نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
روزنامه دولت هستید یا سخنگوی ترامپ؟!
پیش از برجام هم «پروژه دور کردن سایه جنگ» توسط گروه بزک کنندگان برجام و به صورت موازی با آن اجرا میشد، اما گویا این جماعت خیال ندارد از توهم جنگ و دور کردن سایه آن دست بردارد و هنوز به استفاده ابزاری از آن میپردازد.
سرویس سیاسی-
روزنامه ایران ارگان دولت روزگذشته طی گفتوگویی با فردی که خود را کارشناس سیاسی معرفی کرده! درباره دستاوردهای برجام و مزایای حفظ آن برای کشور به نقل از وی نوشت: «به زعم طرفهای غربی، با برجام بخش مهمی از قدرت ملی ایران فارغ از اینکه توان ایستادن پای آن را داشت یا نداشت، مهار شد و[رژیم جعلی] اسرائیل از تهدید هستهای دور شد[!!] با دستیابی ایران به توان هستهای و تغییر توازن استراتژیک در خاورمیانه، این کانون بحرانی میتوانست وارد مسابقه هستهای شود که برجام تا حدودی مانع آن شد... از نگاه آمریکا مذاکرات هستهای منتهی شده به برجام باید تبدیل به یک روند میشد تا در ادامه خود بستر ساز حل و فصل مشکلات میان تهران و واشنگتن در حوزههای مختلف میشد، اما نشد. برخلاف واشنگتن برجام از دید تهران، یک پروژه بود که با به ثمر رسیدن آن به پایان رسید. ادامه فریاد مرگ بر آمریکا در فردای برجام و... از سوی ایران تبلور این نگاه بود. فارغ از شخصیت ترامپ و وعده انتخاباتی وی در خروج از برجام، عملکرد تهران در پسا برجام هم محرک خروج آمریکا از آن و همچنین قراردادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی بود.»
روزنامه دولت در ادامه نوشت: «علیرغم خروج آمریکا از برجام، این توافق عامل کاهش ایران هراسی بود که واشنگتن به آن دامن میزد و تا هنگامی که منطق ایران در مراودات با جهان منطق صلح باشد، پیگیری سیاست ایران هراسی چون قبل از برجام، بر افکار عمومی جهان تأثیر نخواهد کرد. البته بهکارگیری ادبیات تهدیدآمیز سلحشورانه و اغراق در توانمندی نظامی از سوی ایران، میتواند به جای عامل بازدارنده، به عامل محرک در تقویت سیاست ایران هراسی تبدیل شود.»
ارگان دولت در ادامه همچنین ضمن زیر سؤال بردن سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی بار دیگر صحبت از سایه موهوم جنگ به میان آورده و مینویسد: «دقت کنیم با آغاز تحریمها کشور مواجه با انبوه مشکلات و شرایط سخت شده است. بیندیشیم اگر به سوی جنگ برویم، چه خواهد شد. امروز تلخی پذیرش برخی از واقعیتهایی که از ظرفیت تغییر آن برخوردار نیستیم، میتواند رهنمون خروج از شکستی سنگینتر در آینده باشد. از خودتحقیری و خودشیفتگی رهایی یافته و گامهایمان را متوازن با قدرتمان برداریم. امید به دور دستها را کم و پیوند بیشتری به نزدیک داشته باشیم. فصل جنگهای نامتقارن پایان یافته است. دوستان دریافتکننده کمک، در روزهای سخت، بقای خود را به بقای ما پیوند نخواهند داد.»
گفتنی است روزنامه دولت با تبدیل شدن به بلندگویی برای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تلاش کرده است تا در مسیر توجیه بدعهدیهای بزرگ کاخ سفید و این کشور در قبال توفق هستهای و برجام گام بردارد و در این راه، همصدا با وی، جمهوری اسلامی را عامل اصلی خروج این کشور از برجام معرفی کند.
