چرا ریشه و دلیل گرفتاریهای شناختهشده فوتبال را برطرف نمیکنیم؟! (نکته ورزشی)
کارشناسان و صاحبنظرانی که درباره فوتبال اظهارنظر میکنند، علیرغم اختلاف سلایق و دیدگاههایی که در بعضی مسائل و موضوعات دارند، تقریبا جملگی در یک مورد با یکدیگر اتفاقنظر دارند و آن نکته و مورد این است که ریشه و دلیل مشکلات و دردهای فوتبال ایران و علل عدم پیشرفت بایسته آن و عوامل توقف و درجا زدن و ناکامی آن بر همگان روشن است، اما اگر این دردها درمان و این مشکلات حل و آن عوامل از سر راه کنار زده نمیشوند، دلیلی ندارد جز آنکه خودمان نمیخواهیم مشکلات را حل نمائیم و دردها را درمان نمائیم.
سرویس ورزشی-
برای این است که ارادهای در کار نیست، تا برای حل این مشکلات و رفع گرفتاریها، عزم را جزم کند و کمر همت ببندد. لابد حالا این سؤال برای هر شنونده و مخاطبی خواه و ناخواه پیش میآید که: چرا؟! به چه دلیلی نمیخواهیم مشکلات را حل کنیم، برای چه ارادهای مستحکم و صادق برای رفع گرفتاریها و دفع موانع به میدان نمیآید؟
در اینباره میتوان دلایل متفاوتی را به عنوان پاسخ این سؤال اینجا مطرح کرد، مثلا یکی اینکه انگیزه و همت لازم در نزد مسئولان امر برای این کار پیدا میشود و نوعی وادادگی و انفعال ناشی از ترس یا رودربایستی یا عدم غیرت مسئولیت و... دیده میشود که این به گمان ما، علتالعلل و مادر دلایل است.
معلوم است وقتی کسانی که مدیر هستند، رئيس و مسئول هستند و کارشان را به هر دلیل درست انجام ندهند، از زیر بار مسئولیتی که پذیرفته شانه خالی کنند و به جای انجام وظایف و مسئولیتها سر خود را به مسائل شخصی و مسئولیتها گرم کنند و از ترس حرف این باجخواه و آن مداخلهجو و فلان رسانه زیادهخواه یا فلان دلال افسارگسیخته، جرات انجام کار صحیح و عمل درست به وظیفه نداشته باشد، یا فقط به دنبال امتیازات و مواهب مدیریتی باشد و... لاجرم دیگر عوامل و سایر اجزاء آن مجموعه و سیستم زیرنظر چنین مدیر و مدیریتی اگر هم بخواهند، نمیتوانند، کارشان را درست انجام دهند.
اینکه حکیمان فرمودهاند «الناس علی سلوک ملوکهم» و یا «... علی دین ملوکهم» و حرفهای پرمغز و جامعهشناسانه و روانشناسانهای نظیر این را همین طوری و از سر شکمسیری و برای اظهارفضل نگفتهاند، گفتهاند تا ما هشیار باشیم و عبرت بگیریم و به کار ببندیم... که معمولا عبرت نمیگیریم و به کار نمیبندیم!
دلیل دیگر اینکه کسانی در این فوتبال به شکلی رخنه و نفوذ کرده که هدفی جز کسب منافع نامشروع ندارند و «وضع موجود» هم که از نظر غالب کارشناسان و دلسوزان و اکثریت علاقهمندان فوتبال، وضع مطلوبی نیست، برای آنها خیلی هم خوب و پرفایده است! و بنابراین با شکل و شیوههای مختلف مانع از برهم خوردن و سر و سامان گرفتن آن هستند.
جالب است که این جماعت گاه با قیافه دلسوزانه و ژستهای خیرخواهانه و حتی روشنفکرانه! از وضعیت فوتبال مینالند و از کار و بار حاکم و مناسبات رایج در آن گله و انتقاد میکنند، مثلا از وجود «مافیا» خبر میدهند و آدرس غلط میدهند، درحالی که خود «عین مافیا» هستند! و عملا اولا خود به مصداق «رطبخوردگانی که منع رطب میکنند»، آلوده آشفته بازار و درآمدهای نامشروع هستند و از منافع آن بهرههای فراوان میبرند، (در این باره مثال فراوان است که فعلا به خاطر جلوگیری از طولانیشدن مطلب آدرس و نشانی و اسم و رسم بعضی از این افراد را به عنوان مشتی از خروار ذکر نمیکنیم، هر چند اهالی فهیم و صاحب تشخیص فوتبال ما با کمی تأمل و تفکر متوجه منظور ما خواهند شد، و...!) و ثانیا از کسانی هستند که مستقیم و غیرمستقیم در تداوم وضع موجود و نامطلوب نقش موثری بازی میکنند.
بههر حال این جریان مخرب و مافیایی به خاطر نفوذ و قدرتی که در جایگاههای حساس ورزش و فوتبال به ویژه در رسانهها دارند، مدیران و مسئولانی را که میخواهند خدمت به ورزش کنند، خرابیها و اشتباهات را اصلاح و جبران نمایند، به شکل و شیوههای مختلف مرعوب و منفعل میکنند، که خیلی هم در این کار موفق بوده است و... دلایل دیگری هم میشود در پاسخ به آن سؤال و آن «چرایی» آورد، که ما فعلا در این مقال به همین که اشاره شد، بسنده میکنیم، چون این دو را علت اصلی این ماجرا میدانیم، یکی عدم عمل به مسئولیت از سوی مسئولان و مدیران و نبودن شجاعت مبارزه و اراده اصلاح در وجود آنها و دوم وجود جریانهای مافیایی منفعتپرست و زیادهخواه و آویزان و چسبیده به ورزش که شهوت شهرت و نام و همچنین کسب ثروت و درآمد دارد، و برایش اصلا سرنوشت ورزش و فوتبال و توقعات و انتظارات ورزشدوستان مطرح نیست و... که باز در مقایسه این دو، عامل و دلیل اول (یعنی مدیریت) مهمتر است..