وظیفه ولیّجامعه و وظیفه ما (زلال بصیرت)
امروز فهم افراد رشد پیدا کرده است و اسباب و ابزار هم تکامل یافته است؛ زمانی شیخ صدوق برای دیدن یک حدیث باید چند شبانهروز مسیری را طی کند تا به آن دست یابد، اما امروز با یک گوشی تلفن همراه، صدها منابع در اختیار افراد قرار دارد.
همگان در معرض امتحان الهی
خداوند برای هدایت بشر، پیامبرانش را فرستاد و امروز نیز کتاب وحی در اختیار ما قرار دارد، طبق فرمایش قرآن همه کارهای ما (از زندگی گرفته تامرگ) امتحان الهی است؛ حتی در یک لبخند ساده نیز امتحان و حساب و کتاب در کار است؛ اصلا همین مسئله که بتوانیم وظیفه خودمان را بشناسیم نیز نوعی امتحان است.
یکی از راهکارهای شناخت وظیفه، رجوع به متخصص است،برخی عارشان میشود که به دیگران مراجعه کنند و وقتی در عرصهای تخصصی دارند، گمان میکنند رجوع به متخصص در امور دیگر، سبب کسر شأن آنهاست.
به هر حال کسی که متخصص است و مورد رجوع قرار میگیرد نیز مورد امتحان الهی است؛ بلکه امتحانش سختتر و پیچیدهتر است؛ چرا که نه تنها باید پاسخگوی اعمال خودش باشد، بلکه اعمال کسانی که به سخن وی اعتماد میکنند نیز بر عهده او خواهد بود.
خداوند این عالم را به گونهای طراحی کرده است که گاهی در یک زمان، فردی به چند شیوه مورد امتحان قرار میگیرد؛ امتحاناتی که شبیه هم نیستند و نوع آنها با هم تفاوت دارد. اگر نگاه ما این باشد که دائما در حال امتحان الهی هستیم، اعتراضات ما نیز به مشکلات و کمبودهای عالم کمتر میشود و حواسمان را بیشتر جمع میکنیم که تصمیمهای بهتری بگیریم و عمر خود را صرف کارهایی کنیم که اولویت دارد.
یک متخصص باید بتواند اهم را از مهم بازشناسد، حتی ممکن است امروز یک مسئله مهمتر باشد و فردا مسئله دیگر؛ جهل به این امور است که سبب میشود برخی نتوانند فلسفه فرمایشات رهبر معظم انقلاب را درک کنند و ایراد بگیرند که چرا در زمانی چنین گفته و زمان دیگر چنان گفتند. این در حالی است که در سیره معصومین (ع) نیز این اختلاف ظاهری به چشم میخورد و نه تنها عمل پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) در جاهای مختلف، باهم فرق دارد، بلکه گاهی کلمات و روایات آنها نیز متفاوت است.
در قرآن کریم، داستان حضرت خضرو موسی بیان شده است؛ وقتی حضرت خضر کشتی چند فقیر را سوراخ کرد، میدانست که قرار است حاکمی همه کشتیهای سالم را غصب کند، اما حضرت موسی خبر نداشت؛ جالب آنکه وقتی حضرت موسی سؤال میکند، حضرت خضر میفرماید: نباید سؤال کنی! یعنی حتی پیامبر اولوالعزم نمیداند و حضرت خضر نیز جواب نمیدهد!
وظیفه ولیّ جامعه و وظیفه ما
وظیفه ولی جامعه تشخیص مصالح و بیان آنها و وظیفه ما اطاعت است،ولیفقیه توان این را دارد که مسائل مختلف را با هم بسنجد و طبق اقتضای مصالح اسلام حکمی بدهد؛ اما فردی که نتوانسته همه مسائل را با هم بسنجد، گاهی آن را نمیفهمد و به شک و تردید میافتد و حتی گاهی نظر ولیفقیه را خلاف شرع میپندارد! این هم یک امتحان است.