اما واقعیت این است که با این ادعاها و دروغ پردازیها نمیتوان حقیقت را تغییر داد و حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران در قضیه برجام با همه امتیازات سنگینی که در مقابل مشتی وعده و دستاورد تقریبا هیچ به طرف مقابل داد باز هم همه جوره بر تعهدات خود پایبند بوده و آژانس انرژی اتمی نیز 14 بار پایبندی کامل ایران به برجام را تایید کرده است .اما غربگرایان داخلی با تکرار این ادعای مضحک، تلاش میکنند بیدستاوردی برجام و نقض مکرر آن از سوی آمریکا را به شعار مرگ بر آمریکا ربط دهند.
پروژه ادامهدار «دور کردن سایه جنگ»!!
ارگان دولت همچنین در حالی تلاش کرده که بار دیگر به سایه موهوم جنگ اعتبار ببخشید که تا پیش از این همواره یکی از دستاوردهای برجام را دور کردن سایه جنگ از کشور عنوان میکردند. به عبارتی دولت آمریکا در کنار تلاش برای همراه کردن اروپا و کشورهای مرتجع منطقه برای تشدید فشار علیه ایران تلاش دارد با استفاده از اهرم برجام و تحریمهای جدید ایران را به مذاکره مجدد مجبور سازد و این در حالی است که آمریکاییها در این مسیر قطعا به کمک بازوان و عناصری نیاز خواهند داشت که با دوگانهسازیهای دروغین «یا جنگ یا مذاکره» ملت ایران و یا ترسوها را بترسانند.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه رسانهای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان که تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان دهد، اکنون و پس از نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام با هراسافکنی و ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و القای تفسیرها و ادعاهای مراکز استراتژیک آمریکایی مبنی بر قریبالوقوع بودن جنگ به دنبال زمینهچینی برای مذاکرات مجدد با آمریکا هستند تا اینبار قدرت موشکی و منطقهای ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای ترامپ در ایرانند.
عقدهگشایی علیه جریان انقلابی به بهانه جنایت همدان
اینکه تقلای ثابت لفظ پرداز خروج از حاکمیت و متهم فروش اطلاعات به بیگانگان قلب واقعیتها، تحریف اذهان و رویدادها را محملی برای عقدهگشایی علیه جریان انقلابی قرار دادن، باشد عجیب نیست.
عباس عبدی دیروز درباره واقعه شهادت یک روحانی در همدان در روزنامه اعتماد نوشت: «هرچند که قصد ندارم هر اتفاقی را به سرعت به پای بخشی از جریان اصولگرا بنویسم، ولی در این مورد خاص و به علل گوناگون مجبوریم که چنین اتهامی را متوجه آنان کنیم. به ویژه آنکه انحراف رفتاری این جماعت در حمایت ضمنی از فرهنگ الوات و بهکارگیری آنان در حذف دیگران و نیز همراهی آنان با مناسک دینی موجب شکلگیری یک فساد عجیب و غریب رفتاری شد که اکنون آثار خود را نشان میدهد... برای کسی که در انقلاب بوده و فعالیت هم داشته است، قابل تصور نبود، روزی برسد که از سوی برخی افرادی که خود را مدافع انقلاب و حتی میراثدار آن میدانند از فردی چون تتلو تقدیر و قدردانی شود و او را در جمعی علنی و رسمی تشویق کرده و هدیهبارانش کنند، آن هم در لباس روحانیت به او تابلوی تصویرش را هدیه کنند!»
صفحه اینستاگرام عامل جنایت همدان مملو از منش پست و پلشت منافقین و بهائیان و پادوهای بدبخت و فراری آمریکا علیه روحانیان است. ربط دادن آنچه نویسنده حمایت جریان اصولگرا از الوات[!] خوانده به جنایت همدان، از مغلطهگر غیرحرفهای برمیآید.
