اخبار ویژه
موشکهای ایران میتواند ناوهای آمریکا را به قعر دریا بفرستد
یک نشریه آمریکایی تاکید کرد موشکهای ایران میتواند کار ناوهای غولپیکر آمریکایی را یکسره کند.
سباستین رولین کارشناس ارشد دانشگاه جرج تاون ضمن یادداشتی در نشنال اینترست، به بررسی قدرت موشکهای مختلف ایران نسبت به ناوهای آمریکایی پرداخت و نوشت: در اوت 2018 بود که ایران اعلام کرد که موفق به توسعه این موشکهای نام برده نقطهزن برد متوسط با قابلیت رادارگریزی و فناوری هدایت ماون قرمز شده است.
سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران در ماه اکتبر سال 2018، در سخنرانیای اظهار داشت که ایران یک موشک جدید هدایت شده با برد بالغ بر 700 کیلومتر (434 مایل) را در سرتاسر خلیجفارس و دریای عمان مستقر کرده است. اگرچه او به نام خاصی اشاره نکرد اما احتمالا منظورش موشکهای ذوالفقار که شکل توسعه یافته فاتح 110 است، بود.
اگرچه تمام ناوهای آمریکایی به سیستمهای ضدهوایی مجهز هستند اما با این حال، موشکهای کوتاه برد سپاه در خلیجفارس توانایی تهدید آمریکا را دارا میباشند. علاوه بر این، استفاده همزمان از تعداد بالایی از این موشکها آن هم از زوایای مختلف میتواند کار ناوهای آمریکایی را یکسره کند.
با توجه به حجم حمل و نقل تجاری ارزشمند در خلیجفارس، تهران در ارتقاء فناوری موشکهای خود سرمایهگذاری میکند و این تلاش را به جهان به عنوان وسیلهای برای ایجاد بازدارندگی نظامی متداول در زمینه تنش رو به افزایش با عربستان سعودی، اسرائیل و آمریکا معرفی مینماید.
با این شرایط میتوان گفت ناوهای آمریکایی کاملا در تیررس موشکهای ایرانی هستند و فاتح میتواند تهدیدی جدی برای آمریکا بوده و ناوهای این کشور را به قعر خلیجفارس بفرستد.
در موشک بردکوتاه «فاتح 110» از سوخت جامد استفاده میشود و موشک نقطهزن است.
INSTEX قرص فراموشی است نه ابزار دور زدن تحریم
سازوکار پیشنهادی اروپا، نه قرار است تحریمها را دور بزند، نه تضمینی برای معامله نفت باشد اما قرار است تعهدات برجامی اروپا را به فراموشی بسپارد!
جهاننیوز در این زمینه نوشت: سازوکار INSTEX برای هرچه که اروپاییها میگویند، هست، ولی خودشان میگویند برای دور زدن تحریمهای آمریکا نیست! این کانال پرسروصدا اصلا کاری به فروش نفت ایران و تضمین فروش نفت ایران ندارد! یعنی در حقیقت به اساسیترین منبع درآمد ایران در این جنگ اقتصادی که مورد تحریم قرار گرفته کاری ندارد. به تعبیر دیگر اروپا حتی از SPV (مبادله نفت در مقابل کالا) هم عبور کردهاند. به همین دلیل است که آمریکاییها نیز گفتهاند که این کانال به تحریمهای آنها ضربهای وارد نمیکند. با اینستکس همچنین قرار نیست پولی وارد ایران شود.
با «INSTEX» همچنین رسما پذیرفتهایم که طبق نقشه اروپا به تقابل با آمریکا میرویم و نقشه راه خودمان که همان عملیاتی کردن شروط 9گانهای که رهبری برای برجام در نظر گرفته بودند و یا شورای عالی امنیت ملی و مجلس بر آن مصوبه گذرانده بود، تمایلی نداریم. کسی با نقشه دوست دشمنش به جنگ خواهد رفت؟ همچنانکه «مارکوس ادرر» سفیر اتحادیه اروپا در روسیه تاکید کرده که ساز و کار مالی اروپا ویژه کار با ایران برای مقابله با آمریکا راهاندازی نشده است. بنابراین به لطف دولت تدبیر و امید ملت ایران باید دور جدیدی از اعتماد به اروپا را اجبارا مجدد تجربه کند!
