اعتماد به خدا، نه اروپا و آمریکا؛ شرط نصرت خدا (زلال بصیرت)
خداوند متعال خلافت خود را در ملائکه قرار نداد؛ حال آنکه ملائکه چنین انتظاری داشتند و گفتند ما تو را تسبیح و تقدیس میکنیم، چرا کسانی را که در زمین فساد و خونریزی میکنند در زمین قرار میدهی؛ اما گویا حتی آمادگی شناخت جواب را نداشتند و خداوند به آنها فرمود که من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
دایره اختیار هیچ یک از مخلوقات به اندازه انسان وسیع نیست،انسان موجودی است که میتواند بقدری رشد کند که از فرشتگان نیز بالاتر رفته و به اعلی علیین برسد و میتواند بقدری تنزل کند که به اسفل سافلین سقوط کند. این موجود پیچیده است که قابلیت خلافت الهی را دارد و میتواند با اختیار و انتخاب صحیح به آن برسد و رحمتهایی را از خداوند دریافت کند که هیچ موجود دیگری لیاقت دریافت آن را ندارد.
عقل و وحی؛ دو ابزار برای رسیدن به خلافت الهی
خلیفه الله بودن انسان، بالقوه است و انسان میتواند آن را به فعلیت برساند، خداوندی که انسان را خلق کرده است ابزار رسیدن به خلافت را نیز در اختیارش قرار داده است؛ عقل و وحی دو ابزار لازم برای شناخت واقعیت هستند؛ عقل علیرغم اهمیت آن، نمیتواند همه آنچه که انسان را به سعادت میرساند، با دقائق و ظرائف آن درک کند، این است که ما نیاز به وحی نیز داریم؛ برای مثال عقل نمیفهمد که چرا باید نماز صبح دو رکعت و آن هم قبل از طلوع آفتاب خوانده شود.
شناخت، شرط لازم برای رسیدن به سعادت است، اما به صرف شناخت، فرد به درجات عالی نمیرسد. باید انگیزه برای عمل نیز وجود داشته باشد. این انگیزه زمانی ایجاد میشود که بدانیم انجام کاری سبب جلب منفعت یا دفع ضرر میشود؛ این همان عامل خوف و رجاست؛ لذا خداوند نیز پیامبران را مبشر و منذر میداند.
طبق برخی روایات معروف است که 124 هزار پیامبر برای هدایت بشر آمدهاند،به طور معمول، پیامبری که بعد از پیامبر دیگری آمده است، کاملتر و در سطح بالاتری بوده است و پیامبر خاتم کاملترین و بالاترین معارف را به ما ارائه داده است. بعد از ایشان نیز حدود 250 سال، ائمه معصوم این معارف را به ما آموختهاند و امروز ما باید از این میراث عظیم که در اختیار ماست، استفاده کنیم.
وجود اختلافات، سختیها و مشکلات در دنیا اعم از فقرو غنا، بیماری و سلامتی و نظایر آن سبب فراهم شدن زمینه امتحانات است، این امتحانات برای این است که ببینیم تا چقدر انتخاب صحیح داشته و به تکالیف خود عمل میکنیم؛ البته چنین نیست که مثلا در طول سال، یک یا دوبار امتحان شویم، بلکه لحظه لحظه زندگی ما، امتحان الهی است.
انقلاب اسلامی پدیده عظیم اجتماعی است که در طول تاریخ انسانیت بینظیر است. سر تا پای این حادثه عظیم، همراه با امتحانهای متعدد، عجیب، درهم فشرده و پیچیده است که در هیچ عصر و زمانی وجود نداشته است؛ خداوند در این پدیده عظیم یکی از وعدههای خود را نشان داد که :«ولینصرنّ الله من ینصره». (خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند).(حج / 40)
شرط نصرت الهی
شرط نصرت الهی، تعداد زیاد نیرو، تکنولوژی پیشرفته و ثروت نیست، بلکه بندگی خدا و صداقت در یاری دین خداست، در جنگ بدر تعداد اندکی مسلمان که حتی به همان اندازه نیز اسب و شمشیر نداشتند با سپاه بزرگی از مشرکان مواجه بودند؛ اما چون واقعا برای یاری دین خدا آمده بودند و به خدا استغاثه کردند، خداوند فرشتگان را به کمک آنها فرستاد و پیروزی عظیمی رقم خورد؛ در مقابل آن، جنگ حنین که مسلمانان آموزش نظامی بیشتری دیده بودند و تجهیزات زیادی داشتند و تعداد مسلمانان بقدری زیاد بود که خودشان نیز تعجب کرده بودند، به شکست منجر شد؛ چون اخلاص و روح بندگی در آن نبود.