اما درباره نفرت پراکنی و ماهیگیری نویسنده با نخ و قلاب تتلو؛ تتلو وقتی ابراز ندامت و توبه داشت، نپذیرفتن وی طبعا شیوه فتنهگران و مدعیان اصلاحطلبی بود که تداوم سقوط وی و هواداریاش از این جریان آلوده را میخواستند نه بازگشتش به مسیر درست. مسئله تعجبآوری نبود که طیف تهی از منطق دین بخواهد فرصت توبه را از او سلب کند و به استقبال جریان اصولگرایی از او حمله کند چرا که تتلو برای میرحسین موسوی و ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان در سال ۸۸ کلیپ و ترانه تهیه کرده بود. او گرچه در برخی آهنگهایش نیز سعی کرد پشیمانی و جبران را نشان بدهد اما وضعیت امروزش ایستادن در صفی است که پیشگامانش مدعیان اصلاحات و وطنفروشان خیانتکاراند که نانخور آلسعود شدند. حمایت و رویگردانی بهنگام جریان انقلابی از تتلو برخاسته از یک منطق استوار اسلامی بود و تکاپوی جماعت مدعی اصلاحات برای بازگرداندن وی به منجلاب، ناشی از آلودگی. آقای عبدی به پاریس رفت و با باری روزن عضو ارشد لانه جاسوسی سفارت آمریکا ملاقات کرد. روزن پس از جلسه گفت او از من عذرخواهی کرد و من هم پذیرفتم؛ عبدی البته منکر شد.
جاده صاف کنی برجامهای بعدی با چاشنی هراس افکنی!
روزنامه همدلی در گزارشی نوشت: «تمایل نداشتن ترامپ به درگیری نظامی با ایران، به معنی منتفی بودن این احتمال نیست. ظریف آخرین بار هفته پیش بود که در گفتوگو با «رویترز» در مورد تاثیر تمایلات جنگطلبانه افرادی چون بولتون بر تقابل نظامی میان آمریکا و ایران به صراحت هشدار داده بود. ظریف از «تیم بی» متشکل از بولتون و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل نام برد که بنا دارند یک درگیری نظامی با ایران را به ترامپ تحمیل کنند؛ تیمی که دیگر اعضای چهارگانه آن را در گفتوگویی با فاکس نیوز معرفی کرد و آن کسی نبود جز «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و «خلیفه بن زاید آل نهیان» رئیسامارات متحده عربی».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بولتون در استدلالهای خود مدعی شده که ایران تهدید بزرگی برای اسرائیل است و اجازه بازرسی از سایتهای نظامی خود را نمیدهد و این دلایل مهمی برای تصمیمگیری دولت آمریکا است. او همچنین میگوید که ایران در زمینه برنامه موشکی با کره شمالی همکاری میکند و به هرحال، ملاک بولتون برای آغاز جنگ ایران «محرمانه» است و به دید او، گویی ملت باید فقط حرفهای او را بپذیرند و لاغیر! اگر به بولتون باشد همین فردا به ایران حمله خواهد کرد».
در فاصله زمانی سال 92 تا 94، مدعیان اصلاحات و برخی دولتمردان با گره زدن معیشت مردم به توانایی هستهای و ایجاد دوگانه دروغین «هستهای-معیشت» اینگونه القاء کردند که توان هستهای، یک مسئله هزینه زا برای ایران است و اگر درخصوص صنعت هستهای مذاکره کنیم، تمامی تحریمها یکباره لغو شده و مشکلات معیشتی مردم رفع خواهد شد.
مذاکرات هستهای با محوریت مذاکره ایران و آمریکا انجام شد و سپس برجام، امضا و اجرایی شد. در نهایت علیرغم بتن ریزی در صنعت هستهای، تحریمها نه تنها رفع نشد، بلکه سنگینتر از قبل نیز شد.
تجربه برجام و کوچک شدن سفره مردم، باور داشتن مردم به لزوم بهرهمندی کشور از توان موشکی، شاهکار مدافعین حرم و محور مقاومت به فرماندهی سرلشکر حاج قاسم سلیمانی در شکستن کمر داعش و...جریان سیاسی خاص را برای توجیه برجامهای بعدی با موانع جدی مواجه کرد.
