اخبار ویژه
از جیب مردم تخفیف ندهید تعهد اروپا برجام است نه اینستکس
رئیس شورای روابط خارجی گفت عملکرد سریع در اجرای اینستکس، فضای کنونی علیه اروپا را تغییر میدهد.
به گزارش ایلنا، کمال خرازی در دیدار هیئتی از اندیشکده فرانسوی مونتین، اظهار داشت: با توجه به رویکردهای همراه با فشار غرب، حساسیت شدیدی در ایران در خصوص FATF وجود دارد.
خرازی گفت: رویکرد اروپا در قبال برجام، حساسیتها را مضاعف کرده و موجب بیاعتمادی افکار عمومی در ایران به اروپا شده است.
وی خاطرنشان کرد: عملکرد سریعتر اروپا در اجرای اینستکس میتواند فضای کنونی را علیه اروپا تغییر دهد.
با تاکید بر صحت اظهارات دکتر خرازی درباره بیاعتمادی عمومی ملت ایران نسبت به مواضع اروپا، باید این نکته را متذکر شد که تعهد اروپا در قبال تعهد برجامی ایران، مقابله با تحریمهای مالی و بانکی و اقتصادی بوده و نه اجرای اینستکس. اروپا در چند مرحله عقبگرد، ابتدا زیر تعهدات برجامی زد و مدعی راهاندازی کانال مبادلات مالی ویژه موسوم به SPV برای مبادله نفت در مقابل غذا و دارو شد که اساسا توهینآمیز و نقض تعهد بود. اما حتی پای این وعده نیز نماند و مدعی راهاندازی اینستکس برای مبادله غذا و دارو با پول نفت فروخته شده ایران به کشورهای غیراروپایی شد.
با این اوصاف، اعتماد از دست رفته، صرفا با اجرای تعهدات برجامی، امکان بازسازی تدریجی دارد و نه به واسطه بازی با واژگان مجعولی چون SPV و اینستکس.
کوپن نقد شما تمام شده کمی هم پاسخگو باشید!
یک بزککننده اعتماد به شیطان بزرگ، میگوید منافع در بسیاری موارد قربانی ایدئولوژی استکبارستیزی و آمریکاستیزیی شده که با لباس اسلامی به ما تزریق میشود(!)
به گزارش ایرنا، صادق زیباکلام در دانشگاه فرهنگیان اصفهان گفت: امروز آمریکاستیزی، گفتمان اصلی انقلاب شده و اهداف اصلی انقلاب را به حاشیه برده است.
وی اظهار داشت: آمریکاستیزی جزء هویت نظام شد و اگر آن را از مسئولان بگیرند، دچار بحران هویت میشوند زیرا نمیدانند دیگر از چه بگویند؟ آیا دستاوردی مانده است؟ از اقتصاد و دزدخانهای که درست کردهاند میتوانند چیزی بگویند؟
وی ادامه داد: اگر مرگ بر آمریکا نگویند از چه بگویند برای دستاورد چهل ساله و لذا آمریکاستیزی را به عنوان نمادی علم کردند و برایشان مهم نیست که چه بر سر منافع ملی میآید.
زیباکلام ادامه داد: صدالبته که مسئولان ما آمریکاستیزی را به عنوان یک ضرورت مطرح میکنند در حالی که اگر دقت شود همان ایدئولوژی است.
زیباکلام تصریح کرد: سوال اینجا است: که چرا جایی که بین منافع ملی و ایدئولوژی تعارض حاصل شده است، مسئولان در تصمیمات خود بیش از آنکه در جهت منافع ملی حرکت کنند در جهت پیشبرد ایدئولوژی گام برداشتهاند.
وی افزود: گفتهای که به عنوان اتهام متوجه من است این که شما میگویید ما باید تسلیم آمریکا و اسرائیل شویم در حالی که من اصلا نمیگویم باید غلام حلقه به گوش آنها شویم بلکه ما میتوانیم مثل سایر کشورها با هم تعامل داشته باشیم.
