خلوت محبوب با نجوای شعبانیه
سیدابوالحسن موسوی طباطبایی
مناجات شعبانیه حاوی پنجاه نجوای عاشقانه با پروردگار مهربان است. در این دعای عارفانه، دو شخص حضور دارند: عبدی که راز و نیاز می کند و مولایی که سخن او را می شنود. گویی در هستی کس دیگری وجود ندارد و بنده فرصتی مغتنم یافته و فارغ از ماسوی با معبود خود خلوت گزیده است.
در این مناجات پر فراز، بنده همه بدیها را به خود نسبت می دهد و تمام خوبیها را به پروردگار خویش. اما هیچ گاه فضای یأس و نومیدی بر آن حاکم نمی شود و سراپا امید و نشاط است و نگاه به آیندهای روشن و عاقبتی خوش دارد. مناجات شعبانیه سرشار است از اشک و لبخند، هراس و امید، شور و منطق، احساس و درایت وعشق و عقل.
این دعا به مثابه محکمهای است که پیش از اقدام قاضی به متهم کردن بنده، او خود، بیپرده لغزش و تقصیرات خویش را میپذیرد و به بیوفایی، ناسپاسی، غفلت، سستی، جرم و گناه خویشتن اذعان میکند با این حال هرگز راضی نمیشود از درگاه آفریدگار مهربان، محروم و تهیدست بازگردد. این رفتار بهظاهر متناقض که بنده در عین روسیاهیِ گناه، چشم امید دارد از دو منبع سرچشمه میگیرد:
الف) هر چند او مجرم و گناهکار و سزاوار خشم و محرومیت است اما سرمایههای بی نظیری دارد که او را از صف بزهکاران جدا میسازد. از جمله:
1- محبت: بنده با سوز و گداز از سرّ درون خویش با خداوند سخن میگوید و او را شاهد بر محبت خود میداند. او بر سرمایه عشق و دوستی پا میفشرد تا آنجا که اظهار میدارد «خداوندا اگر مرا در آتش هم داخل کنی به اهل دوزخ اعلام میکنم که تو را دوست دارم.»
2- امید: او هنگامی که فضل فراوان پروردگار را می بیند، امیدوار به بخشایشش با او به راز و نیاز میپردازد «هر چند عمل و طاعتم اندک است اما در ساحت امید، آرزوهای بزرگی دارم.»
3- انکسار و انقطاع: بنده درمییابد که در عالم تنهاست و هیچ تکیهگاهی ندارد. همه دوستیها، مجازی و موقت است و یگانه دلنواز حقیقی، معبود عالمیان است. پس هرچه پرشورتر او را میخواند که «الهی اگر محرومم کنی چه کسی روزیم دهد و اگر رهایم سازی کیست که مرا یاری دهد؟»
4- خوش گمانی: او میداند که خداوند بی نیاز حقیقیست و هیچگاه برای بنده خود بدی نمیخواهد پس به او حسن ظن دارد و ساحتش را از صفاتی چون کینه و بخل مبرا میداند و با او نجوا میکند که «اگر مرا به گناهم بگیری من هم تو را به عفو و بخشایشت میگیرم» یا در فرازی دیگر «چگونه از بارگاهت ناامید و محروم بازگردم و حال آنکه به بخشش تو خوش گمانم و میدانم که مرا با رحمت خود از اهل نجاتیافتگان قرار دهی.»
5- اعتراف: در سراسر این مناجات شورانگیز، بنده به کوتاهیهای خود اقرار میکند و هیچگاه درصدد توجیه خطاهای خویش نیست «خدایا من بندهای هستم که از حیای اندک خود در پیشگاه تو بیزاری میجویم و خواهان گذشت تو هستم.»
6- خواستههای فراوان: طمع در امور مادی و دنیایی مذموم و نسبت به رحمت پروردگار نیکو و پسندیده میباشد بلکه از آنجا که خداوند کریم است دوست دارد بنده اش از او بسیار خواهد. بنابراین عبد هنگامی که رحمت بیکران و عفو عظیم پروردگار مهربان خود را میبیند، پیوسته نیازهای خویش را برمیشمرد تا آنجا که در عرصه قرب به پروردگار، پا را فراتر نهاده و حوایجی بزرگ را مطرح می سازد. او از مولای خود میخواهد، وی را در میان«اهل ولایت» جایگاهی خاص بخشد و به مرحله ای رساند که جز او چیزی نبیند و غیر از او چیزی نخواهد. او کمال انقطاع را میجوید تا از حجابهای ظلمانی برهد بلکه حجابهای نور را هم درنوردد و به سرچشمه عظمت لایزال الهی برسد. در این مناجات والاترین خواستهها به زیباترین بیان ابراز شده است.
ب) دلیل دوم که برتر از اول است این که بنده با پروردگاری روبروست که جامع همه زیباییهاست.
انسان فطرتا آرمانگرا است و پیوسته در جستجوی کسانی است که برخوردار از صاحب صفت نیک هستند.
بنده در پیشگاه مولای خود وقتی او را صاحب مطلق اوصاف جمیل مییابد به وجد میآید و او را میستاید. این مناجات سرشار از ستایشهای بلیغ است از اوصاف زیبای خداوند. صفاتی مانند: جود، فضل، عفو بیکران، غفران، بِرّ و نیکی، جمال، پوشیدن خطا و گناه، کرم و بخشایش، برآوردن حاجات، هدایت، عافیت، محبت، و...
خداوند دوست دارد بندگانش با او راز و نیاز کنند و از او بخواهند و به او امیدوار باشند. شعبان ماه دعا و مناجات شعبانیه از شورانگیزترین ادعیه است. این فرصت اندک را دریابیم.