«اماس» بیماری ناشناخته بزرگ قرن
دو و نیم میلیون نفر در جهان و بیش از 70 هزار نفر در ایران به بیماری «اماس» مبتلایند، با وجود تحقیقات گسترده هنوز نه علت شکلگیری اماس مشخص است، نه دارویی برای درمانش وجود دارد.
معمولا با حس گزگز، مورمور شدن عضله، خوابرفتگی، اسپاسم یا ضعف عضله، تاری یا دوبینی یک یا دوچشم شروع می شود. اکثر افراد فکر میکنند این حس موقتی است، ناشی از خستگی و کار و فشار زندگی است یا بیاحتیاطی در ورزش، برخی سراغ چشمپزشک میروند تا چشمشان را معاینه کند.
دردها و حسها معمولا چندین روز طول میکشد. به طور معمول بیمار نخست به سراغ پزشک عمومی میرود؛ آزمایش خون و ادرار و معاینههای اولیه چیزی را نشان نمیدهد. نه مشکل از چربی خون است، نه از کمبود ویتامین ب یا آهن، نه چشم ضعیف شده و نیاز به عینک طبی است.
بعد باید به مطب یکی از پزشکان متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرد. اول معاینه تخصصی عصبها و واکنشهاست و سپس نسخهای که پزشک به دست بیمار میدهد تا به سراغ آزمایشگاه و تست «امآرآی» یا همان «پرتونگاری مغناطیسی» برود.
اگر در نتیجه «امآرآی» آسیب و ضایعهای در سیستم مرکزی عصبهای تن یعنی مغز، نخاع و اعصاب چشم مشاهده شود، پزشک میتواند با در کنار هم قرار دادن نتیجه امآرآی، معاینه بالینی و دردهای بیمار به نتیجه برسد که آیا او هم یکی از افرادی است که به بیماری «فلج چندگانه» (Multiple Sclerosis) که بیشتر با نام اختصاری «اماس» (MS) شناخته میشود، مبتلا شده است یا نه.
«اماس» چیست؟
«فلج چندگانه» یا همان «اماس» نوعی از بیماریهای التهابی و خودایمنی است. در این بیماری غلافهای میلین سلولهای عصبی تن در مغز و ستون فقرات آسیب میبینند.
غلاف های میلین نقش محافظت از سلولهای عصبی تن را دارند. در بیماری «اماس» این غلافها آسیب میبینند. سلولهای سالم بدن یکدیگر را به اشتباه به عنوان عامل بیرونی تشخیص میدهند و از این رو به هم حمله میکنند.
غلاف محافظتی میلین در اثر این حملهها آسیب میبیند، گاهی به طور کامل از بین میرود و آسیب به سلول عصب هم وارد میآید. بیماری «اماس» سیستم ایمنی بدن را نشانه میرود و تخریب میکند.
آسیبها گاه به طور موقت منجر به ناتوانی حرکتی یا حسی میشوند. در بیشتر موارد هم در طول سالها آسیب تا آنجا پیش می رود که ناتوانی حرکتی یا حسی در برخی نقاط بدن دایمی میشود.
انواع بیماری «اماس»
بیماری «اماس» را به چهار نوع تقسیم میکنند:
نوع «عودکننده- فروکشکننده» که شایعترین نوع این بیماری است. بیشتر مبتلایان به اماس به خصوص در سالهای اول ابتلای خود به این بیماری این نوع را تجربه میکنند. در این نوع بیماری گاهی عود میکند و تمام نشانههای آغازین بیماری دوباره برمیگردد یا نشانهها و علائم تازهای هم شروع میشود.
بعد از هر دوره طولانی عود، دوران آرامش نسبی است بدین معنا که برای مدت نسبتا طولانی بیماری عود نمیکند و مشکلات ناشی از بیماری چندان آسیبی به بیمار نمیزند. معمولا افرادی که این نوع از بیماری را تجربه میکنند در هر سال یک یا دوبار عود بیماری را تجربه میکنند. 85درصد مبتلایان به اماس در ابتدا با این نوع از بیماری مواجهند.
در نوع «پیشرونده ثانویه» بیماری و آسیبهای ناشی از آن بعد از هر دوره عود بدتر میشود و هر حمله، درد و ناتوانی حرکتی بیشتری را به همراه دارد. خیلی وقتها هم بیمار بدون حملات شدید، رفتهرفته ضعیفتر میشود. این نوع بیماری را ادامه نوع اول میدانند. به طور میانگین نوع عودکننده پیشرونده معمولا بین 15 تا 20 سال بعد از شروع بیماری سر میرسد.
در اماس «پیشرونده اولیه» بیمار با دورههای عود و حملات شدید مواجه نیست، اما به تدریج ضعیف و ناتوانتر میشود.
اماس «پیشرونده- عودکننده» نوع بسیار نادری از بیماری است که با یک دوره طولانی حملات شدید و مخرب شروع میشود و بیماری در مسیری مداوم پیشرفت کرده و هر عود، آسیب چشمگیری به سیستم ایمنی و سیستم مرکزی عصب وارد میکند.
