نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
برجام، نوزاد مرده بود
تصمیم داشتیم اعتبارنامه هاشمی را رد کنیم که انصراف داد! خبرگان با فضای مجازی قهر و آشتی دارند یا مدعیان اصلاحطلبی دوقطبیساز و کاسبکارند؟ توافق هستهای فقط پرستیژ کوتاهمدت داشت، اروپا با رودربایستی از برجام حمایت میکند، برجام باخت - باخت بود اما آنها بیشتر باختند! واکنش اعتماد به نوع برخورد سخنگوی وزارت خارجه با خبرنگار کیهان و گسترش وعدهها به جای انجام وعده قبلی! از جمله مطالب دیروز مطبوعات زنجیرهای بود.
سرویس سیاسی ـ
روزنامه اصلاحطلب قانون دیروز در یادداشتی با عنوان «رودربايستى به نام توافق هستهاى» نوشت: «توافق هستهاى ايران با گروه ١+٥ از همان روز هجدهم ارديبهشت ١٣٩٧ كه دونالد ترامپ رسما در مقابل رسانهها برگه خروج از برجام را امضا كرد، در واقع پايان يافت. واكنشهاى جمهورى اسلامى ايران از همان دقايق ابتدايى تا امروز اگرچه عقلانى و منطقى بود اما يك بازيگر هوشمند در ساختار نظام بينالملل همه برگهاى خود را رو نمىكند... برجام يك نوزاد مُرده بود چرا كه ارزشهايى كه به آن بها مىداد با انگيزههاى لازم براى پيادهكردن آن در تضاد بود. البته اين سخن به معناى آن نيست كه ما نبايد پاى ميز مذاكره مىرفتيم يا نبايد توافق مىكرديم... و اين توافق هم براى پرستيژ بينالمللى جمهورى اسلامى ايران در كوتاهمدت موثر بود.»
اروپا با رودربایستی از برجام حمایت میکند
این روزنامه زنجیرهای در ادامه با اشاره به رفتار اروپاییها در قبال برجام نوشت: «ايالات متحده آمريكا هم براى اروپايىها مهمتر است و همچنان درهم تنيدهاند كه منفك شدن اين دو كه مجموعا كنار همديگر بيش از ٣٣ هزار ميليارد دلار از ظرفيت GDP دنيا را در اختيار دارند، در واقع غيرممكن است. بايد بپذيريم كه بازار و تمام اقتصاد ايران در مقابل اين دو غول اقتصادى يعنى اتحاديه اروپا و ايالات متحده آمريكا بسيار ناچيز است و اروپايىها كه علاقهمند هستند هم پُز تعهد به توافقهاى بينالمللى و هم پُز دموكراسىخواهى و ديپلماسى محور بودن تصميماتشان را به جامعه بينالملل عرضه كنند، نمىتوانند چشم بر روابط اقتصادى با آمريكاى ترامپ ببندند، به ويژه آنكه ترامپ برخلاف فضاسازىهاى رسانههاى رقيب او در آمريكا، هنوز رئيسجمهور محبوبى است و اگر امروز انتخابات رياست جمهورى برگزار شود حتما با آراي الكترال بيشترى وارد كاخ سفيد مىشود، به همين خاطر كنار آمدن با ترامپِ احتمالا هشتساله، اولويت اروپايىهاست.»
برجام باخت - باخت بود اما آنها بیشتر باختند!
این روزنامه اصلاحطلب در پایان این یادداشت تصریح کرد: «... در صورت خروج ]ایران[ از برجام همه هزينهها در سبد آمريكا و اروپا خواهد بود و به سادگى مىتواند به موقعيت بهترى نسبت به قبل در حوزه توانمندى، دانش و تكنولوژى هستهاى دست يابد، خيلى در خروج از برجام بىميل نيست و به نظر مىرسد جمهورى اسلامى ايران هم با رودربايستى به ادامه برجام تن داده است. به هرحال اگر هر دو طرف را برنده بازى برجام بدانيم كه نگارنده معتقد است ايران برندهتر بود، قاعدتا بازنده نيز هر دو طرف هستند اما طرف مقابل بازندهتر است.»