امام(ره) 65 سال پیش در درس خود مثال میزد و میفرمود اگر ولیفقیه بگوید این عبا را به من بده تا خرج اسلام کنم، باید اطاعت کنی! کار ولیفقیه صرفا بیان یک فتوا نیست؛ بلکه ولیفقیه مصالح عینی جامعه را تشخیص داده و وظیفه ما را معین میکند.
باید سعی کنیم که نسل آینده، اسلام ناب را بفهمند، وگرنه با این رسانهها و سرگرمی با آنها، چه بسا در آیندهای نزدیک، نسل آینده، با مسائل ساده اسلام نیز ناآشنا باشند.
باید اولویتهای جامعه را شناخته و کارهایی که میتوانیم انجام دهیم را مشخص کنیم،باید ببینیم آنچه امروز وظیفه اصلی ماست چیست؟ اگر سرمایه و امکانات و نیروی انسانی محدودی داریم، در کدام راه صرف کنیم که اهم باشد و نیازهای مهمتر جامعه را رفع کند؟ وقتی کار اولویتدار را مشخص کردیم، در شبانهروز حداقل 8 ساعت کار مفید را به آن اختصاص دهیم. البته گاهی شرایط استثنائی پیش میآید که انسان باید مدت موقتی را به آن اختصاص دهد.
توسل و دینداری، راهکار مبارزه با فساد و حل مشکلات
شناخت دین و ترویج آن از مهمترین وظایف و کارهاست،ریشه فسادها نیز عدم رعایت دین است؛ بر فرض که دولت برای نظارت بیشتر و جلوگیری از فساد، نهاد دیگری را نیز تأسیس کند؛ اگر ناظران، اهل رشوه باشند، باز هم این نظارت، تأثیرگذار نخواهد بود. علاج کار، دینداری است. تکنولوژی ،زمانی ارزش مییابد که در سایه دین و برای خدمات دینی و انسانی به کار رود؛ کار اقتصادی زمانی ارزش دارد که در خدمت انسانیت انسانها یا به عبارت بهتر ارزشهای دینی باشد.
تجربه ثابت کرده است که دعا و توسل در کنار انجام وظیفه، حل مشکل را به دنبال دارد. نمونههای امداد الهی زیاد است؛ در جنگ بدر تعداد اندک مسلمانان با چند اسب و سلاح در مقابل لشکر مجهز مشرکان ایستادند؛ وقتی طبق فرمایش قرآن، به خداوند استغاثه کردند و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دعا کرد، خداوند ملائکه را برای یاری مسلمانان فرستاد.
حتی برای شناخت وظیفه هم میتوان از توسل استفاده کرد. بدانیم این راه، همیشه باز است و هر چه را از ما بگیرند، این کیمیا همواره همراه ماست که نیاز به مؤونه و امکانات خاصی ندارد. وقتی اهلبیت(علیهمالسلام) در مسائل کوچک با توسل، به ما عنایت میکنند، آیا در مسائل اساسی و مهم که اساس اسلام بر آن متوقف است، ما را یاری نمیکنند؟!
ضرورت شناخت قدر رهبری انقلاب
روز بیست و یک بهمن بود. امام (ره) بعد از نماز ظهر به اتاقشان رفتند و بعد از ساعتی آمدند و گفتند به مردم بگویید به خیابانها بریزند. حتی در مقابل دلسوزی دوستانی که این کار را سبب کشته شدن جمع کثیری از مردم میدانستند، فرمودند اگر آقا امام زمان (عج) بفرمایند، چه میگوئید؟
متأسفانه ما قدر امام(ره) و جانشین شایستهاش را نمیدانیم؛ امروز نگاه کنید به سران کشورهای اسلامی و غیر اسلامی تا اندکی متوجه عظمت رهبر عزیزمان بشوید.
نصرت الهی به شرطی است که به بهانههای مختلف، تنبلی نکنیم؛ فقط دعا نکنیم و بخواهیم خدا همه کارها را درست کند؛ بلکه تمام تلاشمان را انجام داده و در عین حال اعتمادمان به خدا باشد و بدانیم او میتواند همه کاستیها را جبران کند.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
دردیداراعضای جبهه پایداری؛ قم؛ 5/10/97
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.