دولت بدعهدیهای اروپا را هم گردن منتقدین انداخت!
روزنامه ایران، ارگان رسانهای دولت طی یادداشتی به منتقدین حمله کرده و به سرانجام نرسیدن کانال مالی اروپا را گردن منتقدین انداخت. این در صورتی است که منتقدین بارها هشدار داده بودند که نتیجه انفعال و توجیه بدعهدیهای مکرر اروپا توسط دولت چیزی جز بدعهدی نیست.
روزنامه ایران، ارگان رسانهای دولت تدبیر و امید طی یک یادداشتی به صحبتهای پورابراهیمی، رئیسکمیسیون اقتصادی مجلس که گفته بود اگر SPV تا هفته آینده اجرا نشود، سؤال از وزیر امور خارجه و دیگر مسئولان ذیربط در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت، اشاره نمود و نوشت: «اواخر تیرماه وقتی مذاکرات رسیدن به ساز و کار SPV گامهای نخست خود را طی میکرد، سه قدرت اروپایی یعنی کشورهای فرانسه، انگلیس و آلمان به ایران اعلام کردند نهایی شدن این تلاشها و رسیدن به ساز و کاری برای برقراری ارتباط مالی با اروپا نیازمند پذیرش شروط و قوانین FATF توسط کشورمان است. این موضع بعداً هم در مقاطع دیگری مورد تأکید کشورهای اروپایی که طرف دیگر ساز و کار SPV هستند قرار گرفت. حالا سؤال از امثال آقای پورابراهیمی و دیگر منتقدان دولت این است که اگر لوایح چهارگانه FATF به عنوان یک شرط اساسی توسط اروپاییها برای عملیاتی شدن سازوکار SPV ماهها معطل مانده و بلاتکلیف هستند، تقصیر دولت و دستگاه دیپلماسی است یا منتقدان و مخالفان آنها؟»
خود دولت میگوید
CFT ربطی بهSPV ندارد!
درباره با متن روزنامه ایران باید گفت که اولا وزارت خارجه دولت تصریح و تاییدکرده است که CFT و لوایح مربوط به FATF ارتباطی با SPV ندارد. بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه در 15 دی ماه در این رابطه گفت: «برقراری ارتباط بین تصویب لوایحی چون CFT را با موضوع SPV مطلوب نمیبینیم چرا که موضوع SPV به عنوان تعهدی که 1+4 پس از خروج آمریکا از برجام به ایران داد، کاملا روشن است». بهرام قاسمی در 24 دیماه در نشست هفتگی با خبرنگاران در جواب خبرنگاری که پرسیده بود آیا اروپاییها خواستههایی فراتر از موضوع هستهای در این زمینه مطرح کردهاند پاسخ داد: « خیر؛ بحث ایران با اروپا بحث سازوکار مالی و برجام بوده است و سازوکار مالی صرفا تنها موضوعی است که ما درباره آن صحبت و دنبال میکنیم و هیچ موضوع دیگری نمیتواند به پرونده برجام و سازوکار مالی ورود پیدا کند. البته ما با حوزه اروپا مسائل زیادی داریم و موضوعات و بحثهای زیادی از گذشتههای دور داشتیم که در جای خود میتواند وجود داشته باشد، ولی بحث برجام و سازوکار مالی ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با موضوعات دیگر ندارد». تعهدات ما در برابر اروپا، اجرای برجام است که تاکنون آن را اجرا کردهایم. تعهدات اروپا در برابر ما دور زدن تحریمهای آمریکا و ارائه تضمینهای عملی به ایران است که تاکنون کاری انجام نداده است. بنابراین SPV ما بهازای اجرای برجام توسط ایران است و CFT تعهدی جدید برای ایران است که این مسئله از نظر منتقدین و وزارت امور خارجه دولت قابل قبول نیست.
CFT یک پیششرط سیاسی است
نه فنی!