گويي همين ديروز بود كه اصلاحطلبان و شبكه زنجيرهاي رسانههاي منتسب به اين جريان با فتحالفتوحنمایی از برجام، یک هیاهوی بزرگ رسانهای به پا کردند و با تیترهایی همچون «فروپاشی تحریم»، «صبح بدون تحریم»، «تحریمها به تاریخ پیوست»، «تحریمها هم رفت»، «اینک بدون تحریم»، «پیروزی تدبیر بر تحریم»، «خلاص شدیم، سلام بر ایران بیتحریم»، «سپیده دمید»، «تحریم تمام شد» و... نه تنها از این توافق هستهای حمایت تام و تمام کردند، بلکه با تبلیغات سیاسی و وعدهفروشی نیز سعی کردند که افکار عمومی را آنچنان نسبت به توافق هستهای امیدوار سازند که هیچ کارشناسی نتواند درباره این برنامه انتقاد کند. اما این روزها که دستشان خالی است از ادله و مدارکی که نشان دهد توافق هستهای دستاورد ملموس و محسوسی را برای جامعه ایرانی به همراه داشته، به جای عذرخواهی از ملت و تلاش برای جبران این خسارت محض به تحریف و تقلیل اهداف آن روی آوردهاند.
تصمیم داشتیم اعتبارنامه هاشمی را رد کنیم که انصراف داد!
نماینده اصلاحطلب مجلس ششم در گفتوگویی با روزنامه آرمان به اختلافات میان مرحوم هاشمی رفسنجانی و جریان اصلاحطلب در طول دهه هفتاد و پس از آن پرداخته و به هدف این جریان برای رد اعتبارنامه آن مرحوم در انتخابات مجلس ششم اشاره کرد!
در بخشی از این گفتوگو آمده است: «جریان چپ و آقای هاشمی، زمانی درست در مقابل هم قرار داشتند. نمیتوان منکر این تقابل تاریخی بود، اما فکر میکنم این تقابل از زمان مجلس سوم و پس از فوت امام راحل رخ داد و آقای هاشمی رئیسجمهور شدند. بعد از رحلت حضرت امام(ره) بهطور کل جریان چپ به محاق رفت که با دوره 8 ساله ریاستجمهوری آقای هاشمی متقارن بود. در دولت اول برخی تکنوکراتها که وابسته به جریان چپ بودند، در کابینه حضور داشتند اما در دوره دوم این افراد کنار گذاشته شدند. مجموعا در آن 8 سال تقابل وجود داشت و از مجلس ششم آغاز نشده بود. اتفاقا در مجلس ششم، کارگزاران که مدافع آقای هاشمی بودند، در کنار جریان اصلاحات قرار داشتند و حتی در مجلس پنجم هم کارگزارانیها که پیش از جریان دوم خرداد شکل گرفته بودند، دارای فراکسیون بودند. به نظرم از مجلس پنجم و ششم به بعد، فاصله هاشمی با اصلاحطلبان کمتر شد اما در مجموعه جریان اصلاحات، مخالفتهای بسیار جدی هم با ایشان وجود داشت که گاها تشدید میشد. اتفاق شاخص مهمی که در مجلس ششم روی داد، بحث جابهجایی رأی دو نماینده در تهران بود... آقای هاشمی هم نفر سیام شد که بعد انصراف داد. یعنی این مسئله نقطه برجستهای بود که قابل بررسی است. در این رویداد بیش از 530 صندوق در تهران باطل شد.
بعدها از آقای تاجزاده شنیدم که ایشان گفت با افرادی که تحلیل آماری انجام میدادند مشورت کرده که با چه هدفی میتوان این تعداد صندوق را ابطال کرد که مشخص شد هدف کمک به ورود آقای هاشمی به مجلس ششم نبود. در آن فضا این اتفاق رخ داد آقای هاشمی با یک تحلیل درست، انصراف دادند.»
وی افزوده است: «انتقادات تندی به آقای هاشمی شد که ما همیشه این نقد را به خودمان (جریان اصلاحات) داریم. قبول داریم که نقدهای تندی شد اما از سوی تمام این جریان نبود، بلکه چون در ذیل جریان اصلاحات نقدها به هاشمی انجام شد، نمیتوان مسئولیت آن را نپذیرفت. اما بین تندرویها و برخی مقالات و نوشتهها تفاوت وجود دارد. اما به لحاظ تاریخی که راستها (اصولگرایان) به آن دامن زدند بحث رد اعتبارنامه آقای هاشمی از سوی نمایندگان دوم خردادی بود که نهایتا آقای هاشمی انصراف دادند و کار به عدم تایید اعتبارنامهاش نرسید؛ اصولگرایان این بخش را برجسته کردند که آقای تاجزاده بهترین شاهد این قضایاست.»
گفتنی است، مدعیان اصلاحات در طول بیش از دو دهه گذشته سیاستهای گوناگونی را نسبت به مرحوم هاشمی رفسنجانی در پیش گرفتهاند، روزگاری او را عالیجناب سرخ پوش و ناکام انتخابات مجلس ششم میخواندند، در دوره دیگر هاشمی پدر معنوی اصلاحطلبان شد و امروز در حالی که روحانی آن مرحوم را در یک سخنرانی به عرش رساند خبرگزاری دولتی در مصاحبهای با موسوی خوئینیها اتهامات فراوان ولی تکراری را به وی منتسب میسازد تا مشخص شود مثلث اعتدال، کارگزاران و اصلاحات امروز به بنبست رسیده و تکلیف خود را با آنچه به بار آورده نمیداند!
