رضا صفری
حتماً دیدهاید که برخی از مسئولین میگویند «ما نمیتوانیم با تکنولوژی مخالفت کنیم و فیلتر کردن کار درستی نیست» در جواب باید گفت کسی نمیگوید که به دوران انسانهای اولیه برگردیم و یا با اسب و قاطر نامه ببریم! بعد از پژوهش و تحقیق در دنیای فناوری اطلاعات درمییابیم که آینده از آن کسانی است که در این حوزه موفقتر هستند و اگر عرصه فناوری اطلاعات مهمتر از صنعت هستهای نباشد، کمتر از آن هم نیست.
پیشرفت با وجود محدودیت
شرکت گوگل سال هاست که با کشور چین مشکل داشته و با محدودیتهایی از جانب این کشور روبرو بوده است؛ علاوهبر آن، بسیاری از سایتها و شبکههای اجتماعی پرطرفدار دنیا، در چین فیلتر شده است؛ اما امروز، چین، با همه محدودیتهای درست و نادرست خود، در زمینه فناوری اطلاعات، چقدر از دنیا عقب افتاده است؟ هرچند کشور چین هیچ گاه نمیتواند برای ما معیار باشد، اما با همه این تفاسیر آنها توانستهاند در زمینه فناوری اطلاعات از ایران و بسیاری از کشورهای دنیا پیشی بگیرند.
وظیفه دولت چه هست و چه نیست؟
به طور کلی نظر دادن در مورد فیلتر و تعیین مصداق سایتها و شبکههای ضد امنیت ملی، سیاست، فرهنگ و اقتصاد، به هیچ عنوان وظیفه دولت نیست تا ذهن مردم را از مسائل اساسی که خود در آن درمانده است، منحرف کند، وظیفه دولت راهاندازی و حمایت از تولیدات داخلی در همه زمینه هاست.
کار دولت و وزیر ارتباطات، زیر سؤال بردن فیلترینگ و حمایت از نیروی کار و سرمایه یک جوان خارجی نیست، بلکه وظیفه دولت این است که زیرساختهایی را فراهم کند که اصلاً نیازی به شبکههای اجتماعی خارجی نباشد، چه برسد به اینکه فیلتر باشد یا نباشد؟
اتفاقاً یکی از مشکلات کنونی این است که دولت اعتقاد عملی و واقعی به تولید داخلی ندارد و یک بام و دو هوا عمل میکند، به عنوان مثال در جایی مانند تولید خودرو، پس از دهها سال، به نام تولید ایرانی، ارابههای خارجی ثبت شده در کتابهای تاریخ را مونتاژ میکنند و بازار خودرو و مردم را گروگان گرفته و میگویند خودروهای خارجی، یا اجازه ورود ندارند و یا اگر وارد شوند باید مالیات سنگین بدهند.
اگر این حق مردم است که دسترسی آزاد به اطلاعات داشته باشند، حق آنها است که در درجه اول، خودرویی داشته باشند تا جان آنها را تهدید نکند، اگر کسی جان و مال و خانوادهاش به دلیل گرانفروشی و سوءاستفاده دولت و خودروسازان، به خطر بیفتد، اطلاعات – آن هم اطلاعات منحرفکننده و پر از مغالطه – به چه کارش میآید؟
تحریم جوانان کشور توسط مدیران داخلی!
نکته مهم اینکه با تحریمی که مدیران داخلی نسبت به جوانان کشور روا میدارند، نیازی به تحریمهای غرب نیست. بهتر است دولت تدبیر و امید! به جای سیاست شکست خورده تعامل با آمریکا، سیاست پرامیدِ تعامل با جوانان را در پیش بگیرد و مانع خروج جوانان نخبه از کشور شود؛ هرچند نقش بیبدیل وزارت ارتباطات را نمیتوان در وضعیت امروز فضای مجازی نادیده گرفت، اما شورای عالی فضای مجازی، مرکز ملی فضای مجازی، مجلس و نهادهای نظارتی نیز تا اندازهای مقصر هستند.
بعضی از مسئولین، به مناسبت ورود افراد خاص به شبکههای فیلتر شده، سر از پا نمیشناسند و جشن و پایکوبی میکنند. بعضی از نمایندگان مجلس که فعالیت چند ساله آنها نشان میدهد درمورد مسائل مهم کشور در خواب به سر برده و در موقع استیضاح و رأی گیری وزراء، تازه سر از چرت زدن بلند میکنند، با ورود به شبکههای اجتماعی فیلتر شده میخواهند ذهن مردم را بیدار کنند و با دنیا در تعامل باشند!
لزوم شفافسازی مذاکرات با مدیر تلگرام
وزیر ارتباطات که در به راهاندازی نمایش شفافیت بسیار زبده است، لطف کند و برای اطلاع افکار عمومی و برای دمیدن بر روح جریان آزاد اطلاعات، متن و صوت کامل - نه بریده شده - مذاکره محرمانه با مدیر تلگرام را ابتدا در همان رسانه دوست داشتنی دولت، یعنی تلگرام منتشر کند - البته اگر جناب پاول دوروف موافق باشند - تا این حق عمومی از مردم سلب نشود و مانند قراردادهای نفتی به صورت محرمانه به آینده موکول نشود، علاوهبر آن، فیلم و صوت کامل آن و متن امضا شده دو طرف را نیز برای نمایش به صدا و سیما بدهند.
دولت پاسخ دهد
دولت راستگویان! منت بر ما بگذارد و بگوید مابه التفاوت خرید پهنای باند اینترنت و عرضه آن به مردم، چقدراست و به جیب کدام نهاد و احیاناً افرادی میرود؟
سود حاصل از دانلود عکسها و فیلمها، در اینستاگرام و تلگرام برای دولت و وزارت ارتباطات چقدر است و اگر مردم از نمونههای داخلی استفاده کنند، چقدر برای دولت زیان به بار میآورد و چقدر مردم سود میکنند؟!
هزینههای متحمل شده از جیب مردم در جهت حمایت از هاتگرام و طلا گرام و زنده کردن تلگرام - که در گزارش معاون سابق دادستان و برخی از نمایندگان نیز ذکر شده است - چقدر بوده است؟
تناقض در رفتار مسئولان فضای مجازی
تبلور شبکه ملی اطلاعات در گرو ایجاد شبکههای اجتماعی ملی است، گویا روحیه یکی به نعل و یکی به میخ کوبیدن، علاوهبر سیاست انفعالی دولت، به مسئولین فضای مجازی کشور نیز سرایت کرده است. آنها از طرفی به زبان میگویند که شبکه ملی اطلاعات باید راهاندازی شود اما از طرفی دیگر، اجازه حضور برخی جاسوس افزارها را به بهانههای مختلف صادر میکنند، حتی آنها را به ظاهر با دست میرانند اما با پا، پس میکشند.
باید گفت که وقتی دولت خوش خیال به غرب و معتدل ما! توان ایجاد و یا حمایت از یک پیامرسان ساده را ندارد، چگونه انتظار داریم که امور زندگی و معیشت مردم را تدبیر کند؟ اگر هنوز الفبای فناوریهای نوین را هم درک نکرده است، چگونه انتظار داریم که الفبای سیاست و الفبای جنگ اطلاعات امروز را به خوبی درک کرده باشد؟ با بررسی وضعیت کنونی جامعه و نظر مردم، حتماً جوابهای خوبی میتوان به این سؤال داد.