خطر تکرار «زبیرها» در انقلاب(زلال بصیرت)
گاهی خداوند درباره شیطان به گونهای سخن میگوید که شاید برای ما جای سؤال داشته باشد؛ به عنوان نمونه در سوره یاسین میفرماید که شیطان را عبادت نکنید! مگر کسی شیطان را میپرستد؟! حتی گروهی که به شیطانپرست معروف هستند، اگر در ادعای خود صادق باشند و واقعا شیطان را عبادت کنند، بازهم عده معدودی هستند، اما خداوند به گونهای بنی آدم را از عبادت شیطان بر حذرمیدارد که گویی عبادت شیطان، میتواند امری فراگیر باشد!
آیا خطاب خدا در این آیه، فقط به شیطان پرستان است یا شامل مؤمنان نیز میشود؟اجمالا باید بدانیم که عبادت به معنای بندگی کردن و تسلیم خداوند بودن است؛ لذا عبادت تنها به نماز خواندن نیست؛ بلکه هر رفتاری از انسان که نشانه بندگی او نزد خداوند باشد، عبادت خواهد بود؛ البته هر بندگی که برای خدا نباشد، لاجرم برای شیطان خواهد بود؛ یعنی هر رفتاری که نشانه بندگی خداوند در آن نباشد، در واقع همان عبادت شیطان است؛ بر این اساس هر کس باید با خود بیندیشد که چه اندازه شیطان را عبادت کرده است.
منیت و خودمحوری؛ سرآغاز انحراف از حق
یکی از مهمترین دامهای شیطان برای فریفتن افراد این است که راه الهی را با راه شیطانی مخلوط کند تا افرادی راه شیطانی را به عنوان راه الهی برگزینند؛ از اینرو گاهی افراد به عنوان انجام وظیفه و تقویت اسلام وارد کاری میشوند، اما در واقع راه شیطانی را انتخاب کردهاند.
نمونههای زیادی از این افراد در تاریخ بودهاند و حتی در متن قرآن نیز به آنها اشاره شده است، یک نمونه این افراد زبیر است؛ او پسر عمه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و از بزرگان و سابقون اسلام بود و پیامبرحتی برای شمشیرش دعا کردند؛ او جزو شش نفری بود که از امیرمؤمنان(ع) دفاع کردند و حاضر نمیشدند که با خلیفه اول بیعت کنند و جزو اولین نفراتی بود که با علی(ع) بیعت کرد؛ اما تاریخ گواهی میدهد که روزی در مقابل امیرمؤمنان شمشیر کشیده است؛ چرا که وی هوا و هوسی در گوشه دل خود داشت و تا زمانی که تبعیت از پیامبر و حمایت از امیرمؤمنان با هوس او منافات نداشت، با ایشان همراه بود، اما جایی که تبعیت از امیرالمؤمنین با هوای نفس او سازگاری نداشت، راهش جدا شد.
اگر صادقانه و بدون حب و بغض، تاریخ انقلاب را بررسی کنیم، نمونههای زیادی از زبیرها را میبینیم؛ آیا اگر ما صادقانه پای انقلاب ایستاده باشیم، تضمینی وجود دارد که در این مسیر ثابت قدم باشیم؟!
همان خطری که زبیرها را منحرف کرد، همه ما را نیز تهدید میکند؛ در واقع هر کجا که فرد، «خودمحور» شود، آغاز انحراف او از مسیر حق خواهد بود؛ یعنی هرکجا «منیت» و سخن از منافع و پست و مقام «من» به میان بیاید، انحراف نیز شروع میشود. لذا برخی، سالها در دفاع مقدس تا مرز شهادت پیش رفتند و برای شهادت لحظهشماری میکردند، اما پس از جنگ مسیرشان عوض شد. خیلی مراقب باشیم تا شیطان راه خودش را به عنوان راه الهی به ما معرفی نکند.
اگر حق و باطل، خالص عرضه میشدند، چندان کار مشکل نبود؛ اما زمانی که حق و باطل ممزوج میشوند، تشخیص حق، دشوار میشود و میتواند کار را به جایی برساند که فردی با سابقه درخشان به روی امام معصوم شمشیر بکشد.