بنابراین این طیف، نسخه «معیشت-هستهای» با چاشنی وعدههای اقتصادی را به نسخه «جنگ-مذاکره» با چاشنی هراس افکنی بهروزرسانی کرده است.
حقوقنادانان! و مخدوشسازی امر به معروف و نهی از منکر
روزنامه زنجیرهای آرمان امروز در سرمقاله خود به قلم فردی که «حقوقدان و وکیل دادگستری» معرفی شده، به موضوع احضار دریافتکنندگان پیامک کشف حجاب پرداخته و نوشته است: «با توجه به اینکه داخل ماشین جزو حریم خصوصی است و نوعا افراد در خیابانها در حال عبور و مرور و گذر هستند، سپردن عنان کار و اختیار امر به افراد دیگری غیراز پلیس، قابل توجیه نیست»
شایان ذکر است نویسنده این یادداشت و گردانندگان رسانههای زنجیرهای میخواهند دست به سناریوسازی و مخدوشسازی امر به معروف و نهی از منکر بزنند مگرنه کدام حقوقدانی است که قانون را نداند؟ تبصره ماده 5 قانون «حمايت از آمران به معروف و ناهيان از منكر» مصوب مجلس شوراي اسلامي (23/1/94) تصریح میکند: «اماكني كه بدون تجسس در معرض ديد عموم قرار ميگيرند، مانند قسمتهاي مشترك آپارتمانها، هتلها، بيمارستانها و نيز وسايل نقليه مشمول حريم خصوصي نيست.»
همچنین در سطر اول این یادداشت آمده است: «در قانون چیزی به نام ابلاغ پیامکی وجود ندارد.» در حالیکه درماده 175 قانون «آیین دادرسی کیفری» مصوب مجلس شورای اسلامی (4/12/92) آمده است: «استفاده از سامانههاي رايانه اي و مخابراتي، از قبيل پيام نگار، ارتباط تصويري از راه دور، نمابر و تلفن، براي طرح شكايت يا دعوي، ارجاع پرونده، احضار متهم، ابلاغ اوراق قضائي و همچنين نيابت قضائي با رعايت مقررات راجع به دادرسي الكترونيكي بلامانع است.»
با توجه به دو نکته حقوقی فوق به نظر میرسد مسئله مدعیان اصلاحات، مباحث حقوقی و قانونی نیست بلکه آنها میخواهند واجب دینی «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه را کمرنگ و در همراهی با ضد انقلاب، کشف حجاب در وسایل نقلیه را تقویت کنند.
آدرس غلط دادن مدعیان اصلاحات در مورد قتل طلبه روحانی!
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به موضوع قتل طلبه همدانی پرداخته و در تیتر خود نوشته است: «همه ما شاهدان خاموش خشونت هستیم» این روزنامه در یادداشت خود حوادث خبری مانند درگیریهای اخیر تماشاچیان در بازی فوتبال را با حادثه قتل روحانی همدانی در یک بستر دیده و در تعلیل و تحلیل موضوع، علت آنها را «برخورد برخی مسئولین و ترویج خشونت توسط آنها» و یا «بیکاری»، «استعمال مواد مخدر»، «عدم آموزش اجتماعی کنترل خشم» و «خشن بودن فضای اجتماعی» جستوجو کرده و با آدرس غلط دادن در مورد قتل طلبه روحانی! حرفی از نقش کثیف گردانندگان فضای مجازی و سلبریتیهای بیسواد و لمپن نزده است.
گفتنی است کاربران مجازی بهصورت فردی و گروهی در حسابها و کانالهای خود با هشتگ «محاکمه مهناز افشار» و راهاندازی کمپینی با عنوان «مهناز افشار را محاکمه کنید» به حاشیهسازی و بسترسازی وی برای جرمهایی نظیر قتل طلبه همدانی واکنش نشان دادهاند.