اما اینکه «INSTEX» تا چه میزان شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی را محافظت میکند و مهمتر اینکه مجاب به همکاری با ایران؛ بسیار در ابهام قرار دارد. قبلا مقامات اروپایی به صراحت گفته بودند که بخش اقتصادی آنها خصوصی است و نمیتوانند کسی را به زور وارد همکاری با ایران بکنند. بنابراین این کانال تا چه میزان برای این شرکتها قوی و دلگرمکننده به نظر میرسد؟
طرف اروپایی همین کانال نحیف مالی را هم با پیششرطهایی به ما عرضه کرده است. آنها اجرایی شدن همه عناصر برنامه اقدام FATF را از ایران مطالبه کردهاند. بسیار جای تعجب دارد که ایران در حال ضررکردن اجباری برای توافق هستهای است ولی طرف اروپایی با هیچ پیششرط مشخصی از طرف دولت ایران مواجه نمیشود. ضمن اینکه آنها به جای ما تضمین میخواهند!
بیشک محصول تجربه برجام برای اروپاییها هست! تجربه برجام میگوید دولت ایران نسیه غربی را به جای نقد میپذیرد. «INSTEX» در حال حاضر کاملا روی ورق و به تعبیر دقیقتر یک موضوع نسیه به جای نقد است. تلختر اینکه اروپاییها دریافتهاند که ایران به جای منفعتهای برجام به INSTEX هم راضی است. آیا این روند خود دلیلی نمیشود که آنها حتی از برخی منفعتهای کوچک INSTEX هم در آینده به مرور عبور کنند؟
سؤال اساسی این است که تا زمان راهاندازی این سازوکار جدید قرار است در اقتصاد ما چه اتفاقی بیفتد؟ اقتصاد با برجام سالهاست در تعلیق خودخواسته قرار گرفت و هر چندماهی یکبار این تعلیق شوک خود را به بازار ایران وارد کرد. ادامه این تعلیق، این بار با INSTEX در حال تکرار است. همزمان با این تعلیق، اروپاییها قرار است چند ماه دیگر بازار ایران را در انتظار قرار بدهند و شوک جدید چه خواهد بود؟
ظریف تأیید کرد که اروپا برای اینستکس شرط گذاشته است
وزیر خارجه اذعان کرد که اروپا برای اجرای ساز و کار اینستکس شرط گذاشته است. این در حالی است که محافل رسانهای همسو با دولت و سفیر ایران در لندن مدعی شده بودند 3 کشور اروپایی برای اینستکس شرط نگذاشتهاند.
علی نجفی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از حضور ظریف در نشست این کمیسیون خبر داد.
به گفته وی، در این جلسه وزیر خارجه گزارشی از سوابق و مذاکرات مربوط به ارائهساز و کارمذکور میان ایران و اروپا بعد از خروج آمریکا از برجام ارائه و تأکید کرد که این ساز و کار گام مثبت و اولیه از سوی اتحادیه اروپا برای حفظ منافع ایران در برجام است که منتظریم مراحل اجرایی و عملیاتی آن طی شود.
نجفی افزود: وزیر خارجه ضمن رد ارتباط اینستکس با FATF تأکید کرد که این ارتباط را نمیپذیریم و حتی اعتراض کردیم که اقدام دیرهنگام اروپا در ارائه این ساز و کار نمیتواند مشروط باشد.
نجفی با ادبیاتی مبهم گفت که تأثیر این ساز و کار در جلوگیری از امنیتیسازی ایران، منحصر نبودن فعالیت این ساز و کار به غذا و دارو، ضرورت ایجاد ساز و کار مشابه در ایران از دیگر موارد مطروحه در این نشست بود.
