نمایندگان مجلس در گفتوگو با کیهان:
دنبالههای تقیزاده آدرس مذاکره میدهند
علی قرباننژاد
در دولت فعلی آمریکا عملا همان لبخند فریبکارانه و ظاهر صلحجویانه اوباما نیز از میان رفت و ترامپ با قلدری از برجام خارج شد و سپس گفت که منتظر ایران است تا با کشورمان مذاکره کند! عجب آنکه در کشورمان نیز برخی افراد و سایتها و نشریات پس از تجربه تلخ برجام و پس از همه آن بدعهدیها و زیرمیز زدنها و کارشکنیها باز هم مذاکره را مطرح میکنند. از برخی نمایندگان مجلس از کمیسیونهای مختلف پرسیدیم: «چرا در وضعیت فعلی هم برخی آدرس مذاکره میدهند؟».
محمدحسین فرهنگی نماینده مردم شریف تبریز و آذرشهر در پاسخ به سؤال کیهان میگوید: «اسلاف مدیریت فعلی کشور آمریکا ظاهر صلحطلبانه به خود میگرفت. ما با آن دولت به جمعبندی رسیدیم که همگان آثار آن را (که به قول آقایان تقریبا هیچ بود) دیدند. حتی در خود برجام هم مسئولین آمریکا بانکهای خودشان را مستثنی کرده بودند و مسئولین ما هم به امید آنکه بانکهای دیگر کشورهای حاضر در برجام به تعهداتشان عمل کنند وارد برجام شدند که آن هم نشد.»
فرهنگی در ادامه تاکید میکند: «در این دولت هم که از اساس برجام منتفی شد و چنانکه پیداست مقصود آنها از مذاکره گرفتن تمام فاکتورهای قدرت زای کشور ما است. قاعدتا و براساس عقل و منطق چنین رویکردی از جانب دولتمردان آمریکایی نباید مورد اقبال قرار بگیرد لذا کسانی که مذاکره را مطرح میکنند باید صریح بگویند که با چه تفکری دم از مذاکره میزنند. چرا که وقتی مقصود آمریکا از مذاکره گرفتن فاکتورهای قدرت زای ایران است و این جماعت هم به مذاکره ترقیب میکنند یعنی اینها دوست دارند ایران فاکتورهای قدرتزای خود را از دست بدهد. باید بگویند چرا این را میخواهند؟!»
«حسینعلی حاجی دلیگانی» نماینده شاهین شهر، میمه و برخوار سؤال کیهان را چنین پاسخ میدهد: «این عدهای که پس از این همه بدعهدیها و کارشکنیها (که از قضا تنها در این دوره هم نبوده) باز هم آدرس مذاکره میدهند اینها در نهایت سادهلوحی قرار دارند. البته این نگاه خوشبینانه است.»
حاجی دلیگانی در ادامه میافزاید: «از طرفی دیگر این جماعت مدعی شناخت دیپلماسی هستند و در تبلیغات خود طیف رقیب را به مخالفت با مذاکره متهم میکنند. این عده چنان در سادهلوحی خود غرق هستند که مذاکره را نه از باب نتایج حاصله از آن بلکه از این منظر به آن مینگرند که گفتوگویی صورت بگیرد و چیزی مابین طرفین به امضا برسد.»
«امیرحسین قاضی زاده» نماینده مشهد و عضو هیئترئیسه مجلس مسایل فرهنگی و سبک زندگی را مورد توجه قرار داده و به تبارشناسی این جماعت پرداخته و خاطرنشان میکند: «این جماعت که پس از همه کارشکنیها و بدعهدیها هنوز بر طبل مذاکره میکوبند را باید تبارشناسی کرد. اینها ادامه آخوندزادهها و تقیزادهها هستند.»
قاضی زاده متذکر میشود: «به عبارتی جریان مدعی روشنفکری در ایران از امثال این افراد که نام بردیم آغاز شد. آخوندزاده و تقیزاده سمبل طیفی هستند که جسم و فکرشان در فرهنگ غربی هضم شده چنانکه آخوندزاده میگفت رسمالخط فارسی باید به لاتین تغییر کند و تقیزاده هم میگفت از نوک پا تا فرق سر باید غربی شویم. خب چنین طیفی که سبک زندگی و جهان بینی خود را به تمامی از غرب کپیبرداری کرده برایش مذاکره با غرب در هر حال و هر شرایطی و با هر نتیجهای امری مقبول است.»
«ابوالفضل ابوترابی» نماینده مردم نجف آباد ابتدا به ترسیم شرایطی میپردازد که آمریکا فراهم کرده تا ایران را به مذاکره وادارد: «مقام معظم رهبری فرمودند مذاکره سم است. شما وقتی که کسی چاقویی بیخ گلویتان گذاشته و میگوید که مذاکره کن و هر آنچه من میگویم امضا کن؛ این شرایط را دیگر نمیتوان مذاکره نامید. این چاقو در حال حاضر همان تحریم و جنگ اقتصادی است که با مواردی دیگر مانند جنگ رسانهای و تحریم و جنگ روانی و جنگ امنیتی هم همراه شده و اکنون تنها جنگی که نداریم جنگ نظامی است، که آن هم محتمل نیست. حالا به دلایل مختلف که یکی از آن دلایل قدرت نظامی ایران است.»
او در ادامه تاکید میکند: «طرفین مذاکره باید حتما عاقل باشند؛ عاقل بودن به معنای آن است که طرف مقابل شما به حرفش، به تعهدش، به امضایش پایبند باشد. هیچ آدم عاقلی نمیرود با دیوانهای که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیست مذاکره کند. چون میداند که آن دیوانه به هیچ چیزی پایبند نیست؛ نه اخلاق، نه قانون، نه شرع. الان این رئیسجمهور آمریکا همان دیوانهای است که مذاکره برایش هیچ معنایی ندارد. دیگر وقتی خود او عملا میگوید من میروم با کره شمالی پیمان میبندم و شش ماه بعد با بهانهای میزنم زیر پیمان خودم؛ این آدم آیا عاقل است و اصول مذاکره را میداند؟!»
ابوترابی در پایان به تقسیمبندی جالب توجهیاشاره میکند از کسانی که دم از مذاکره میزنند: «با آنچه گفته شد به نظر بنده اکنون کسانی را که دم از مذاکره با آمریکا میزنند را باید به سه گروه تقسیمبندی کنیم: 1) گروه خائنین و نفوذیها هستند که متاسفانه اکنون تعدادشان کم هم نیست و سرسلسله اینها نیز نفوذیهای دوتابعیتی هستند. کشور ما تا کنون به شدت از ناحیه این افراد ضربه خورده است. ماموریت آنها این است که بیایند و آنچه آمریکا میخواهد را در داخل کشور بیان کنند و کشور را به سمت اهداف آمریکا سوق دهند. 2) گروه دوم آدمهایی هستند که مورد غفلت قرار گرفته و تحت اغوای آن دسته نفوذی هستند و به لحاظ هیاهوی گروه اول مورد غفلت قرا میگیرند. 3) گروه سوم آدمهای واداده و ترسو هستند. این گروه با چند عملیات روانی – رسانهای دشمن به ترس و لرز میافتند. مثلا با شنیدن اینکه آمریکا یک ناو هواپیمابر به منطقه اعزام کرده تنشان به لرزه میافتد. اینها معمولا از دستهاشراف هستند.