«اماس»، از ابتدا تا امروز
مثل بسیاری از بیماریهای دیگر، «اماس» هم از سالها قبل از اینکه نامی داشته باشد وجود داشته است. با این حال از دکتر ژان مارتین شارکو، پزشک فرانسوی، به عنوان کسی که بیماری را شناخت و برای آن نامی انتخاب کرد، نام میبرند.
دکتر شارکو در سال 1868 بیماری داشت که هیچیک از درمانهای محدود مغز و اعصاب آن دوران روی او کارساز نبود. وقتی این بیمار جان خود را از دست داد، این پزشک مغز او را بیرون آورد و روی آن مطالعه کرد و برای این بیماری نام «فلج چندگانه» را برگزید.
در سال 1916 یک پزشک اهل اسکاتلند توانست با مطالعه سلولها زیر میکروسکوپ ضایعه و التهاب نخاعی بیماری را تشریح کند.
در سال 1930 برای اولین بار گروهی از پزشکان این نظریه را مطرح کردند که ایمنی بدن در این بیماری علیه خود عمل میکند. این نظریه در ابتدا جدی گرفته نشد، اما حالا ثابت شده است.
در سال 1947 نتیجه یک تحقیق بزرگ دانشگاهی در آمریکا این بود که در آب نخاع مبتلایان به بیماری اماس نوع نادری از پروتئین وجود دارد. این یافته به پزشکان کمک کرد تا با گرفتن آب نخاع از افرادی که نشانههایی از بیماری را تجربه میکنند، بیماری را تشخیص دهند.
دلیل «اماس» چیست؟
با این که تحقیقات متعددی درباره دلایل ابتلا به بیماری اماس انجام میشود، اما هنوز بعد از سالها تحقیق معلوم نیست که علت این بیماری چیست و چرا بعضی افراد به آن مبتلا میشوند.
با این حال پزشکان و دانشمندان نظریههایی در این مورد دارند. برخی میگویند مجموعهای از عوامل محیطی مثل عفونتهای ناشی از باکتریها در کنار عوامل ژنتیکی میتواند منجر به بیماری شود.
طبق تحقیقاتی که تاکنون صورت گرفته، با اینکه این بیماری «ارثی» محسوب نمیشود، اما احتمال بیشتری وجود دارد که افرادی به این بیماری دچار شوند که در خانواده خود یک نفر مبتلا به «اماس» داشتهاند.
چه کسانی به بیماری «اماس» مبتلا میشوند؟
هر فردی از هر جنسیت و نژاد و در هر سنی ممکن است به ام اس مبتلا شود. با این حال تحقیقات متعددی ثابت کرده که بیماری در میان برخی گروهها رایجتر است.
زنان بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا میشوند. تقریبا دو سوم مبتلایان به بیماری اماس در سراسر جهان زن هستند. با این حال بیماری در مردان سریعتر پیشرفت میکند. هنوز مشخص نیست دلیل این پیشرفت سریعتر چیست.
تحقیقات ثابت کرده که میزان دوری و نزدیکی به خط استوا در شکلگیری بیماری مهم است. هر چقدر محل زندگی افراد به خط استوا نزدیکتر باشد، امکان ابتلای آنها به بیماری کاهش مییابد. به همین دلیل است که برای مثال در ژاپن یا مالزی کمترین میزان شیوع این بیماری گزارش شده است.
پژوهشگران با استناد به همین تحقیقات نتیجه گرفتهاند که آفتاب نقش مهمی در شکلگیری این بیماری دارد و کمبود ویتامین در بدن میتواند یکی از دلایلی باشد که به شکلگیری بیماری منجر میشود.
بیشتر مبتلایان در سنین بین 20 تا 40 سالگی به اماس مبتلا میشوند. هر چند ممکن است افرادی هم قبل یا بعد از این سنین به بیماری مبتلا شوند.
ابتلا به ام اس در میان سفیدپوستها بیشتر به چشم میخورد. برای مثال مردمان آمریکای لاتین کمتر به این بیماری مبتلا میشوند. میزان ابتلا به اماس در نژاد ریشه گرفته از شمال اروپا و اروپای مرکزی بسیار بالاست.
تحقیقات همچنین نشان داده که این بیماری در میان سیاهپوستها هم با سرعت بیشتری پیشرفت میکند. همچنین احتمال ابتلا در افرادی که بعد از 15سالگی از سرزمینهای گرم به سرزمینهای شمالی و سرد مهاجرت میکنند، بیشتر است.
راههای درمان:
هیچ درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد. هنوز حتی معلوم نیست که علت این بیماری چیست و بنابراین دارویی که موجب درمان بیماری شود، شناخته نشده است.
اما داروهایی برای کاهش سرعت و روند بیماری وجود دارد. آمپولهای «اینترفرون» و پادتنهای «مونوکولونال» برخی از داروهایی است که به شکل آمپول یا قرص برای بیماران تجویز میشود.
