kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۳۲۷
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۲
نقد نمایش «آنالیز» شرکت‌کننده در سی‌وهفتمین جشنواره تئاتر فجر

سربازی آمریکایی که در چاه نفت گیر افتاده

سید علی تدین صدوقی

نمایش آنالیز ماجرای یک سرباز سازمان ملل است که در یک جنگ در اسکله‌ای نفتی گیرکرده و در چاهی نفتی زندانی شده است.حالا ما شاهد لحظات پایانی زندگی او هستیم؛ سرباز گذشته خود را مرور می‌کند در کنار او گروهبانی که فرمانده‌اش هم هست نیز جان داده. سرباز درچالشی که با خود دارد به ‌اشتباهات دولتمردانش‌اشاره می‌کند و در نهایت جان می‌سپارد.
سرباز به ظاهر آمریکایی است و سیاست‌های کشورش را درخصوص نفت و جنگ‌هایی که بر سر نفت در دنیا توسط آمریکا ایجاد می‌شود به چالش می‌کشد اما همه اینها در حد همان حرف می‌ماند و به درام نزدیک نمی‌شود. متن نمایش، کلام محور است. باید گفت که ایده نویسنده قابل تعمق است اما پرداخت نشده است.
 نمایش دریک فضای سورئال اتفاق می‌افتد. چیزی که نمایش را در جای خود نگه می‌دارد و به جلو نمی‌برد متن آن است. متن برخلاف آنچه نشان می‌دهد نه فقط یک مونولوگ یا منودرام نیست بلکه بیشتر شبیه به یک خطابه یا مقاله است که فاقد ساختار دراماتیک درخصوص منولوگ یا تک گویی است. اما کارگردان نمایش، امید اسدی تمام تلاش خود را کرده تا آن را نمایشی کند.
متن به ظاهر زمان و مکان ندارد اما مشخص است که مکانش و زمانش چیست. سرباز از نیروهای سازمان ملل است و چاه نفت هم در یک منطقه جنگی است. شاید منطقه‌ای در خاورمیانه و شاید جنگ خلیج‌فارس که به جنگ نفت معروف شد.
اگر کسی در چاه نفت بیفتد در همان لحظات اولیه خواهد مرد. در واقع جان دادنش زیاد طول نمی‌کشد پس زمانی برای مرور به چالش کشیدن ندارد. از سویی، خطابه یا مقاله به صورتی است که در نهایت چیزی دست مخاطبان را نمی‌گیرد؛ چرایی آن و اینکه چه چیزی را می‌خواهد بگوید هم معلم نیست. از این رو تماشاکنان تنها کلمات و جملاتی را می‌شنوند که تاثیری روی آنان نمی‌گذارد.
در بخش دیگر نمایش، یک زن ظاهر می‌شود که از به دنیا آمدن فرزندش راضی نیست چون می‌داند که این دنیا جز رنج و درد چیزی ندارد.اما فرزند به دنیا می‌آید و مادر او را خفه می‌کند. این بخش، نقیصه دیگر متن است که آن را دو پاره می‌کند. در واقع ماجرای مادری که بارداراست و بچه‌اش به دنیا می‌آید و... گویی یک نمایش دیگراست و هیچ ربط دراماتیکی با کل اثر ندارد. متن به لحاظ ساختار و پرداخت دراماتیک ضعیف است.
اما چیزی که نمایش را قابل دیدن کرده کارگردانی است. در واقع این کارگردانی است که متن را زنده کرده و چند سر و گردن از متن بالاتر ایستاده است. بازی رضا زنده جاه در نقش سرباز و افسانه بخشی فر در نقش مادر نیز روان صورت پذیرفته است و نمایش را به لحاظ اجرایی به جلو می‌برد.
هدایت کارگردان و اندیشه او کاملا مشهود است. درنهایت متن قابلیت اجرایی ندارد و این کارگردانی و گروه اجرایی است که آن را زنده کرده و قابل دیدن نموده است.
در پایان باید گفت: چنانچه می‌خواهیم یک مونولوگ یا تک گویی برای اجرا بنویسیم بهتر است به مونولوگ‌های شاخص دنیا مانند مضرات دخانیات از چخوف، قویتر از استرینبرگ و... نگاهی بیندازیم.