اولاً چنان چه از این گزارش پیداست، به تصریح ظریف، 3 کشور آلمان و فرانسه و انگلیس شرط گذاشتهاند؛ چنان که در متن بیانیه 3 وزیر خارجه آمده است: «اینستکس طبق شدیدترین دستاوردهای مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم (AML/CFT) کار خواهد کرد. از این لحاظ، 3 کشور انتظار دارند ایران سریعاً همه عناصر برنامه اقدام FATF خود را اجرا کند». در واقع اروپاییها تصریح میکنند بدون قبول CFT و FATF از سوی ایران، این ساز و کار (فاقد محتوا) را راهاندازی نخواهند کرد.
ثانیاً برخلاف ادعای سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، در بیانیه 3 کشور تصریح شده که «اینستکس بر معاملات تجاری مشروع در زمینه دارو، کالاهای پزشکی و محصولات غذایی و کشاورزی تمرکز دارد» و «3 کشور بر مطالعه امکانهای رسیدن به تجارت با کشورهای ثالث خواستار تجارت با ایران در بلندمدت ادامه خواهند داد»!!
اما فراتر از همه اینها باید یادآور شد که اروپای بدعهد، با ارائه بسته پر از خالی اینستکس، عملاً در حال ابطال تعهدات برجامی خود (ضمن حفظ تعهدات طرف ایرانی) است. بنابراین وزارت خارجه به جای اتخاذ موضع «خوب است اما کافی نیست» که هیچ تناسبی با خباثت اروپا ندارد، باید به بدعهدی درباره برداشتن تحریمهای مالی و بانکی و نفتی رسماً اعتراض کند.
مجید تفرشی: چرا اسناد مربوط به زیباکلام از سوی وزارت خارجه انگلیس سانسور شد؟!
گزارش مجید تفرشی از اسناد ماجرای دستگیری آقای زیباکلام در آرشیو ملی انگلیس، حاوی نکات جالب توجهی است.
عبدالله شهبازی مورخ، ضمن انتشار این مطلب نوشت: یادداشت آقای مجید تفرشی درباره اسناد بریتانیایی مربوط به پرونده دستگیری آقای صادق زیباکلام، دانشجوی ایرانی دانشگاه برادفورد، در تابستان
۱۹۷۴/ ۱۳۵۳، از منظر تبیین روابط حکومت پهلوی با کانونهای قدرت در بریتانیا و غرب واجد اهمیت است.
داستان پرونده آقای صادق زیباکلام بخشی از ماجرایی است که در تاریخنگاری معاصر بریتانیا به «ویلسون پلات» (توطئه علیه دولت ویلسون) شهرت دارد که سرانجام (۵ آوریل ۱۹۷۶/ ۱۶ فروردین ۱۳۵۵) به استعفای هارولد ویلسون، نخستوزیر بریتانیا و رهبر حزب کارگر، انجامید. پشت پرده این «توطئه» کانون سیاسی- اطلاعاتی بسیار قدرتمندی بود که از طریق لرد ویکتور روچیلد و جرج کندی یانگ (قائممقام ام. آی. سیکس در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) و سِر دیک گلداسمیت وایت (رئیسام. آی. فایو و سپس ام. آی سیکس) و سِر شاپور ریپورتر با شاه رابطه بسیار نزدیک داشت. از این طریق، شاه نیز در اقدامات فوق علیه دولت ویلسون بهنحوی سهیم بود.
به بخشهای زیر توجه شود: «زیباکلام در سال ۱۹۷۱ برای تحصیل در رشته مهندسی شیمی در مقطع فوق لیسانس و سپس دکترا وارد دانشگاه برادفورد و سه سال بعد در تابستان ۱۹۷۴ در حین سفری به تهران ناپدید شد... ظاهراً توجه خاص، جدی و کمسابقه محافل دانشگاهی در بریتانیا نسبت به وضعیت این دانشجوی ایرانی به پنج دلیل مشخص صورت گرفت: …۲- کمسابقه یا بیسابقه بودن دستگیری یک دانشجوی شاغل به تحصیل در بریتانیا در کشور خود (این مسئله بعضاً در مورد دانشجویان سابق پس از بازگشت به کشورشان رخ داده بود، ولی دستگیری آنها در حین تحصیل در بریتانیا امری نادر بود...) ۴- ریاست افتخاری هارولد ویلسون نخستوزیر و رهبر وقت حزب کارگر بریتانیا در دانشگاه برادفورد».