باید مراقب باشیم تا در نظرمان، خط شیطان با خط خدا، اشتباه نشود، اگر کسی گناهی انجام میدهد، اما در عین حال اقرار به گناه بودن آن کار دارد و معترف است که هوای نفس سبب شده تا به آن گرایش پیدا کند، راحتتر میتواند توبه کند تا کسی که گناهی را انجام دهد، اما آن را توجیه کرده و کار خود را مطلوب بداند؛ چنین فردی، راه بازگشتش بسیار دشوار میشود.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: روزی نبود که در این انقلاب معجزه تحقق پیدا نکند. اکنون که با معجزات متعدد الهی، این انقلاب شکل گرفته است و مقدماتی فراهم شده تا ما نیز روحانی شده و در خط انقلاب قرار بگیریم، باید ببینیم تا چه حد قدردان نعمت انقلاب هستیم؟! آیا شکر عملی این نعمت عظیم را که همان انجام وظیفه است، درست انجام دادهایم؟!
ضرورت جبران کوتاهیهای احتمالی
همه شما از ابتدا با انگیزه مشارکت در یک نهاد انقلابی وارد این کار شدهاید. آیا امروز نیز انگیزه شما تنها همان انگیزه است یا انگیزههای دیگری نیز ضمیمه شده است؟ اگر انگیزههای دیگری نیز ضمیمه شده و در ادامه، مسیر انقلاب، با آن انگیزهها تعارض پیدا کند، کدام سو میایستیم؟! آیا واقعا خالصانه پای کار ایستادهایم و یا گاهی برای کمکاریهای خود توجیه میآوریم؟!
چه کنیم که گرفتار آنچه زبیر به آن مبتلا شد نشویم؟چاره کار در این است که همان آیه سوره یاسین را همواره در نظر داشته باشیم: أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ! مراقب باشیم و بدانیم هر رفتاری از ما که نشانه بندگی خداوند ندارد، بندگی شیطان است. هر کجا از انجام وظیفه کم گذاشتهایم، بدانیم در دام شیطان افتاده و او را عبادت کردهایم! زودتر توبه کرده و بازگردیم.
در 40 سالگی انقلاب اسلامی ببینیم کجای کار قرار داریم؟ آیا برای رسیدن به اهداف انقلاب، آنچه از دستمان برمیآمد، انجام دادهایم یا کوتاهی کردهایم؟ آیا جایی که مطالعه، تحقیق، تحصیل و تدریس وظیفهمان بوده، انجام دادهایم یا خیر؟ اگر به وظیفه عمل کردهاید، لحظه لحظه کارتان عبادت خداوند بوده است، اما اگر گاهی در انجام کار سستی کردهایم، سریع برگردیم و آن را جبران کنیم و روزانه وقتی را برای جبران کوتاهیمان قرار دهیم، وگرنه خدای ناکرده مسیرمان همان مسیر زبیر خواهد بود.
هر قشری در جامعه وظیفهای دارد،ما روحانیان وظایفی بر عهدهداریم که وزیر و نماینده مجلس و کارمند و کارگر ندارند و آن شناخت دین و شناساندن آن به مردم و پاسخگویی به شبهات دین و علاقمند کردن مردم به دین است. کوتاهی در این وظیفه خیلی بدتر از کوتاهی اصناف دیگر در انجام وظیفه خودشان است. این کار حتی بدتر از فرار کردن سرباز از جبهه است. همان طور که معتقدیم امور دینی نسبت به امور مادی، بسیار بالاتر و با اهمیتتر است، کوتاهی در انجام وظیفه در امور دینی نیز بسیار بدتر و قبیحتر است. از اینرو اگر دغدغه اصلی ما دین مردم نباشد، کار ما قبیحتر از سربازی است که از میدان جنگ فرار میکند.
باید مروری بر گذشته خودمان داشته باشیم و اگر کوتاهی کردهایم در صدد جبران برآییم و نگذاریم هوسها، منافع شخصی و گروهی و حتی رودربایستی بااشخاص سبب عدم رعایت مصالح نظام و مردم شود.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
درجمع روحانیون عقیدتی سیاسی ناجا؛ قم؛21/8/97
* زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.