طبق آخرین آمار جهانی، دو و نیم میلیون نفر در سراسر جهان به «اماس» مبتلایند. با این که برخی محققان میگویند ابتلا به اماس در سالهای اخیر بیشتر شده، محققان دیگر این نظریه را تأیید نمیکنند. آنها میگویند که این امکان تشخیص بیماری بهویژه با استفاده از «امآرآی» و تحلیل مایع آب نخاع است که بیشتر شده و در نتیجه بیماری بهتر تشخیص داده میشود.
به گفته مدیرعامل انجمن ام اس، در ایران 70هزار نفر به این بیماری مبتلایند و موارد ابتلا در شهر اصفهان از سایر نقاط کشور بیشتر است. اصفهان به «پایتخت اماس خاورمیانه» معروف است و معلوم نیست به چه دلیلی میزان ابتلا به بیماری در این شهر بسیار بالاست.
سید محسن وزیری در جشنواره فرهنگی هنری هفته اماس افزود: هزینه دارویی این بیماران از 48هزار تا 900 هزار تومان است و البته داروهای تک نیز هست که قیمت بالاتری دارد.
ترمیم عصبهای تخریب شده با یک آلیاژ جدید
در آستانه روز جهانی اماس (28 ماه مه) خبر خوشی برای مبتلایان به این بیماری از نتیجه یک تحقیق به دست آمد و برای اولین بار گروهی از دانشمندان متخصص در این رشته اعلام کردند که مایعی از چند فلز مذاب ساختند که میتواند سلولهای آسیبدیده عصبهای تن را ترمیم کند. اگر این ماده روی بدن افراد مبتلا به بیماریهای سیستم عصبهای مرکزی تن جواب دهد، تحولی بزرگ در نورولوژی رخ خواهد داد.
در بسیاری از بیماریهای سیستم اعصاب مرکزی تن از جمله بیماری «اماس»، فیبر محافظتی سلولها در اثر بیماری آسیب میبیند و وقتی این فیبر محافظتی کاملا تخریب شود، بیمار با ناتوانی حرکتی مواجه خواهد شد و پیغامهای مغز به عصبهای ماهیچههای تن نخواهد رسید.
اخیرا «نیوزویک» گزارش داده که گروهی از متخصصان نورولوژی در دانشگاه پکن میگویند ترکیبی از گالیوم، ایندیوم و سلنیوم ساختند که میتواند مانند پل موقتی بین مغز و عصبهای تن عمل کند و عصب تخریب شده را دوباره احیا و ترمیم کند.
در سالهای گذشته تلاشهای بسیاری برای ترمیم سلولهای تخریب شده، صورت گرفته است که عمل پیوند سلولهای بنیادین تاکنون مهمترین دستاورد در این حوزه محسوب میشود.
اما پیوند سلولهای بنیادین عملا چندان پاسخگو نیست زیرا شرایط بسیاری باید محقق شود تا پیوند سلولهای بنیادین روی تن بیمار جواب دهد و در بسیاری از موارد عمل پاسخگو نیست.
در اغلب موارد نیز سالها زمان لازم است تا پیوند سلول بنیادین جواب دهد و در این دوره طولانی بیماری و ناتوانی جسمی بیمار به احتمال بسیار وخیمتر میشود.
محققان پیشتر، این فرضیه را مطرح میکردند که اگر در طول دوره بهبود بعد از حمله شدید در بیماریهای اعصاب تن، مغز همچنان بتواند پیغام خود را به عصب ماهیچه برساند، هم روند درمان سریعتر خواهد شد و هم عصب آسیبدیده امکان ترمیم بیشتری خواهد داشت اما تا الان چارهای برای آن پیدا نکرده بودند.
گروه تحقیق دانشگاه پکن به سرپرستی پرفسور جینگلیو، میگوید تزریق این ماده ترکیبی جدید این امکان را میدهد که در دوره درمان ارتباط بین مغز و عصبهای ماهیچه حفظ شود و در نتیجه عصب تخریب شده سریعتر امکان ترمیم پیدا کند.
به گفته وی آزمایش این مایع از فلزهای مذاب بر روی ماهیچههای ران حیوانات آزمایشگاه موفقیتآمیز بوده و عملا به شکل یک پل موقتی بیمشکل بین مغز و عصب عمل کرده است.
اگر این عمل موفقیتآمیز شود، این امکان برای بسیاری از مبتلایان به بیماری «اماس» و دست کم 20 بیماری دیگر در حوزه نورولوژی فراهم میشود که بتوان عصبهای آسیبدیده را ترمیم و ناتوانیهای حرکتی را به حداقل رساند یا کاملا برطرف کرد.
براساس آمارهای «نیوزویک» تنها در آمریکا 20میلیون نفر در اثر ابتلا به انواع بیماریهای نورولوژی با ناتوانی جسمی مواجهاند.