين حرف سنگين و وزين انبياست، همه انبيا مخصوصاً خاتم آنها (عليهم السلام) آمدند به ما بفهمانند كه انسان يك دشمن دارد به نام مرگ و اگر از چيزهاي ديگر هراسناك است، براي اينكه منتهي به مرگ است. به انسانها گفتند شما در مصاف با مرگ پيروز هستيد، انسان است كه مرگ را ميميراند، نه بميرد، انسان است كه با مردن از پوست به در ميآيد نه بپوسد. تعبير لطيف و شيرين قرآن كريم اين است كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ(2)، نه «كلّ نفس يذوقها الموت» هر كسي مرگ را ميچشد و هضم ميكند نه اينكه مرگ، او را بچشد و هضم كند؛ اين حرف تازه انبياست كه انسان، مرگ را ميميراند نه بميرد؛ زيرا ما وقتي وارد صحنه برزخ شديم، ما هستيم و مرگ نيست، وارد صحنه قيامت شديم، ما هستيم و مرگ نيست، وارد صحنه بهشت شديم ،ما هستيم و مرگ نيست, اعلام ميكنند كه لاَ يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَهَ الْأُولَی= در آنجا جز مرگ نخستين مرگی نخواهند چشيد(3) ومرگي در كار نيست. اگر ما يك موجود ابدي هستيم و ما مرگ را ميميرانيم ،هر ذائقي مذوق را هضم ميكند نه به عكس، اگر كسي شربتي نوشيد، چاي نوشيد، آب نوشيد، اين ذائق است كه آن مذوق را در خود هضم ميكند نه خودش هضم شود. اگر ما ماندني هستيم، چه اينكه هستيم، قرآن كريم به ما فرمود شما بخشي از زندگيتان به زمان و زمين برميگردد، اين فناپذير است: ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ اما ما عِنْدَ اللهِ باقٍ، من شما را عنداللّهي كردم و ميكنم، انبيا آمدند كه فيض را از من بگيرند و به دست شما برسانند.
قرآن؛ ریسمان آویخته از آسمان به زمین
ذات اقدس اله آن فيض ويژه و آن علوم و معارفش را مخصوصاً قرآن كريم را كه نازل كرد، آنطوري كه باران را نازل كرد قرآن را نازل نكرد. باران را انزال كرد؛ يعني به زمين انداخت قرآن را نازل كرد يعني به زمين آويخت، اين يك طناب ممدود و حبل متين است كه آويخته شده، نه انداخته شده؛ چيزي كه انداخته شده باشد، تمسّك به آن ،مشكل خود آن را حل نميكند، چه رسد به اينکه مشكل ما را حل کند. اما اگر حبل متين شد، آويخته شد يك طرف آن به دست خدا بود، يك طرف آن به دست ما بود، اعتصام به آن ما را از هر گزندي حفظ ميكند، نه ميگذارد كه بيفتيم، نه ميگذارد كه مانع ديگران باشيم. اين فيض الهي را در سوره مباركه «نحل» به ما فرمود، من كاري كردم شما عنداللّهي شويد؛ وقتي عنداللّهي شديد، براي هميشه ميمانيد. هيچ كس حاضر نيست كه از بين برود ما اگر از مرگ ميترسيم براي اين است كه از عدم ميترسيم، اينها آمدند به ما گفتند مرگ، عدم نيست. اینچنین نیست که گودالي به نام عدم باشد كه اين سالك و متحرّك در اين گودال فرو برود، بعد سر از قيامت در بياورد ، مرگ يك سكّه دو روست، هجرت است، از آن جهت كه ما جهان طبيعت را، دنيا را ترك ميكنيم يك صبغه عدمي دارد، ما خيال ميكنيم مرگ نابودي است ،مرگ هجرت است، ما لحظه به لحظه داريم خلق جديد را تجربه ميكنيم. انبيا آمدند گفتند این طور نیست که گودالي در وسط باشد كه شما دراين گودال برويد نابود بشويد. در مسير طولانيتان گاهي دنيا را رها ميكنيد و وارد صحنه برزخ ميشويد و مانند آن، پس شما عنداللّهي هستيد. اگر موجودي عنداللهي بود؛ يعني اين صحنه را رها كرد وارد صحنه ديگر شد بالأخره ما در صحنه ديگر زندهايم، بدن داريم، روح داريم، رابطه روح و بدن هست نياز به غذا و مسكن و زاد و راحله داريم، ما موجود زندهايم، موجود زنده نيازمند به اموري است كه او را حفظ كند ،چيزهايي بايد تهيه كرد كه به درد ابد ما بخورد.