مدعیان اصلاحات کینهای قدیمی و فراموش نشدنی از مرحوم هاشمی رفسنجانی به دل دارند که هرگز نیز این کینه پاک نخواهد شد، آنها هاشمی را عامل اصلی دوری خود از قدرت میدانند و معتقدند او بود که چپها را از نهادهای اجرایی و تقنینی نظام حذف و دیگران را جایگزین کرد.
گفتوگوی موسوی خوئینیها با ایرنا که بخش دوم آن در «روزنامه سازندگی» منتسب به کارگزاران منتشر شد موید این کینه قدیمی است، خوئینیها خود پس از وفات امام(ره) به دنبال آن بود که رئیسقوه قضائیه شود و زمانی که به این هدف نرسید در دیدار با هاشمی رفسنجانی که در خاطرات سال 1368 وی قابل رویت و پیگیری است، نسبت به این موضوع اظهار گلایه کرد، خوئینیها انتظار داشت که هاشمی رسیدن خوئینیها به این جایگاه را تسهیل کند ولی به هر ترتیب نشد یا نتوانست، اطلاعی از آن در دست نیست.
روزنامه سلام ارگان مرکزی مجمع روحانیون مبارز در طول دهه هفتاد به ارگانی در جهت مخالفت با دولت تبدیل شد و البته هاشمی نیز با رسانههای متعددی که در اختیار داشت به گزارشات و هجمههای سلام پاسخ میگفت.
این تعامل کج دار و مریز همراه با هجمههای گاه و بیگاه ادامه یافت تا به خرداد 1376 و انتخابات ریاستجمهوری رسید، با سر کار آمدن دولت اصلاحات فرصتی تاریخی دست اصلاحطلبان افتاد که هر چه کینه انباشته شده از هاشمی داشتند بر سر او آوار کرده و انتقام خود را بگیرند.
این انتقامگیری در انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی به اوج خود رسید و اصلاحطلبان که بعدها هاشمی را پدر معنوی خود ساختند، حتی او را در لیست انتخاباتی خود قرار نداده و به تعبیر فرزند آن مرحوم در انتخابات تهران دست بردند تا هاشمی موفق به ورود به بهارستان نشود.
واکنش اعتماد به نوع برخورد سخنگوی وزارت خارجه
با خبرنگار کیهان
سردبیر اعتماد دیروز در ستون «نگاه روز» این روزنامه نوشت: «تفاوت دیدگاه باعث نمیشود که برخورد سخنگوی وزارت خارجه را با خبرنگار کیهان تایید کنیم یا با سکوت و رضایت چه بسا خنک شدن دل، از کنارش بگذریم. با همه احترامی که برای [آقای] ظریف و آقای قاسمی قائلم، صریح و بیمجادله میگویم که خبرنگار کیهان به نمایندگی از روزنامه منتقد دولت، حق دارد از سخنگو سؤال کند، زورش برسد او را بپیچاند، در حین سؤال نقدش کند و از آقای قاسمی توقع جواب منطقی و بیشائبه و بیطعنه داشته باشد.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «... اتفاقا به نفع کشور و حتی به نفع سیاست خارجی است که در محفل سخنگو، همه صداها شنیده شود و همه گرایشها بتوانند بیلکنت سؤال کنند و احتمالا نقدهای گزنده خود را در دل سؤالات بگنجانند. ضمن اینکه اگر طعنه زدن وارد ادبیات پاسخگویی شود، به دیگر عرصهها نیز سرایت میکند و مجال گفتوگو را از بین میبرد. خصوصا برای دولتی که داعیهدار گفتوگوست، قبیح است که خبرنگار کیهان را به یک چشم دیگر ببیند و از طرح سؤال او ولو در دل ابراز ناخرسندی کند.»
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری اخیر خود با اصحاب رسانه در پاسخ به سؤال خبرنگار کیهان مبنی بر اینکه «در ماههای اخیر 5 دیپلمات ایرانی از اروپا اخراج شده و یک دیپلمات ایرانی نیز حدود 6 ماه است که به صورت غیرقانونی بازداشت شده است. فکر نمیکنید که این انفعال وزارت خارجه در تاریخ دیپلماسی بیسابقه است؟!» گفته بود: خیر! من چنین تصوری ندارم. با شما و تیترهای روزنامه شما هم موافق نیستم.