kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۰۲۸۴
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۸

جبر محیطی و سرگشتگی استراتژیک ترامپ (نگاه)


 
محمدرضا مرادی
چرا ترامپ دستور خروج نیروهای آمریکایی را از سوریه صادر کرد؟ قطعا برای رسیدن به جواب این سؤال  نمی‌توان یک جواب ساده و تک بعدی پیدا کرد. شاید وی برای انتخابات ریاست جمهوری 2020 سعی دارد با عمل به وعده خود مبنی بر خارج کردن نظامیان از سوریه به دنبال حفظ پایگاه اجتماعی خود در بین جمهوریخواهان باشد. یا شاید وی به دنبال کاهش فشارها بر خود در زمینه دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد. البته این سیاست را ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا نیز به کار گرفت و با خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از هندوچین(جنگ ویتنام) در سال 1973 سعی داشت رسوایی واترگیت را مدیریت کند اما این مسئله نیز نتوانست وی را نجات دهد و در نهایت باعث کناره‌گیری نیکسون شد. خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه نیز باعث کاهش فشارها در مورد دخالت احتمالی روسیه در انتخابات ریاست جمهوری 2016 نخواهد شد.
بنابر‌این به نظر می‌رسد که پاسخ این سؤال را نمی‌توان تنها در داخل آمریکا یافت و این مسئله به سیاست خارجی آمریکا مرتبط است. ترامپ وعده داده بود که سدی در برابر نفوذ منطقه‌ای ایران ایجاد خواهد کرد اما تصمیم اخیرترامپ به کلی این سیاست را نقض می‌کند و ایران آزادانه‌تر در منطقه فعالیت خواهد کرد. در نگاه اول اقدام اخیر ترامپ اندکی «گیج‌کننده» است. چرا که علاوه‌بر تقویت رقبای آمریکا مانند ایران، کردهای شمال سوریه به عنوان متحدان آمریکا را تضعیف خواهد کرد. مهم‌تر از همه رژیم صهیونیستی در سوریه در برابر جبهه ایران، حزب‌الله و سوریه تنها خواهد ماند. علاوه‌بر این برخی‌ها این سیاست ترامپ را تداوم سیاست پاسیفیک گرایی اوباما و تمرکز بر شرق آسیا می‌دانند. لذا پاسخ‌های زیادی برای تفسیر اقدام ترامپ مطرح شده است. اما کدام پاسخ بیش از همه با واقعیت همخوانی دارد؟
آمریکا از سال 1991 نظامیان خود را به صورت جدی وارد غرب آسیا کرد. در واقع در 27 سال گذشته نظامیان آمریکایی در راه انداختن چند جنگ نقش اصلی را داشتند. شروع جنگ‌های مستقیم آمریکا نیز از سال 2001 و حمله به افغانستان و در ادامه در سال 2003 حمله به عراق بود. این جنگ‌ها طبق گفته ترامپ7 تریلیون دلار هزینه بدون دستاورد برای آمریکا داشته است.
این در شرایطی است که اقتصاد آمریکا با مشکلات زیادی مواجه شده و بدهی ملی این کشور 21 تریلیون و 888 میلیارد دلار است. در چنین شرایطی ترامپ به نظر می‌رسد که به دنبال نوعی باز مدیریت اقتصاد آمریکا است. وی اولین گام در این مورد را با فروش سلاح به کشورهای عربی برداشت و تنها در یک معامله تسلیحاتی و اقتصادی با عربستان مقدمات تزریق 470 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا را مهیا کرد. یکی دیگر از گام‌های وی که از زمان انتخابات ریاست جمهوری وعده داده است «خارج کردن نظامیان آمریکا از خاورمیانه» است. وی بارها اعلام کرده بود که آمریکا نباید هزینه عملیات‌ها در غرب آسیا را بدهد. بنابراین به نظر می‌رسد اولین هدف ترامپ اقتصادی باشد اما این لزوما مهم‌ترین هدف نخواهد بود.
شکست‌های منطقه‌ای آمریکا را می‌توان مهم‌ترین هدف آمریکا از خروج نظامیان از سوریه دانست. واشنگتن چند هدف در منطقه داشته است: تامین امنیت رژیم صهیونیستی، مقابله با تقویت قدرت محور مقاومت، گستراندن چتر حمایتی بر سر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و تضمین بقای نظم آمریکایی در منطقه. اما آیا آمریکا از سال 2001 که به صورت جدی برای محقق کردن اهداف خود 7 تریلیون دلار هزینه کرده موفق بوده است؟
تامین امنیت رژیم صهیونیستی به عنوان مهم‌ترین هدف خاورمیانه‌ای آمریکا اکنون بیش از هر زمان دیگری با چالش مواجه است. بسیاری از مقامات امنیتی این رژیم بارها هشدار داده‌اند که شروع هرگونه جنگ جدید بین اسرائیل و محور مقاومت می‌تواند تهدید وجودی برای اسرائیل باشد. علاوه‌بر این جنبش حماس اخیرا تنها در دو روز موفق به تحمیل آتش بس به صهیونیست‌ها شد. چالش‌های داخلی رژیم صهیونیستی مانند مهاجرت معکوس و شکاف طبقاتی نیز مزید بر علت شده و امنیت این رژیم اکنون در دو جبهه جنوب(نوار غزه) و جبهه شما (حزب‌الله و سوریه) با تهدیدات زیادی مواجه شده و «تل‌آویو» در نوعی هراس راهبردی به سر می‌برد. بنابراین این هدف محقق نشده است. شورای همکاری خلیج‌فارس نیز اکنون عملا در مسیر فروپاشی قرار گرفته و آمریکا نتوانسته مانع از واگرایی در بین اعضای آن شود. علاوه‌بر این عربستان و امارات به عنوان دو عضو این شورا در حمله به یمن شکست خوردند و حتی امنیت این دو کشور نیز از جانب موشک‌های انصارالله مورد تهدید راهبردی قرار گرفته است و آمریکا نتوانسته از امنیت این دو کشور نیز دفاع کند. بنابراین واشنگتن در تثبیت این هدف نیز چندان موفق نبوده است. اما دو موضوع مهم یعنی جبهه مقاومت و نظم منطقه‌ای بیش از دیگر حوزه‌ها به عنوان نماد شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه نمود پیدا کرده است.