ویژگی ممتاز آقای زیباکلام البته این است که معمولا به روی مبارک نمیآورد که باید غیر از ادعاپراکنی، پاسخگوی وعدههای عوامفریبانه خود و همطیفانش باشد. به عنوان مثال، اکنون زمانی نیست که آقای زیباکلام بخواهد درباره گفتمان انقلاب و مبارزه با استکبار خدشه کند؛ او و بزرگتر از او این حرفهای تکراری را در طول 4 دهه گذشته تکرار کرده و پنج سال قبل مدعی شدند که با آمریکا به نحو دیگری هم میشود مواجه شد؛ مشروط بر اینکه امتیاز بدهیم. نظام با اعتماد به نفس مجال تجربه چندبار آزموده شده را برای پختگی بیشتر افکارعمومی به ویژه نسل جوان فراهم کرد. پاسخ دولت اوباما به این رویکرد دولت آقای روحانی (که زیباکلام تظاهر میکرد از او حمایت میکند و حتی در ستادهای انتخاباتی وی سخنرانی کرد) چه بود!؟ از یک طرف با نقض برجام، قانون محدودیت ویزایی برای شهروندان 38 کشور در صورت سفر به ایران را به اجرا گذاشتند که ضد و از سوی دیگر، به معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور که قرار بود به عنوان نماینده جدید ایران در سازمان ملل مشغول به کار شود، ویزا ندادند. چرا؟ آیا رفتار آنها ایدئولوژیک نبود؟! البته در همه این موارد بنا به دلیل روشن، آقای زیباکلام ساکت بود، نه میدید و نه میشنید؛ بدون هیچ واکنشی، مثل یک مجسمه ساکت و صامت!
از سوی دیگر اهداف انقلاب بدون مبارزه با مداخلهجوییها و سنگاندازیهای آمریکا امکانپذیر نیست. بله مبارزه با ظلم استکبار، از اهداف انقلاب است و به آن افتخار میکند و روشن است که انقلاب علیه حکومت دستنشانده استکبار، بدون مبارزه با استکبار، فاقد هویت است؛ و این همان بحران هویتی است که گریبانگیر نهضت نفت و دکتر مصدق شد و نهضت را به آغوش کودتا و کودتاگران آمریکایی- انگلیسی انداخت. آیا آقای زیباکلام با کودتاگران آمریکایی و انگلیسی کنترات بسته است؟!
اما درباره تعبیر دزدخانه، کسی که از شهرام جزایری تا مهآفرید خسروی و از مفسدان اقتصادی بخش خصوصی تا مدیران نجومیبگیر در دولت تدبیر و امید، با صراحت تمام حمایت کرده و آنها را استیو جابز، کارآفرین نمونه و نابغههای در حد استیو جابز نامیده، بیجا میکند. درباره اقتصاد و دزدی هم حرف بزند.
نکته بعدی این است که آیا اروپا و آمریکا، رفتار غیر ایدئولوژیک دارند؟ چرا ادعای صهیونیستی هولوکاست، تبدیل به خط قرمز آمریکا و برخی کشورهای اروپایی شده است؟ چرا شعار جنگ تمدنها دادند و به همان هم عمل کردند و پرچم صهیونیسم مسیحی به دست، چهارگوشه غرب آسیا را با شعار نابودی اسلام و تمدن اسلامی شخم زدند و میلیونها نفر را قتلعام کردند و چند برابر آن را از خانه و کاشانه خود آواره کردند؟ چرا ملتی را تاراندند و برای صهیونیستها در فلسطین اشغالی، حیاط خلوت درست کردند؟ چرا زنان مسلمان در این کشورها با داشتن حجاب، از حق تحصیل و اشتغال و... محروم میشوند؟
و بالاخره اینکه، دستیابی به یک توافق دو طرفه و سپس خروج آمریکا از آن و تعطیلی تعهدات اروپا به نحوی که فقط اجرای تعهدات ایران باقی بماند، نامش «تعامل» است؟!
خوش ذوقی در به کارگیری انواع فنون مغالطه به جای عذرخواهی
«رئیس جمهور در تخطئه مجمع تشخیص مصلحت نظام و تکالیف قانونی آن، به انواع روشهای مغالطه متوسل میشود».
روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: مجمع تشخيص مصلحت بر اساس منطق حقوقی قانون اساسی آخرين ايستگاه تصميمگيری و تصميمسازی در امور مهم كشور است. مدتی است رئيسجمهور كه عضو حقوقي مجمع است در جلسات مجمع شركت نميكند. اين مدت شامل زماني هم ميشود كه آقايان هاشمي رفسنجاني و هاشمي شاهرودي رياست مجمع را بهعهده داشتند. براي همين است كه نميداند اعضاي مجمع تشخيص مصلحت ۱۰- ۲۰ نفر نيست، مجمع تشخيص مصلحت برحسب آخرين حكم مقام معظم رهبري ۳۸ عضو حقيقي دارد. رؤساي قوا، فقهاي شوراي نگهبان، رئيس ستاد كشور، نيروهاي مسلح، دبير شوراي عالي امنيت ملي، وزير يا رئيس دستگاهي كه موضوع مورد بحث به آن دستگاه مربوط است، رئيس كميسيون متناسب با موضوع بحث از مجلس شوراي اسلامي، اعضاي حقوقي مجمع هستند كه اگر به آن ۳۸ نفر اضافه شوند، ميشوند ۵۱ نفر با ۱۰- ۲۰ نفري كه رئيسجمهور حدس ميزند عضو مجمع باشند خيلي فاصله دارد.
مجمع تشخيص مصلحت نظام بر اساس معماري و تدبير رهبر كبير انقلاب اسلامي در بازنگري قانون اساسي براي خروج از انسداد در قانونگذاري گنجانده شده و در اصل ۱۱۲ قانون اساسي جايگاه ويژهاي دارد.
معلوم نيست رئيسجمهور كه سوگند خورده پاسدار قانون اساسي كشور باشد چه طور جايگاه تصميمسازي و تصميمگيري در چنين نهادي را تخطئه ميكند. مسئله لوايح مربوط به FATF به ويژه لايحه معروف به «پالرمو» و CFT مهم است. سخن از تصويب برجام ۲ با خسارتهاي مضاعف است، چه طور ميشود با ساده انگاري و ساده لوحي، كشور را در چاه ويلي از تعهدات بينالمللي انداخت كه خسارت آن بيشتر و عميقتر از برجام است؟
رئيس دولت و وزارت خارجه بارها گفتهاند با پذيرش اين لوايح هيچ گرهي از مشكلات اقتصادي كشور باز نميشود، پس چه طور اينهمه ولع براي پيوستن به آن نشان ميدهند؟
البته اين حرف رئيسجمهور كه میگويد؛ «نمیشود كشور را به ۱۰ - ۲۰ نفر داد و بگوييم تابع تصميمات شما هستيم»، قدري درست است و بايد واكاوي شود. دولت در مسئله برجام عليرغم توصيههاي رهبري و شروط مجلس و شروط شورای امنيت ملی توافقی را پذيرفت كه جز خسارت محض حاصلي نداشت. نه ۱۰-۲۰ نفر بلكه كمتر از انگشتان يك دست رفتند قراردادي را امضاء كردند كه از چند و چون پيچيدگيها و ظرافتهاي آن بيخبر بودند و كشور را تا ۲۰ سال متعهد يك قرارداد يك سويه كردند، جرأت هم نميكنند بگويند اشتباه كرديم و كلاه سرمان گذاشتند. اكنون هزينههاي اين قرارداد را مردم با دلار ۱۵ هزار توماني و گوشت ۱۲۰ هزار توماني ميپردازند بدون اينكه تحريمي برداشته يا تهديدي از سوي دشمن كاسته شود. يک رقم از تصميمسازيها و تصميمگيريهاي دولت، همين تصميم ارز ۴۲۰۰ توماني است كه تعادل بودجه در سال ۹۷ و نيز تعادل قيمتها در بازار را به هم زد و برخلاف قانون تصميمي گرفته شد كه موجب اغتشاش در قيمتها و توليد رانتهاي هزار ميلياردي براي زالو صفتان بازار و دولت شد.
از هر كه سوال ميشود كه اين تصميم را چه كسي گرفت؟ ميگويد من نبودم، بانك مركزي ميگويد مخالف بودم، رئيسجمهور ميگويد من هم مخالف بودم، معاون اول ميگويد من فقط اين تصميم را اعلام كردم، شوراي پول و اعتبار و شوراي اقتصاد نيز از آن بيخبر است. يك نفر حاضر نيست مسئوليت قبح اين تصميمگيري را كه برخلاف قانون بوده، بپذيرد.
رئيسجمهور نميتواند بگويد من قانون را قبول ندارم. نهادهاي قانوني را قبول ندارم، فرآيند تصميمسازي و قانوني را قبول ندارم. او نميتواند بگويد شروط نهادهاي قانوني كشور را قبول ندارد و برود و يك تصميم بزرگ در حوزه اقتصاد، سياست خارجي و كنوانسيونهاي بينالمللي بگيرد و هزينه آن را بر سفره و سبد كالاي مردم بار كند.
