kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۱۶
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۶
مسئولان وزارت علوم بخوانند

بازی با سرنوشت دانشجویان نخبه به بهانه‌های سیاسی


سرویس اجتماعی- علمی
پیرو درج اخباری در روزنامه کیهان مبنی بر در دست بررسی بودن پرونده‌های 3هزار دانشجوی بورسیه به نقل از مسئولان وزارت علوم، یکی از دانشجویان نخبه ملی نامه ای را برای ما ارسال کرده است که هر خواننده‌ای را بی‌درنگ تحت تأثیر قرار می‌دهد. در بورس دانشجویان، قضایای جالب و شنیدنی بسیاری اتفاق افتاد؛ از جمله این‌که مدیرکل بورس وزارت علوم علی‌رغم تصریح به جذب 3هزار دانشجوی بورسیه وفق آیین‌نامه وزارت علوم، اعلام کرد که باز هم پرونده این عده در دست بررسی است! و یا این که یکی دیگر از مسئولین ارشد وزارت علوم مدعی شده بود، در بورس آقازاده‌ها جذب دانشگاه‌ها شده‌اند، در حالی که پرونده فرزند خودش به نام «محمد بشیرص» به طرز عجیبی و تحت عنوان بورس سال آخر (که خبر تفضیلی آن در صفحه3 روزنامه کیهان، مورخ 17خرداد کار شده است) قابل پیگیری و پیگرد است و... متن نامه این دانشجوی نخبه ملی را در ادامه بخوانید تا کمی به عمق فاجعه سیاسی‌کاری مسئولان وزارت علوم در قضیه بورس دانشجویان پی ببرید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
بنده یکی از دانشجویان این مرز و بوم می‌باشم که تمامی مراحل بورس وزارت علوم را یکی پس از دیگری با موفقیت طی نمودم و پس از اعلام نیازی که به یکی از دانشگاه‌های کشور داشتم و پس از انجام صلاحیت عمومی حکم بورس بنده امضا نشد و سازمان امور دانشجویان در مقابل چشمان بهت‌زده بنده گفت که باید دوباره از دانشگاه مقصد (یکی از دانشگاه‌های درجه دوم شهرستان) اعلام نیاز بگیرم!  بنده از سر ساده‌دلی و بی‌خبر از این‌که نامه اعلام نیاز مجدد بهانه‌ای بیش نیست، نامه درخواست اعلام نیاز مجدد برای دانشگاه مقصد گرفتم و بدون آنکه حتی برای مصاحبه به دانشگاه مقصد دوباره دعوت شوم عدم نیاز بنده را صادر کردند! حال من با خود اینگونه می‌اندیشم چه کنم، من ماندم و همسر و یک فرزند 3ساله که نگاه به دست پدر خود دارد که در پایان ماه شرمسار اوست.
از سال‌های نخستین عمرم فقط سرفه‌های نیمه‌شب پدر در گوشم بود که تا صبح به سختی نفس می‌کشید و در دفاع از ناموس وطن درد شیمیایی را به جان تحمل می‌کرد و از درد و رنج زندگی روزانه در دامن شب پناه می‌گرفت ولی دریغ از اندکی استراحت، فقط سرفه بود و سرفه.
سخن را به درازا نبرم من در حال حاضر در یکی از دانشگاه‌های تراز اول کشور در تهران دانشجوی ترم دوم دوره دکتری می‌باشم و از دانش‌آموختگان ممتاز مقطع کارشناسی ارشد از یکی از دانشگاه‌های تراز اول کشور در تهران هستم، دارای 9عنوان کتاب که 7 عنوان از آن تألیفی و 2 عنوان ترجمه می‌باشد و دارای 12 عنوان مقاله چاپ شده و 6 عنوان مقاله در دست چاپ دارم، با وجود تمام موانع که در طول دوران ارشد داشتم از تولد فرزند این نعمت الهی که نیاز به مراقبت شبانه‌روزی دارد تا کار و رنج مستأجری، دانشجوی نمونه کشور در مقطع کارشناسی ارشد شدم، دارای 29 عنوان تدریس در دانشگاه‌های امیرکبیر، شریف، شهید بهشتی و سازمان‌ها و صنایع کشور می‌باشم و دارای تجربه در 18 پروژه تحقیقاتی و صنعتی هستم، برنده 1 عنوان جایزه بین‌المللی و 4 عنوان جایزه ملی و چندین عنوان جایزه سازمانی و وزارتی می‌باشم.
اکنون خود قضاوت کنید که من چه کنم شما جای من تصمیم بگیرید، وقتی که ما وارد سازمان امور دانشجویان جهت ارائه تعهدنامه شدیم به ما گفتند باید از کار استعفا دهید و بنده هم از محل کار خود استعفا داده و از سال 93 دیگر به محل کار مراجعه ننمودم، چه کنم با این شرمندگی در مقابل زن و فرزند 3ساله‌ام؟
به فرزندم در خصوص درس و تحصیل چه بگویم؟! تشویقش به تحصیل کنم یا داستان زندگی پدرش که من باشم را تعریف کنم تا اجازه دهم خود تصمیم درست درباره انتخاب آینده زندگی‌اش را بگیرد.
این عاقبت من است که پیگیر درس و مشق و تدریس و تحقیق بودم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
به جای بازی‌های سیاسی و بازی با زندگی دانشجویان و با هستی و آبروی نخبگان کشور، به بهانه تخریب اقدامات گذشتگان، به کاری ایجابی و اقدامی عملی برای بهبود اوضاع تحصیلی نخبگان کشور و جذب آنها برای ادامه تحصیل و امید به آینده داشته باشد؟ به راستی گناه جوان نخبه‌ای که تنها یک سال قبل از آمدن دولت یازدهم براساس شایستگی بورس شده چیست؟ آیا همین که در دوره دولت قبل بورس شده کافی است، او را از هستی ساقط کنید؟! ظاهراً مسئولان دولتی فراموش کرده‌اند که قریب یک سال است که ایام تبلیغات انتخاباتی تمام شده و ماه عسل دولت و ایام زنده باد، مرده باد به سر رسیده و امروز از آنها انتظار کار عملی و نه تخریب و تحقیر نخبگان می‌رود.
 اصل‌نامه و مشخصات دانشجوی فوق به تقاضای خود وی و از بیم برخوردهای آتی در مرکز اسناد روزنامه کیهان محفوظ می‌باشد.