پس از فروپاشی شوروی نظم حاکم بر جهان نیز تغییر کرد و نظم آمریکایی در غرب آسیا حاکم شد. اما شروع تحولات جهان عرب از سال 2011 این نظم را با چالش‌های زیادی مواجه کرد و اکنون نظم منطقه‌ای مبتنی بر بازیگران منطقه‌ای در حال شکل گیری است. در این میان ایران به عنوان مهم‌ترین بازیگر منطقه‌ای که در جریان تحولات 8 ساله جهان عرب پرچمدار مبارزه با تروریسم بوده توانسته است تا جایگاه خود را در نظم منطقه‌ای جدید ثابت کند. در این شرایط خروج نظامیان آمریکایی از سوریه مهر تاییدی بر شرایط گذار  منطقه‌ای از نظم قدیم به نظم جدید است که ایران به عنوان مهم‌ترین محور می‌تواند نظم جدید را شکل دهد. در این مورد اندیشکده آمریکایی «کارنگی» در تحلیل خروج نیروهای آمریکا از سوریه نوشته است: «نظم جدید در منطقه در حال شکل‌گیری است. بنابراین، این مسئله مهم‌ترین پیامد خروج نیروهای آمریکایی از سوریه خواهد بود.»
اما مسئله مهم دیگر مربوط به شرایط ایران پس از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه است. برای درک این موضوع نوع واکنش رسانه‌ها و اندیشکده‌ای آمریکایی به این مسئله را بررسی می‌کنیم. بنیاد دفاع از دموکراسی در مورد تصمیم ترامپ اعلام کرده:«این مسئله به معنای بردی برای تهران است چرا که تهران و دمشق  مدت هاست خواستار خروج آمریکا از سوریه هستند. «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ در ماه سپتامبر (شهریور) اعلام کرده بود تا زمانی که نیروهای ایران خارج از مرزها هستند ما از سوریه خارج نخواهیم شد. تغییر این سیاست پیامدهای زیادی برای استراتژی منطقه‌ای آمریکا دارد.» این بنیاد تاکید دارد که ایران تلاش زیادی کرده تا یک «پل سرزمینی» را که از تهران شروع و از طریق عراق و سوریه به مدیترانه می‌رسد، محقق کند، در شرایط کنونی مناطق تحت کنترل آمریکا در شرق سوریه مانع بزرگی بر سر راه این هدف به شمار می‌رود اما با خروج نظامیان آمریکایی این پل سرزمینی ایجاد شده و ایران دست برتر را خواهد داشت.
 اندیشکده آمریکایی «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) نیز در این مورد نوشت:«خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه شکست این کشور را در مقابل ایران به اثبات می‌رساند. چرا که برندگان اصلی این رویداد ایران، روسیه و اسد خواهند بود. و این امر سبب تقویت جمهوری اسلامی ایران در سوریه و‌اشراف اطلاعاتی آن در سوریه خواهد شد به گونه‌ای که تبعات جبران ناپذیری را برای متحد استراتژیک آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی خواهد داشت. و می‌توان گفت بازنده اصلی این اتفاق رژیم صهیونیستی خواهد بود.»بررسی نوع رفتار آمریکا در منطقه نشان‌دهنده این است که آن چیزی که ترامپ را وادار به صدور فرمان خروج نیروهای آمریکایی از سوریه کرد «جبر محیطی» و شکست‌های منطقه‌ای بوده است. البته این تصمیم می‌تواند از زوایای دیگر مانند نیاز اقتصاد آمریکا به کاهش هزینه‌ها و یا تلاش ترامپ برای حفظ رای در انتخابات 2020 نیز تفسیر شود. اما بدون شک ناکامی‌های منطقه‌ای، ترامپ را دچار نوعی سرگشتگی در حوزه استراتژی‌ها کرده و همان‌گونه که بنیاد دفاع از دموکراسی تاکید داشته تصمیم ترامپ در مورد سوریه پیامدهای زیادی برای استراتژی‌های منطقه‌ای وی دارد. وال استریت ژورنال در مورد این مسئله تاکید کرده که تصمیم ترامپ برای خارج کردن نظامیان آمریکایی از سوریه و افغانستان سبب نگرانی در اروپا و درخواست‌های تازه برای استقلال استراتژیک از واشنگتن شده است، این همان چیزی است که اندیشکده‌های آمریکایی به ترامپ هشدار داده و خواستار تجدید نظر وی در مورد سیاست‌های منطقه‌ای شده‌اند.