کینهای از نوع کینه شتری
حقد به معنای کینهتوزی، یکی از خصوصیات و صفات زشت و رذایل اخلاقی است که در آیات قرآن از آن نهی شده است. تعبیر نزدیک به در قرآن حسادت و غل است. البته تفاوتهایی میان سه اصطلاح وجود دارد؛ با این همه وجه مشترک در همه آنها، احساسی است که در شخص وجود دارد و ریشه و خاستگاه آن احساس کمبود در خود از وجود نعمتی در دیگر است. به این معنا که شخص با توجه به وجود نعمتی در دیگری و فقدان آن در خود، احساس میکند که چیزی از دیگری کم دارد. همین احساس کمبود موجب میشود تا نسبت به نعمتهایی که دیگری از آن برخوردار است و از پیروزیها و موفقیتهای دیگری احساس رنجش داشته باشد و در خود کمبودی را احساس کند که همین سرچشمه حسادت، غل و حقد میشود. در همه این رذایل اخلاقی، نهان داشتن بدی نسبت به دیگری به عنوان وجه مشترک هر سه این رذایل است.
با این همه، تفاوتهای معناداری میان این سه اصطلاح و واژه وجود دارد که بیرون از حوصله این نوشتار کوتاه است.
حقد که در فارسی از آن به کینه تعبیر میشود، حالتی است که این سوءنیت و رفتار نسبت به دیگری به شکل خشم نهان باقی میماند. به این معنا که شخص نسبت به دیگری سرشار از خشم فروخوردهای است که روزی دهان باز میکند و آسیب و زیانی خطرناک به شخص دیگر وارد میسازد.
اینگونه نیست که ریشه کینه و حقد ، خطا و یا اشتباه طرف مقابل باشد؛ هر چند که ممکن است اینگونه خاستگاهی نیز داشته باشد؛ اما عامل اصلی به وجود آمدن چنین کینهای تنها به سبب کمبودی در خود و نعمتی در دیگری است همانند کینهای که قابیل نسبت به هابیل داشت.
اصولا افراد کینهتوز، افرادی هستند که بهرهای از عفو و گذشت و ایمان واقعی نبردهاند و چشم دیدن نعمت در دست دیگری را ندارند و یا از خطا و اشتباه دیگری هرگز چشمپوشی نمیکنند. کینهتوزی اینگونه افراد لجوج و یکدنده در اصطلاح عرف به کینه شتری تعبیرشده است. در حقیقت کینه شتری همان حقد و کینهای پایدار است که آتش خشم آن جز به آب سرد انتقام خاموش نمیشود.
شتر که در میان جانوران ، مهربانترین و قانعترین حیوانات جهان است ، دارای یک خصوصیت و صفت ویژه نیز میباشد که بسیار خطرناک است و آن کینه پایدار و دائمی است که از آن به کینه شتری تعبیر میکنند. وقتی شتر کینه کسی را در دل بگیرد به هیچ وجه نمیتوان امید عفو و گذشت از وی داشت و هرگونه مهربانی و محبت بعدی نمیتواند آن را از میان بردارد.. شتر خشمگین همواره منتظر فرصت مناسب است که انتقامش را از متجاوز به حقوق خویش بگیرد.
عجب در این است که شتر مست و دیوانه به ساربان مورد نظر هنگامی که در جمع قرار دارد هرگز حمله نمیکند. فقط نگاه خشم آلودش را که شراره انتقام از آن میبارد به چشمان آن ساربان میاندازد و با دهان کف آلود، پیاپی نعرههای چندشآور و هولناک سر میدهد زیرا لوک کینهتوز در عین مستی و دیوانگی خوب احساس میکند که اگر در میان جمع به ساربانی که اذیتش کرده حمله کند سایرین با چوب و چماق به جانش میافتند. وای به روزی که شتر مست و کینهتوز آن فرصت مناسب را به چنگ آورد و ساربان مورد نظر را یکه و تنها در بیابان گیر بیاورد. البته ساربانان برای این طور مواقع راه چاره و علاجی اندیشیدهاند که به لیاقت و زرنگی آنان بستگی دارد. وقتی ساربان در بیابان مورد حمله شتر خشمگین قرار گرفت راه نجاتش این است که در حال فرار از شتر، لباسهایش را یکایک درآورد و به پشت سرش بیندازد.
در اینجاست که شتر گول میخورد و به جای ساربان که در حال فرار است لباسی را که جلویش افتاده به دندان میگیرد و تنه سنگین خود را روی آن میمالد.