خدا همان خداست، دین همان دین است و سنتهای الهی نیز تغییر نکرده است؛ باید ببینیم ما چگونه هستیم؛ اعتمادمان به خداست یا به آمریکا و اروپا؟ یا حتی به پیشرفتهای نظامی؟ هر چند طبق فرمایش قرآن، تلاش برای کسب قدرت نظامی لازم است، اما اعتماد باید به خداوند باشد؛ چون چیزی که ما را پیروز میکند بندگی و کار خالصانه برای خداست.
هرکدام از ما باید خودمان را ارزیابی کنیم که آیا واقعا از راهنماییهای عقل خود در راه بندگی خدا بهره بردهایم؟ آیا از دستورات قرآن و سیره اهلبیت(علیهمالسلام) تبعیت کامل داشتهایم یا خیر؟ آیا دلمان با خدا بود یا اعتمادمان به دیگران بود که تحریمها را برایمان بردارند؟
پیروزیهایی که خداوند نصیبمان کرده است، به برکت همان اخلاص بود،چنین نبود که شهدا افراد خاصی بوده باشند؛ چه بسا قبل از انقلاب، خیلی هم به دنبال شهادت و یاری دین خدا نبودند؛ اما در مکتب امام(ره)، چنان اوج گرفتند که عارفان بزرگ را جاگذاشتند و به کمال رسیدند.
مهیا بودن شرایط رشد و کمال در عصر حاضر
همان طور که اختیار داریم تا مسیر صحیح را انتخاب کنیم، باید بدانیم که مسیر باطل نیز وجود دارد و اتفاقا جاذبههایی نیز دارد؛ مهم این است که فرد با انتخاب صحیح، از بین راههای متفاوت، راه صحیح را انتخاب کند؛ همین امر، او را رشد میدهد.
شرایط رشد و کمالی که امروز وجود دارد، در طول تاریخ بشریت وجود نداشته است؛ از یک طرف همه میراث انبیا، سیره پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت(علیهمالسلام) و علما و بزرگان در اختیار ماست و از طرف دیگر، نمونههای عینی تحقق وعدههای الهی را بارها دیدهایم؛ شاید اگر در صدر اسلام بودیم و شرایط بسیار سخت آن زمان مانند شعب ابیطالب را درک میکردیم، انتخاب، برایمان دشوار بود؛ چون نمونه عینی نصرت الهی را ندیده بودیم.
تاریخ، از سرمایههای بزرگ است که باید از آن استفاده شود،حتی همین دوره 40 ساله انقلاب اسلامی، درسهای بزرگی برای ما دارد. مگر امام(ره) که بود و چقدر ثروت و حزب و قدرت داشت؟ بنده سال 32 که به قم آمدم، به درس امام(ره) میرفتم؛ امام(ره) استادی بود مانند سایر اساتید حوزه؛ چه بسا در آن زمان، افرادی هم بودند که شاگردان بیشتری داشتند؛امام از نظر مالی هم مشکلاتی داشتند که بسیاری از اساتید دیگر حوزه نداشتند. بگذریم از بیمهریهایی که در خود حوزه نسبت به ایشان صورت میگرفت. چنین شخصی با چه اعتمادی علیه دنیا قیام کرد و شعار نه غربی و نه شرقی سرداد؟! او تنها و تنها برای خدا و برای انجام وظیفه به پا خاست و خدا نیز او را یاری داد.
امام(ره) حتی برای شهادت فرزندشاشک نریخت و آن را از الطاف خفیه الهی معرفی کرد. حتی وقتی از فرانسه به ایران میآمدند و بسیاری از افراد صاحبنظر احتمال انفجار هواپیما بعد از نشستن در فرودگاه را میدادند، امام (ره) بسیار آرام بودند و در جواب خبرنگار که در آن حال پرسیده بود، چه احساسی دارید، گفت احساس خاصی ندارم! وظیفهای هست که انجام میدهم! آری چنین موجودی میتواند به مقام خلیفهاللهی برسد؛ البته میدانیم خلافت الهی مراتبی دارد و بالاترین مرتبه آن نزد پیامبرو اهلبیت(ع) است.
امروز عقل، وحی، روایات، سیره اهل بیت و سیره و فرمایش بزرگان و تجربههای عینی نصرتهای الهی در اختیار ماست. این توفیق بسیار بزرگی است که نصیب ما شده است؛ اما اگر در استفاده از آن کوتاهی کنیم بدبختترین افراد هستیم؛ چرا که بسیاری از دیگران، این سرمایه را نداشتهاند، اما ما داشتهایم و استفاده نکردهایم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
در بین جمعی از طلاب مدرسه شهید صدوقی قم؛ قم؛ 11/12/97
* زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.