و نیز توجه شود به اسامی لرد ویکتور روچیلد [راتچایلد] و سِر دیک وایت (رئیسوقت ام. آی. سیکس)، بعنوان دوستان نزدیک شاه که هارولد ویلسون، در مقام رئیسافتخاری دانشگاه برادفورد، برای آزاد کردن آقای زیباکلام به ایشان متوسل شد، و نیز سانسور بخشی از اسناد این پرونده پس از تأخیر در آزاد کردن آن: «در مجموعه اسناد آزادشده آرشیو ملی بریتانیا مربوط به سال ۱۹۷۵اشاراتی به دستگیری یک دانشجوی ایرانی دانشگاه برادفورد در حین سفر به تهران شده بود. با این وجود، پرونده بررسیهای مسئولان برای پیگیری دستگیری صادق زیباکلام مفرد... به دلایل نامعلومی سال گذشته آزاد نشد و جزو اسناد از طبقهبندی خارج شده در سال ۲۰۰۷ قرار گرفت... گفتنی است که در پرونده منتقلشده به آرشیو ملی بریتانیا، بخشهایی از مکاتبات راتچایلد با ویلسون که حاوی نام افراد مشخصی بوده سانسور و پنهان شده است.»
وزارتخانههای اقتصادی 3 دولت اروپایی چرا زیربار اینستکس نرفتند؟!
استاد اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان گفت وزارتخانههای اقتصادی 3 کشور اروپایی زیر بار INSTEX نرفتهاند و چین و هند هم دلیلی ندارد به این سازوکار بپیوندند.
محسن مسرّت در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا به رغم با اهمیت دانستن نقش سمبلیک اینستکس تصریح کرد: نهاد تاسیس شده از ضعفهای جدی نیز برخوردار است اول اینکه این نهاد از نظر حقوقی زیر چتر وزارتخانههای خارجی این سه کشور است و نه زیر چتر وزارتخانههای اقتصاد و یا مالی این کشورها؛ این امر نشان میدهد که مسئولین واقعی سیاستهای اقتصادی این سه کشور از ترس آمریکا حاضر به قبول مسئولیت نبودهاند.
مسرّت افزود: دوم اینکه به احتمال قوی فقط بنگاههای کوچک و متوسط اروپایی که حجم معاملاتشان با ایران بیشتر از حجم معاملات با آمریکا است تمایل به استفاده از این کانال مالی خواهند داشت و لذا راه برای معاملات کلان با شرکتهای بزرگ اروپایی کماکان بسته است.
این کارشناس تصریح کرد: اینکه ایران چگونه از طریق اینستکس بتواند مایحتاج کالاهای وارداتی خود را از اتحادیه اروپا تامین کند تاکنون معلوم نشده است. نظر کارشناسان اروپایی برای حل این مشکل پیوستن واردکنندگان کلان نفت ایران از جمله چین و هندوستان هم به اینستکس است که چندان منطقی به نظر نمیرسد. این کشورها تاکنون تجارت خود با ایران را به صورت پایاپای سازماندهی میکنند و کالاهای خود را در معاوضه با نفت به ایران صادر میکنند. لذا دلیلی ندارد که چین و هندوستان به نهاد مالی اتحادیه اروپا بپیوندند.
مسرّت متذکر شد: با توجه به این محدودیتها اینستکس نمیتواند جوابگوی مشکل تجارت خارجی ایران باشد.
وی افزود: سازندهترین گزینه ایران در قبال تحریمهای آمریکا تغییر الگوی ساختاری اقتصاد ایران از نوع الگوی وارداتی به الگوی گسترش تولیدات ملی و افزایش صادرات غیرنفتی است. شاید این حقیقت چیز تازهای نباشد اما تا زمانی که عملی نشود تکرار آن اجتنابناپذیر است. بالاخره باید مرحله حرافی درخصوص اقتصاد مقاومتی را پشت سر گذاشت و وارد مرحله تجربی این الگو شد.