فقدان روابط و ضوابط دنیایی در قیامت
آنجا زندگي ما جمعي است، ولي اجتماعي نيست؛ اينكه در سوره مباركه «واقعه» فرمود: إِنَّ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلي ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ = بیتردید همه پیشینیان وهمه پسینیان ،همگی در موعد روز معیّنی گردآوری میشوند(4) همه يك جا هستند اما بيهمند نه با هم:كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ= همگی با زبونى رو به سوى او آورند، (5) وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَه فَرْداً(6) هيچ كسي مسئول ديگري نيست، هيچ كسي با ديگري كار ندارد، نه رابطهاي در آنجا حاكم است نه ضابطهاي، هر كسي مهمان كار خودش است. ما مشكلاتمان را در دنيا يا با رابطه حل ميكنيم يا با ضابطه حل ميكنيم، يا با ضابطه تجاري، خريدن، فروختن، اجاره كردن، مصالحه كردن، مضاربه كردن مشكلاتمان را حل ميكنيم ،يا اگر كسي سالمند است به وسيله فرزندانش تأمين ميشود، نوسال است به وسيله پدرانش تأمين ميشود ،اين روابط خانوادگي و آن ضوابط اجتماعي مشكلگشاست؛ اما بعد از مرگ نه رابطه خانوادگي است: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ (7) نه ضابطه اجتماعي است كه خريد و فروش باشد، به نحو لاي نفي جنس لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خُلَّهٌ (8)اين بيع كنايه از مطلق تجارت است يعني هيچ رابطه تجاري نيست، خليل و دوست و حبيببازي هم كه نيست. در آنجا نياز هست؛ و رفع نياز از همينجا بايد فراهم شود، آنجا هيچ خبري از خريدن و فروختن و دوستبازي نيست، هر كسي مهمان سفره خودش است، ما بايد با يك سفره پرباري برويم. اگر متاع دنيايي تأمين كرديم درسوره «نحل» فرمود: ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ اگر متاع معنوي و الهيات و معارف و قربت الهي تأمين كرديم اين میماند: ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ.
رابطه میان نماز و زشتیها
اين نماز را قرآن به ما نگفت بخوانيد، به ما نگفت نماز خواندني است؛ هر جا سخن از نماز است سخن از اقامه است فرمود: أَقيمُوا الصَّلاهًًَْ(9)براي اينكه كتاب، كتاب حكيم است، كتاب حكيمانه، صدر و ساقهاش بايد هماهنگ باشد. اگر دين به ما گفت «الصلاهًْ عمود الدين»(10) ما هم قبول كرديم، خالق ما فرمود: نماز ستون دين است، اگر نماز ستون دين است، ستون را كه كسي نميخواند، اگر قرآن گفته بود
«اقرأ الصلاهًْ» اين ـ معاذ الله ـ اوّلين اشكال بر قرآن بود، مگر ستون خواندني است؟ اگر از طرفي گفتيد نماز ستون دين است بايد بگوييد هأَقيمُوا الصَّلاهًْ قرآن هم همين كار را كرده، در هيچ جا ندارد شما نماز بخوانيد. اگر «يصلّي»،(11)«مصلّي»،(12)«مصلّون» هست آن هم به معناي أَقيمُوا الصَّلاهًْ است، فرمود اين ستون را بايد نگه بداريد نه بخوانيد. اگر سخن از نماز خواندن است نه اين را بر ما واجب كردند، نه به ما دستور دادند، نه نماز اين است، نماز ستون دين است ستون را بايد اقامه كنيم. اين ستون كه اقامه ميشود براي اين است كه آن سقف خيمه را نگه بدارد ،اگر كسي در سقف خيمه بود و زير اين ستون بود از هر گزندي مصون است؛ آن وقت فرمود وقتي وارد اين خيمه شديد زير اين ستون قرار گرفتيد: إِنَّ الصَّلاهًْ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر= نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد (13) يك تعامل متقابلي بين نماز و بدرفتاري هست، اگر نماز جلوي بدي را ميگيرد، بدي هم مانع صلات است. اگر إِنَّ الصَّلاهًًًَْْ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر «ان الفحشا و المنكر ينهيان عن الصلاهًْ» چطور ميشود تعامل نباشد، چطور ميشود تضاد نباشد، چطور ميشود نماز جلوي بدي را بگيرد و گناه جلوي نماز را نگيرد ، چنین چیزی شدنی نیست.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 15/12/92
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1.نحل، 96.
2.آل عمران، 185؛ انبياء، 35.
3. دخان، 56.
4. واقعه، 49 و 50.
5. نمل، 87.
6.مريم، 95.
7. عبس، 34.
8. بقره، 254.
9.بقره، 43و 83 و 110.
10. دعائم الاسلام، ج 1، ص 133
11.آل عمران، 39.
12. بقره، 125.
13. عنکبوت، 45.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.