سپس مجدداً با لنگهای درازش به تعقیب ساربان میپردازد و خود را به او میرساند. ساربان یک تکه دیگر از لباسهایش را میاندازد و خلاصه به این ترتیب تا آخرین تکه لباس خود را بیرون آورده در حال فرار جلوی شتر انتقامجو میاندازد. چنانچه تا زمانی که لباسهایش تمام شد توانست خود را به آبادی یا پناهگاهی برساند بدون شک نجات خواهد یافت وگرنه مرگش حتمی است، آن هم چه مرگ فجیع و دلخراشی.
با این همه، تفاوتهای معناداری میان این سه اصطلاح و واژه وجود دارد که بیرون از حوصله این نوشتار کوتاه است.
حقد که در فارسی از آن به کینه تعبیر میشود، حالتی است که این سوءنیت و رفتار نسبت به دیگری به شکل خشم نهان باقی میماند. به این معنا که شخص نسبت به دیگری سرشار از خشم فروخوردهای است که روزی دهان باز میکند و آسیب و زیانی خطرناک به شخص دیگر وارد میسازد.
اینگونه نیست که ریشه کینه و حقد ، خطا و یا اشتباه طرف مقابل باشد؛ هر چند که ممکن است اینگونه خاستگاهی نیز داشته باشد؛ اما عامل اصلی به وجود آمدن چنین کینهای تنها به سبب کمبودی در خود و نعمتی در دیگری است همانند کینهای که قابیل نسبت به هابیل داشت.
اصولا افراد کینهتوز، افرادی هستند که بهرهای از عفو و گذشت و ایمان واقعی نبردهاند و چشم دیدن نعمت در دست دیگری را ندارند و یا از خطا و اشتباه دیگری هرگز چشمپوشی نمیکنند. کینهتوزی اینگونه افراد لجوج و یکدنده در اصطلاح عرف به کینه شتری تعبیرشده است. در حقیقت کینه شتری همان حقد و کینهای پایدار است که آتش خشم آن جز به آب سرد انتقام خاموش نمیشود.
شتر که در میان جانوران ، مهربانترین و قانعترین حیوانات جهان است ، دارای یک خصوصیت و صفت ویژه نیز میباشد که بسیار خطرناک است و آن کینه پایدار و دائمی است که از آن به کینه شتری تعبیر میکنند. وقتی شتر کینه کسی را در دل بگیرد به هیچ وجه نمیتوان امید عفو و گذشت از وی داشت و هرگونه مهربانی و محبت بعدی نمیتواند آن را از میان بردارد.. شتر خشمگین همواره منتظر فرصت مناسب است که انتقامش را از متجاوز به حقوق خویش بگیرد.
عجب در این است که شتر مست و دیوانه به ساربان مورد نظر هنگامی که در جمع قرار دارد هرگز حمله نمیکند. فقط نگاه خشم آلودش را که شراره انتقام از آن میبارد به چشمان آن ساربان میاندازد و با دهان کف آلود، پیاپی نعرههای چندشآور و هولناک سر میدهد زیرا لوک کینهتوز در عین مستی و دیوانگی خوب احساس میکند که اگر در میان جمع به ساربانی که اذیتش کرده حمله کند سایرین با چوب و چماق به جانش میافتند. وای به روزی که شتر مست و کینهتوز آن فرصت مناسب را به چنگ آورد و ساربان مورد نظر را یکه و تنها در بیابان گیر بیاورد. البته ساربانان برای این طور مواقع راه چاره و علاجی اندیشیدهاند که به لیاقت و زرنگی آنان بستگی دارد. وقتی ساربان در بیابان مورد حمله شتر خشمگین قرار گرفت راه نجاتش این است که در حال فرار از شتر، لباسهایش را یکایک درآورد و به پشت سرش بیندازد.
در اینجاست که شتر گول میخورد و به جای ساربان که در حال فرار است لباسی را که جلویش افتاده به دندان میگیرد و تنه سنگین خود را روی آن میمالد.
سپس مجدداً با لنگهای درازش به تعقیب ساربان میپردازد و خود را به او میرساند. ساربان یک تکه دیگر از لباسهایش را میاندازد و خلاصه به این ترتیب تا آخرین تکه لباس خود را بیرون آورده در حال فرار جلوی شتر انتقامجو میاندازد. چنانچه تا زمانی که لباسهایش تمام شد توانست خود را به آبادی یا پناهگاهی برساند بدون شک نجات خواهد یافت وگرنه مرگش حتمی است، آن هم چه مرگ فجیع و دلخراشی.