kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۳۷۳۲
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۰
نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران / وقتی سفیر انگلیس دستور سانسور اخبار جنگ را به نخست‌وزیر ایران می‌دهد؛

سانسورچی‌های انگلیسی در تهران (شماره 49)




شیوع بیماری‌های مختلف
نسرین نگاهبان، کارشناس اسناد تاریخی و از پژوهشگران مرکز اسناد ملی ایران درباره خسارات جنگ و حضور‌اشغالگران در ایران می‌گوید:
... جنگ جهانی باعث شده بود که تعداد زیادی از مردم کشورمان جان خودشان را از دست بدهند چه براثر بمباران‌هایی که شد یا تیراندازی‌هایی که به مردم شده بود یا تصادفاتی که نیروهای متفق با مردم کرده بودند و همچنین براساس شیوع بیماری‌هایی که براثر جنگ در ایران رواج پیدا کرده بود. هندی‌ها با خودشان بیماری تیفوس را به ایران آوردند و مهاجران لهستانی با خودشان بیماری وبا را آوردند و با وضعیت بد بهداشتی که در آن زمان حاکم بود، این مسئله باعث شد که خسارت بسیار جانی به مردم وارد شود...۲۳۰
سند:
آمار درگذشتگان شهر تهران در اسفندماه 1321
بیماری‌های واگیر: تیفوس 109 نفر – تیفویید 57 نفر – سل ریه 37 نفر – سیاه سرفه 3 نفر – کزاز 1 نفر – دیفتری 1 نفر – سیاه زخم 1 نفر – سرخک 10 نفر – آبله 14 نفر – اسهال خونی 19 نفر...
جمع 252 نفر ۲۳۱
جواد امینی، از شاهدان عینی جنگ جهانی دوم درباره شیوع بیماری‌ها می‌گوید:
... در آن زمان وضع اجتماعی خیلی بد بود. مشکلات زندگی بسیاری وجود داشت. از نظر بهداشت، اپیدمی بیماری‌های مختلف زیاد شد. یک اپیدمی تیفوس آمد که بسیار کشتار کرد...۲۳۲
گزارش‌های وزارت جنگ در آن زمان از استان فارس حاکی است که بیماری‌های تیفوس و مالاریا در لار و جهرم و شیراز بسیار شیوع یافته و موجب وارد آمدن تلفات بسیاری به جمعیت این شهرها شده بود. در قبال چنین وضعیتی، گرانی و کمبود داروهای مختلف نیز مزید بر علت شده و بیماران بسیاری را به سوی مرگ می‌فرستاد. ۲۳۳
یکی از دلائل شیوع بیماری‌های مختلف، هجوم مهاجرین مختلف از جمله یهودیان لهستانی بود که ظاهرا برای فرار از کوره‌های آدم سوزی هیتلری و در اصل به خاطر مهاجرت به سرزمین موعوشان در فلسطین و برپایی اسرائیل در  سرزمین‌های ‌اشغالی به ایران آمدند و همان اندک آذوقه مردم قحطی زده ایران را هم بلعیدند. گزارش وزارت خارجه ایران در آن زمان از مساعدت دولت به مهاجران لهستانی چنین است:
... لهستانی‌هایی که جزو ملت‌های متفقین محسوب می‌شوند، از کمک‌های ایران بی‌بهره نماندند و در موقعی که هزاران افراد گرسته، برهنه و بی‌خانمان این ملت‌ها به سرزمین ایران روی آوردند، از حیث غذا، لباس و مسکن از هر جهت تامین شدند. زمانی که ملت ایران حتی از داشتن نان سیاه محروم بود، میهمان‌های متفق، از خود با بهترین آذوقه ممکن پذیرایی می‌کردند. در نتیجه مقدار هنگفتی از خوار و بار به مصرف آنها می‌رسید. به طوری که یکی از علل نایابی خوار و بار در ایران و گرانی قیمت، ورود و مصرف زیاد این میهمان‌ها بود... ۲۳۴
سانسور اخبار و اطلاعات
بخش دیگری از مداخله انگلیسی‌ها در امور داخلی ایران، حین جنگ جهانی دوم، مربوط به مداخله در امور مطبوعات، رادیو و پست و تلگراف و تلفن بود. بازهم به استناد پیمان اتحاد سه جانبه، انگلیسی‌ها، اداره سانسور تشکیل داده و برای تمام درخواست‌های خودشان در این زمینه به دولت ایران، دستورالعمل‌های لازم را اعلام کرده و سانسور شدیدی را در عرصه‌های مربوطه برقرار کردند. البته پیش درآمد آن، در اختیار گرفتن خطوط تلگراف و تلفن بود.
تملک خطوط مواصلاتی و ارتباطی
اشغالگران به هر وسیله و خانه و مکانی چنگ می‌انداختند و از همه مهم‌تر برای آنها خطوط مواصلاتی بود، چه راه‌ها و خطوط آهن و جاده‌ها و چه خطوط ارتباطاتی با سیم و بی‌سیم از جمله تلگراف وتلفن.در سند زیر یکی ازاین چنگ اندازی‌ها ظاهرا در زیر پوشش نامه نگاری و درخواست رسمی نشان داده می‌شود اما در بطن آن، تحکم و دستور و اجبار کاملا هویداست. سندی که از مکاتبه وزیر مختار انگلیس (سر ریدر بولارد) با نخست‌وزیر (احمد قوام) درخصوص تقاضای واگذاری خطوط تلگرافی قزوین به خانقین و اندیمشک به خرم‌آباد- ملایر-بروجرد به نیروهای انگلیسی حکایت دارد:
سند:
سفارت انگلیس – تهران
فوری است
 شماره 1273
27 شهریور 1321
آقای نخست‌وزیر عزیزم
... به ملاحظات عملی مامورین نظامی انگلیس خیلی علاقمندند که بعضی خطوط تلگرافی را در ایران تحویل گرفته و آنها را به کار اندازند
از این قرار –
الف) خط بین‌المللی تلگراف از قزوین به خانقین از راه کرمانشاه و همدان و
ب) یکی از دو خط اندیمشک- خرم‌آباد- بروجرد – ملایر
ممنون خواهم شد که بر طبق قسمت دوم (ب) ماده 3 پیمان اتحاد، آن جناب لطفا مقرر دارند این خطوط به هر زودی ممکن به اختیار مامورین نظامی انگلیس گذارده شود...
دوست صمیمی
آر. دبلیو. بولارد ۲۳۵
سفیر انگلیس: مقالات روزنامه‌ها را سانسور کنید
می گویند تاریخ بی‌رحم است. اما در واقع باید گفت تاریخ افشاگر و روشنگر است اگر به دور از جرح و تعدیل و سانسور درست مطالعه و بررسی شود. اینک تاریخ جنگ جهانی دوم و حضور‌اشغالگران انگلیسی و آمریکایی و روس دربرابر ماست که می‌تواند سنگ محکی برای رفتار و منش و کردار آنها باشد به دور از همه شعر و شعارها و ادعاها و تبلیغات. به دور از فریادهای کرکننده و غوغاهای دمکراسی و حقوق بشر و آزادی و... و این اسناد که بدون دخل و تصرف در برابرمان قرار دارند، همان سنگ محک هستند که به دور از احساسات و تعصب می‌توانند معیار قضاوت و ملاک خوبی برای داوری
باشند.
سند زیر نمونه‌ای از این معیارها و ملاک‌ها و سنگ محک به شمار می‌رود. سفیر انگلیس در شرایطی که ارتش و دولتش به سرزمین و حقوق و عرض و ناموس ایرانیان تجاوزی آشکار کرده و پس از آن هم پیمان دوستی و مودت با دولت ایران امضاء نموده، با گستاخی و جسارت و پررویی تمام از نخست‌وزیر ایران می‌خواهد اخبار جنگ را در روزنامه‌ها و نشریات ایران سانسور کند تا مطلب یا خبر و گزارشی علیه دولت متبوعش منتشر نشود.