خاطرات راویان پیشکسوت از اردوهای راهیان نور- بخش سوم
راهیان نور چگونه شکل گرفت؟
سردار محمدامین پوررکنی، از دیگر راویان کهنهکار راهیان نور است. وی خودش را این گونه معرفی میکند: «بنده محمدامین پوررکنی، از ابتدای دفاع مقدس با جنگ آشنا شدم و خدا توفیق داد که تا پایان جنگ در جبههها حضور داشته باشم و یکی دو مورد هم، مورد نوازش قرار گرفتم. میشود گفت در دفاع مقدس به تکلیف رسیدم یعنی از سن 13، 14 سالگی وارد جنگ شدم تا پایان جنگ که اکثر عملیاتهای جنوب را توفیق حضور داشتم سه، چهارتا از عملیاتهایی هم که یگانهای خوزستان در غرب کشور انجام داد هم حضور داشتم مثل عملیات والفجر ده و نصر هشت و کربلای یک و ...» و اما حرفها و خاطرات این رزمنده و راوی دفاع مقدس:
مختصری از تاریخچه راهیان نور
قبل از اتمام جنگ بصورت انفرادی یا با چند نفر از دوستان هم بخاطر دل خودمان میرفتیم دیدن مناطق عملیاتی، چون حال و هوای دوستان شهیدمان را میکردیم. اما از اواخر 73 و اوایل 74 شروع کردیم به کاروان بردن به مناطق البته کاروانهای خیلی محدودی داشتیم، مثلا کل زایرینی که سال 83 یا 84 میبردن چیزی حدود 400 یا 500 هزار نفر بود. چون خیلی مشکل بود تردد کردن به آن مناطق، خیلی از مناطق راه نمیدادن، بالاخره یک پدیده جدیدی بود که یک عده مردم عادی و غیرنظامی وارد مناطق جنگی و نظامی بشوند. مثلا همین شلمچه را تا پل نو بیشتر راه نمیدادند، تا همین پل نو هم که میخواستیم برویم باید برگه عبور از فرمانداری و قرارگاه جنوب ارتش تهیه میکردیم. چزابه هم به همین نحو بود و تا پل بستان بیشتر راه نمیدادند و کاروانها را که به آنجا میبردیم از کنار پل بستان باقی مناطقش را توضیح میدادیم.
کمکم اینطوری روایتگری شکل گرفت. روایتها بیشتر در مورد حضور خودمان در مناطق عملیاتی بود و کمکم تجربهها در روایتگری و کاروان بردن بیشتر شد و همان تعدادی که میآمدند مبلغ راهیان نور میشدند و همینطور سال به سال تعداد راهیان بیشتر میشد تا اینکه احساس کردیم باید جایی بگیریم و مستقر بشویم تا بتوانیم جوابگوی مراجعه کنندگان باشیم چون دوستان از جاهای مختلفی میآمدند. از آنجا که ما متولی این کار بودیم، هم در روایتگری و هم در اسکان انتظار این بود که ما اینکار را انجام دهیم. کمکم بچه های هم رزم همدیگر را پیدا کردند و تشکلی سال 75 بنا کردیم بنام راویان دفاع مقدس استان خوزستان و زمانی که سردار ناظری مسئولیت اردویی سپاه را داشتند ارتباط برقرار کردیم و وقتی این تشکل را معرفی کردیم کاری کردند که این تشکل متولی روایتگری کل کاروانهای کشور باشد و بصورت نمونه و الگو برای کل استانهای کشور معرفی شد و نتیجه تشکیلات آنروز این هست که امروز در همه کشور این تشکیلات راهاندازی شده. از سال 80 هم این تشکل رسمی شد و در تهران متولی پیدا کرد یعنی قبل آن متولی خاصی در مرکز نداشت، فقط در استان خوزستان خود بچهها آنهم بخاطر دلسوزی بچهها نسبت به این کار متولی آن شدند. ابتدای امر خود سردار ناظری متولی این کار شد و در ابلاغیهها برای استانها آوردند و در برنامهها آمد و بقیه هم دیدند این حرکت را. بخاطر اینکه در حقیقت پایه و اساس راهیان نور بحث روایتگری است. چون اگر بازدیدکننده و زائری بیاید و فقط با خاک و خاکریز و دشت و جاهای مخروب مواجه بشود چیزی دستگیرش نمیشود و در حقیقت معرف و کامل کننده این کار راوی هست.
آیا سپاه از راهیان نور درآمدی کسب میکند؟
سپاه درآمدی که کسب نمی کند بماند، خیلی از هزینه های عمرانی و خدماتی خودش را هم صرف این کار می کند، این کار واقعا وقت سپاه را میگیرد. چون ماموریت سپاه بحث امنیتی و حفظ دستاوردهای انقلاب هست. اما در بحث فرهنگی هم که حضرت آقا به سپاه فرمودند صبغه فرهنگی شما باید بیشتر باشد، می شود گفت بعد از این فرمایش حضرت آقا بود که سپاه به طور جدی وارد بحث راهیان نور شد و ایشان هم فرمودند بزرگترین حرکت فرهنگی راهیان نور است. خود حضور حضرت آقا باعث شد که سپاه احساس تکلیف بیشتری بکند. لذا درآمدی که از این راه ندارد به کنار یک هزینه هم برای این تشکیلات و هم برای کسانی که در این کار هستند دارد. حداقل ما و دوستانی که این دور و بر هستیم بعضا از هزینههای شخصی کمک کاروانها میکنند که مشکلاتی در این مسیر نداشته باشند و بروند و دیگران هم جذب بکنند.
متاسفانه دوستان در تهران راهیان نور را در ایام خاصی برگزار میکنند، یعنی از 15 اسفند تا 15 فروردین لکن چنین چیزی نیست. کما اینکه حضرت آقا فرمودند راهیان نور باید در طول سال باشد. یکی دیگر از ایرادات این است که بدون آمادگی میآیند. یعنی لازمه که اینها را از چند ماه قبل از اینکه به این مناطق بیاورند از لحاظ ذهنی و روحی آمادهشان بکنند تا اینکه متوجه باشند کجا و در چه مکانهای مقدسی دارند پا میگذارند.