نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آقای جهانگیری! میان مردم بروید تا صدای آنها را بشنوید
سرویس سیاسی-
به راستی مخاطب این جملات چه کسانی هستند: «اعتراض مردم باید شنیده شود» یا «صدای مردم را بشنویم» از سال 1392 که دولت تدبیر و امید سکان قوه مجریه را به دست گرفته شاهد این گونه جملات هستیم. گویا مشاوران امنیتی و آشنای دولت چنین پیشنهادهایی میدهند تا دولت را از موضع پاسخگویی خارج سازند.
روزنامه ایران ارگان دولت روز گذشته از اظهارات معاون اول رئیسجمهور در اختتامیه جشنواره فارابی تیتر «اعتراض مردم شنیده شود» را برای صفحه اول خود انتخاب کرد و به نقل از وی نوشت: «عبور از مسائل پیچیده پیش روی کشور در شرایط کنونی درصورتی محقق خواهد شد که مردم به صحنه بیایند. امروز در مقطعی قرار داریم که بشدت نیازمند گفتوگو میان نخبگان و حکومت و نیز گفتوگو میان مردم و حکومت هستیم و حتی اگر مردم اعتراضی نسبت به شرایط دارند، باید اعتراض آنها شنیده شود زیرا تنها در صورتی که مردم در صحنه حضور داشته باشند قادر خواهیم بود از مشکلات و تنگناها عبور کنیم.»همچنین روزنامه اعتماد نیز برای صفحه نخست خود عنوان «صدای مردم را بشنویم» را برای صفحه نخست خود برگزیده بود. لازم به ذکر است که این عنوان بر روی تصویر نیم صفحهای از اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت کار شده بود. به راستی چه کسانی باید صدای مردم را بشنوند؟
گفتنی است این اظهارات معاون اول دولت مستقری است که از قضا بیش از پنج سال از عملکرد آن نیز میگذرد. پرسش اساسی اینجاست که چرا و برچه اساس مقام ارشد دولتی که بیش از 5 سال کل اختیارات اجرایی و منابع کشور در اختیارشان بوده به جای ارائه گزارش عملکرد و پاسخگویی بابت کموکاستها، در جای مدعی نشسته و از شنیدن صدای اعتراض و سخن مردم بگوید. کرسی مسئولیت، جایگاه مطالبه نیست، بلکه جایگاه پاسخگویی است.
با عرق شرم کارگران گفتوگو کنید!
روزنامه اعتماد دیروز نوشت: «اساسا تغییر مونولوگ به دیالوگ میان مردم و دولتمردان مطالبهای است که همواره از سوی مردم به واسطه تکالیفی که بر عهده مسئولان گذاشتهاند، مطرح شده و از این بابت است که مسئولان باید دائما خود را در معرض پرسش و پاسخ قرار دهند تا از این طریق نقاط ضعف و قوت هم برای حاکمان و هم برای مردم مشخص شود و این انتظار در میان مردم وجود دارد که از سوی مسئولان پاسخهای متقضی درباره عملکردشان ارایه شود. در این راستا وقتی [از] شخصیتی در جایگاه آقای جهانگیری پیشنهاد گفتوگو با مردم مطرح میشود، در درستی این پیشنهاد هیچ شک و شبههای وجود ندارد اما این موضوعی نیست که به واسطه چهل سالگی انقلاب باید به سمت آن حرکت کنیم، بلکه از زمانی که در جمهوری اسلامی دولت تشکیل دادیم، باید به این ماموریت مهم عمل میکردیم.»
دولت برای کتمان ناکارآمدیاش این روزها زیاد پز منور الفکری از خود در میآورد. از اظهارات مغلوط و نابهنجار روحانی تا ژست گفتوگو توسط معاون اول. دولتی که مجوز افزایش قیمت به خودروساز میدهد، با پراید 40 میلیونی میخواهد به مردم چه بگوید؟ مردم را گرفتار گرانی سرسام آور کالاهای اساسی کردهاید، بعد میگویید با مردم گفتوگو کنیم؟ از عرق شرم کارگران بیکار شده خجالت بکشید. همین روزنامه چند روز پیش عکس کارگران زحمتکش را در صفحه اول خود نشاند و تیتر یکِ «از رنجی که میبرند» زد. از تورم بیسابقه مسکن میخواهید بگویید یا حقوق نجومی؟ با معطل شدگان مسکن مهر که پروژهشان را سالها عقب انداختید، چه حرفی دارید؟ همین که تا پایان 98 تحویل میدهیم و تمام؟ رفع رکود از عرصههای مختلف اقتصادی و رونق کسب و کار، همت مضاعف و کار جهادی میخواهد تا گفتوگو.
ادعای قطع ارتباط با دوستان!
روزنامه همدلی در مطلبی نوشت:«اگر الحاق ایران به کنوانسیون(های مرتبط با FATF) انجام نگیرد، حتی در مراودات مالی با کشورهای دوست نیز دچار مشکل میشویم».
حاميان FATF ادعا مي كنند كه در صورت عدم اجراي دستورات FATF تعاملات ايران با خارج از كشور و از جمله مبادلات بانكي با روسيه و چين و کشورهای همسایه به صفر خواهد رسيد!
اين در حالي است كه بدترين شرايطي كه FATF مي تواند براي يك كشور به وجود آورد، «اقدام متقابل» است كه از آن تحت عنوان ليست سياه ياد مي شود. در يادداشت تفسيري توصيه شماره 19 اين نهاد، مصاديقي از اقدامات متقابل عليه كشورهاي هدف ذكر شده است. مطابق اين يادداشت تفسيري، نهايت فشاري كه «اقدام متقابل» مي تواند بر كشور هدف وارد كند، افزايش مراقبت كشورهاي ديگر درباره آن است و نه قطع همكاري. به عنوان نمونه، اين افزايش مراقبت به شكل «رعايت شناخت مشتري به صورت تقويت شده» و «جمع آوري اطلاعات تكميلي از تراكنش هاي موسسات مالي در كشور «هدف» انجام مي شود اما نهايتا اين مراقبتها به قطع همكاري منجر نمي شود. علاوهبر اين، مطابق بيانيه FATF با وجود تعليق ايران از ليست سياه، اين اقدامات مراقبتي همچنان عليه كشورمان انجام مي گيرد. بنابراين با بازگشت به ليست سياه (اقدام متقابل) عملا اتفاق جديد مهمي رخ نخواهد داد.
ايران از سال 1388 تا 1395 در ليست سياه FATF بوده است و از سال 1395 از اين ليست تعليق شده است. سؤال مهمي كه مدعيان «قطع كامل همكاري» بايد به آن پاسخ دهند اين است كه در اين 7 سالي كه ايران در ليست سياه FATF قرار داشت، همكاري هاي مالي ايران با كشورهاي ديگر كاملا قطع بود؟ تبادلات وسيع مالي ايران با كشورهاي مختلف از جمله روسيه و چين در اين دوران، نشان مي دهد كه وجود ايران در ليست سياه FATF، منجر به قطع همكاري هاي مالي و بانكي با كشورهاي ديگر نشده است.اخيرا دبير اجرايي FATF در مصاحبه خود با بي بي سي به نكته مهمياشاره كرد. وي در زمينه استانداردهاي FATF گفته بود: «مجموعه استانداردهاي ما درباره ارتباط بانكهاي مركزي با هم نيست». اين سخنان مي تواند شاهدي باشد بر اينكه ليست سياه FATF نميتواند منجر به قطع همكاري بانك هاي مركزي با يكديگر شود.
برخلاف ادعايي كه از سوي حاميان FATF مطرح شده است، تاكنون در هيچ يك از موضعگيري هاي رسمي مقامات عاليرتبه روسيه و چين مسئله قطع همكاري با ايران مشاهده نشده است.
با این جماعت ما همواره باید اعتمادسازی کنیم!
روزنامه اعتماد دیروز در مطلبی با عنوان «SPV آخرین تلاش اروپا» نوشت: «بحرانهای متعاقب و شعارهای تریبونهای مختلف ایرانی که هر کدام نیز به نوعی رسمی تلقی میشوند، آغاز کار صندوق مذکور [کانال ویژه مالی میان ایران و اروپا] را نیز به تعویق انداخت.»
منتقدین از ابتدای تصمیم دولت برای ادامه برجام با اروپا تأکید کردند که از اروپا برای ایران آبی گرم نمیشود. امروز هم مانند برجام، این پیشبینی محقق شده. از سوی دیگر انفعال دولت برابر گستاخیهای اروپا از جمله بازداشت دیپلماتهای ایرانی، اروپا را برای بدعهدی، وقت کشی و امتیازخواهی جریتر کرد. مدعیان اصلاحطلبی شرافت پذیرش مسئولیت ناکارآمدیشان را نداشتهاند و خبط و اهمال خود را گردن منتقدان انداختهاند.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «به جای ناموسی کردن راهحلهای ممکن و موجود، یعنی خودداری از شعارهای بیثمر و تحریککننده، آمادگی به مذاکره به همه طرفهای مدعی به منظور ایجاد اعتماد به اینکه ایران قصد جنگ و نابودسازی ندارد... راه منطقی دیگری به نظر نمیرسد.»
طرفهای اروپایی امروز، سلاح دهندگان به عراق در دوران جنگ تحمیلیاند و از همه بهتر میدانند ایران مدافع برقراری ثبات و صلح و امنیت است نه جنگ افروزی. مشکل آنها استقلال خواهی و استکبار ستیزی ایران است که نقش شریک دزد و رفیق قافله را بازی میکنند. پیادهنظامی هم در داخل دارند که جاده صافکن و سرمایههایشان به حساب میآیند و هنوز بر طبل مذاکره و اعتمادسازی میکوبند.
حمایت روزنامه زنجیرهای از کودتای آمریکایی!
روزنامه زنجیرهای آرمان در شماره دیروز خود با بهانههای گوناگون از کودتای آمریکایی ونزوئلا و رئیسجمهور خودخوانده این کشور حمایت کرد.
آرمان در یادداشتی نوشت: اکنون خوان گوایدو در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد که حمایت بیش از 70درصد جامعه پشت اوست. از لحاظ بینالمللی و مشروعیت جهانی هم تا حدود بسیار زیادی بخت با او یار است. یعنی به محض قرائت سوگند ریاست جمهوری موقت توسط گوایدو، کشورهای بسیار زیادی از ایالات متحده و اروپای غربی تا همسایگان لاتین، از گوایدو حمایت کردند.
نویسنده افزوده است: در منطقه آمریکای لاتین، بسیاری از کشورهای منطقه(بهویژه کلمبیا) به دلیل مهاجرت گسترده ونزوئلاییها، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. برخی از عملکرد سوسیالیستها ناراضی هستند. اما در این حوادث، چند مسئله به کمک گوایدو و مردم آمده است. ابتدا مسئله نفت است که امکان دارد با حمایت آمریکا، درآمد نفتی ونزوئلا در اختیار مخالفان مادورو قرار بگیرد. مسئله بعدی شورای امنیت و تصمیم نهایی این شورا است که قرار است تشکیل جلسه شود و در صورت اعلام حمایت ضمنی از گوایدو حتی در حد صدور یک بیانیه، آنگاه برای دولت مادورو بار حقوقی به همراه خواهد داشت و او را در یک موقعیت ضعیفی قرار خواهد داد که حتی ممکن است به یک جنگ و درگیری داخلی هم منجر شود.
گفتنی است در شرایطی که تبدیل شدن صحنه سیاسی ونزوئلا به عرصه جدال میان طرفداران کودتا و نیکلاس مادورو، رئیسجمهور قانونی، مواضع کشورها و جریانهای سیاسی را نیز بر همین مبانی تقسیمبندی کرده است، در داخل ایران، وطن فروشان ماموریت داری که تا دیروز برجام را بزک میکردند و برای رد گم کنی تظاهر به مخالفت با آمریکای ترامپی داشتند، بر سر حوادث ونزوئلا جوگیری شدند و دم خروس آمریکا شیفتگیشان بیرون زد. این در حالی است که یکی از خیانتهای جریان غربگرا پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و روبهرو شدن با خباثتهای دولت جمهوریخواه ایالاتمتحده، تفکیک ترامپ از مجموعه نظام سیاسی این کشور بود.
این جریان طی 2 سال اخیر تلاش وافری داشت تا دشمنی 40ساله همه دولتهای (دموکرات و جمهوریخواه) آمریکا را صرفا به ترامپ تقلیل دهند. در حالی که اگر اوباما، سال 88 شبکه فتنه سبز را به خیال تمام شدن کار جمهوری اسلامی، مورد حمایت قرار داده و آنها را به وطنفروشی علنی سوق داد، طی روزهای گذشته، این ترامپ بود که وطن فروشان متظاهر به مخالفت با آمریکای ترامپی را بر سر حوادث ونزوئلا دچار جوگیری شدید کرد و در تله آمریکا شیفتگی گرفتارشان کرد.
از سوی دیگر با افزایش تنشهای داخلی و بحران سیاسی در ونزوئلا بار دیگر بستر مناسبی برای مداخلهجوییهای خارجی فراهم شده و واشنگتن در صدر مخالفان دولت ونزوئلا اعلام کرد که مادورو و دور دوم دولت وی را به رسمیت نمیشناسد. در واقع ترامپ از آغاز دوره ریاستجمهوری خود، بطور پیوسته تحریمهای اقتصادی علیه ونزوئلا را افزایش داده و ضمن محکوم کردن دولت مشروع و قانونی مادورو، مردم ونزوئلا را نیز به نافرمانی و شورش علیه دولتشان دعوت میکرد. ضمن اینکه خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرد که ائتلافی از دولتهای آمریکای لاتین که بلافاصله در کنار آمریکا خوآن گوآیدو را به عنوان رئیسجمهوری موقت ونزوئلا به رسمیت شناختند، چند هفته دیپلماسی محرمانه با یکدیگر داشتند که شامل رساندن پیامهای پنهانی به فعالان مخالف تحت نظر در ونزوئلا و یک سفر خارجی پرریسک از سوی رهبر اپوزیسیون ونزوئلا بوده است.