ما در منطق حداقل ۱۰ نوع مغالطه داريم. متأسفانه رئيسجمهور براي كتمان ناكارآمدي دولت و عدم توفيق در پاسخ به مطالبات مردم و فقر پاسخگويي، در گويش سياسي خود به انواع مغالطه روي ميآورد تا حرف نادرستي را به كرسي بنشاند و حرف درستي را از ميدان به در ببرد، حتي با هزينه ناسزا به رقيب. اين شيوه دولتداري و حكومتداري شايسته دولتي نيست كه ادعاي عقلانيت و تدبير دارد.
رئيسجمهور در اين گويش از مغالطه نقل، عدم دقت و مغالطه ادعای بدون استدلال، مغالطه مقام نقد و مقام دفاع، توأمان استفاده كرده است.كيفيت چند و چون آن را به اهل منطق واگذار میكنيم.
آرمان: روند تحولات ثابت کرد اروپا قابل اعتماد نیست
یک روزنامه اصلاحطلب با استقبال از هشدار تازه منتشر شده رهبرانقلاب خطاب به دولتمردان که 8 ماه قبل عنوان شده، نوشت: اروپا ایران را قانع نمیکند. آرمان به قلم حسن هانیزاده نوشت: اظهارات رهبر انقلاب در جریان دیدار رئیسجمهور و اعضای کابینه با ایشان پیرامون رابطه با غرب نشان میدهد که اروپاییها پس از توافقنامه برجام یک سلسله پیش شرطها و موانعی را قرار دادند تا از زیر بار تعهدات خودشان خارج شوند. رهبرمعظم انقلاب اسلامی به خوبی مواضع دوگانه اتحادیه اروپا نسبت به ایران را شرح دادند و این نشان میدهد که مقام رهبری با توجه به تجربه و مسئولیتهایی که به عهده داشتند و دارند، به خوبی دریافتهاند که اتحادیه اروپا دنبال بهانهگیری است و مشروط کردن شرایط اقتصادی کشور به نرمش اتحادیه اروپا و همکاری این اتحادیه، ایران را از اهداف و ظرفیتهای داخلی خودش دور میکند به همین دلیل تاکید ایشان بر این است که باید از توانمندیها و ظرفیتهای اقتصادی بالا برای بهبود وضعیت اقتصادی استفاده کرد و نباید برجام و شرایط اقتصادی را به اروپاییها گره زد.
به نظر میرسد دولت در سال آینده نسبت به اقتصاد درونزا و اقتصاد بومی و ظرفیتهای داخلی توجه بیشتری نشان خواهد داد. با توجه به اینکه دولت آقای روحانی در طول سه سال گذشته، یعنی بعد از توافقنامه برجام، تمام تعهدات خودش را عملیاتی و مسیر اعتمادسازی را طی کرد اما متاسفانه آمریکا و اتحادیه اروپا ثابت کردند که طرفهای قابل اعتمادی نیستند و به همین دلیل در جریان گفتوگوهای ایران با اتحادیه اروپا، یکسری شرطهایی را قرار دادند که قابل اجرا شدن نیست. لذا الان اتحادیه اروپا درصدد بهانهگیری است تا مانند آمریکا از توافقنامه خارج شود و یا حداقل از اجرای تعهدات خود شانه خالی کند. به همین دلیل به نظر میرسد که برجام اکنون به یک توافقنامه غیرقابل عملیاتی که جایگاه خودش را از دست داده، تبدیل شده و دولت آقای روحانی باید در این خصوص اولا یکسری ضربالاجلهایی را برای اتحادیه اروپا به منظور اجرایی کردن تعهداتش تعیین کند و در غیر این صورت درصدد یارگیری جدیدی در شرق و بخشی از کشورهای منطقه باشد.
اکنون جامعه جهانی هم به این نتیجه رسیده که اتحادیه اروپا همانند آمریکا قصد ندارد که با ایران تعاملی محترمانه و براساس منافع مشترک داشته باشد و لذا این احتمال هم وجود دارد که اتحادیه اروپا صریحا اعلام کند که نمیخواهد برجام را عملیاتی کند. البته رهبر انقلاب راه را نبستهاند و دست دولت را برای تعامل با جهان خارج بازگذاشتهاند.
به هر حال اتحادیه اروپا ثابت کرد طرف با انصافی نیست که بخواهد بدون قرار دادن شرایطی و گره زدن برجام به یک شرایط منطقهای و جهانی تعهدات خودش را عملیاتی کند.