آنطور که در مورد ابعاد فنی این سازوکار در رسانهها توضیح داده شده است، این سازوکار قرار است مانند یک تسویه خانه بطور ایزوله و جدا از سیستم بانکی بینالمللی عمل کند. یعنی میزان تجارت صورت گرفته در یک بازه زمانی مشخص را ثبت کرده و سپس حسابها را با هم تسویه نماید. در نتیجه در این سازوکار طرفهای ایرانی و طرفهای اروپایی و کالاهایی که معامله میشود مشخص و شفاف هستند. به همین جهت نیازی به CFT و دیگر لوایح FATF برای شفافسازی تراکنشها وجود ندارد.
از طرف دیگر هر گونه قطع خدمات بانکی که بانکهای خارجی نسبت به بانکهای ایرانی داشتهاند، دلیل آن تحریمهای آمریکا عنوان شده است. به عنوان مثال در یکم آبانماه رویترز به نقل از منابع آگاه خبر داد بانک کنلن چین که کانال اصلی پرداختهای بین ایران و چین میباشد، شفاها به مشتریان خود اعلام نموده است که در نظر دارد پرداختهای یوآنی خود را از 10 آبان (1 نوامبر) به بعد قطع نماید و دلیل قطع پرداختها و بستن کانال پرداخت را تحریمهای آمریکا ذکر کرده است.
اگر هم مانع اصلی CFT است چرا طرفهای چینی و روس بطور آشکار و روشن این مسئله را بیان نکردهاند؟! چرا طرفهای اروپایی این مسئله را در بیانیههای رسمی خود مانند نشست 4 + 1 برجام در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل منتشر نمیکنند؟! شاید دلیل اصلی این است که این درخواست ارتباط فنی به برجام ندارد و ماهیتا یک درخواست سیاسی است.
خود دولت مقصر بدعهدیهای اروپاست
ارگان رسانهای دولت میگوید اجرا نشدن SPV تقصیر منتقدین است ولی پاسخ نمیدهد آیا بیتاثیر بودن قانون مسدودسازی اروپا هم تقصیر منتقدین است؟! پوچ بودن بسته راهکارهای عملیاتی اروپاییها که در اوایل مذاکرات به طرف ایرانی ارائه شده هم تقصیر منتقدین است؟! اگر دولتمردان میخواهند بدانند گره کار کجاست باید به اظهار نظرات و رفتار خود در قبال غرب توجه کنند. دولتمردان در قبال بدعهدیهای اروپاییها منفعلانه عمل میکنند و گاها آن را توجیه مینمایند!. به عنوان مثال بعد از اجرای قانون مسدودسازی اروپا در 16 مرداد و به دنبال آن خروج شرکتهای اروپایی از ایران، آقای عراقچی در گفتوگوی تلویزیونی شبکه 4 اعلام نمود که قانون مسدودسازی اروپا تنها شرکتهای کوچک و متوسط را پوشش میدهد و در مورد شرکتهای بزرگ صدق نمیکند! این در حالی است که در اسناد اتحادیه اروپا قیدی برای بزرگ یا کوچک بودن شرکتهای در اجرای قانون مسدودسازی به میان نیامده است.
حرف حساب منتقدین
حرف حساب منتقدین در رابطه با مذاکرات برجام اروپایی و حتی قبل از آن این است که دولت توان و توجه خود را معطوف به غرب نکند. دولت باید برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی باید بر روی تواناییهای داخلی تکیه کند. شرکتهای اروپایی که بعد از پذیرش برجام با چراغ سبز آمریکا به ایران آمدند، با چراغ قرمز آمریکا نیز از ایران رفتند و بانکها و موسسات مالی اروپایی از جمله سوییفت نیز از ترس تحریمهای آمریکا ارتباط خود را با ایران قطع کردند. تمام حرف منتقدین در چند ماه اخیر این بود که امیدی به اروپاییها نیست و دولت توجه خود را از شرایط سیاسی داخل آمریکا و اروپا بردارد و بر روی ظرفیتهای داخلی کشور متمرکز کند. به جای SPV و قانون مسدودسازی و... بر روی پیمان پولی دوجانبه، بورس نفت و دیگر راهکارهای خنثیسازی تحریمها وقت و انرژی بگذارد.