قامت عشق بستهایم(بهجای گفت و شنود)
امروز که با سالروز وفات بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری سلامالله علیها، همسر بزرگوار رسول خدا(ص)، مادر بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) و امالائمه علیهما السلام همزمان است، این ستون را به قصیده زیبایی از شاعر متعهد کشورمان آقای سیدحمیدرضا برقعی که در وصف آن بانوی بزرگوار سرودهاند اختصاص میدهیم؛
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمیبرم به چین، قند و شکر نمیخرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانه عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانهایست
با تو پر از قصیدهام، با تو غزلسرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمیشود، همنفس خدا شدم
سفره دل برای من، باز کن آیهای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمه حرا شدم
قطره من فرات شد، ذرّهام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بستهایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی دادهام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم