kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۹۸۰۸
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۴
بررسی غفلت‌های طرح افزایش حداقل سن ازدواج از نیازهای واقعی دختران و پسران

استاد مطالعات زنان و روانشناسی: نمی‌توانیم در بحث ازدواج سن خاصی را تعیین کنیم




سن بلوغ کاهش یافته است
*بلوغ در دهه اخیر دچار چه تغییر و تحولاتی شده است و طرح افزایش حداقل سن ازدواج از کدام مسائل در بلوغ غفلت دارد؟
پایین آمدن سن بلوغ عوامل متعددی دارد. اما یکسری از عواملی که باعث شده که کلا بچه‎های ما دچار بلوغ زودرس شوند بیشتر مربوط به بحث‌های تربیتی و محیط زندگی است و این بلوغ زودرس می‌تواند ناشی از فضای خانواده، فضای مجازی و یا جامعه و حتی نوع تغذیه باشد.
فضای مجازی خودش می‌تواند عامل بسیار موثری باشد، حتی در حریم شخصی فرد به راحتی می‌تواند ورود پیدا کند به طوری که حتی خانواده‌ها از تحولاتی که در ذهن فرزندشان رقم می‌خورد بی‌اطلاع باشند.
به عنوان مثال حتی اگر کسی به عنوان یک فرد پایبند به اخلاق اصلا وارد فضاهایی چون اینستاگرام یا صفحات مستهجن ‌نشود و یا هر نوع وسیله ارتباط با فضای مجازی را از دسترس فرزندش خارج ‌کند ولی همین که می‌خواهد مثلا صفحه یاهو را باز کند با تصاویری مواجه می‌شود که اصلا نخواسته باشد آنها را ببیند و یا به جایگاه خاصی ورود کند.
فکر کنید فرزند نوجوان ما چه دختر و چه پسر در سنینی که هنوز به بلوغ نرسیده‎اند وقتی با این تصاویر روبه رو می‌شوند، حس کنجکاوی که در انسان در همه شرایط هست، آنها را تحریک می‌کند که مطالب بیشتری را در ارتباط با آن مطلب یا تصویر بدانند، قاعدتا این می‌تواند زمینه‌ای برای مواردی چون دانلود فیلم‌های پورن و تصاویر مستهجن باشد.
به فرزندانمان نشان دهیم که مسئله حفظ سلامت آنها است نه هزینه‌های مالی
*به نظر می‌آید مراقبت دائمی فرزندان برای جلوگیری از ورود به محتوای نامناسب فضای مجازی چندان عملیاتی نباشد، نظر شما چیست؟
اگر به این مسئله به صورت باید و نباید بپردازیم بله حرف شما درست است. اما می‌دانیم حواس پنج گانه در انسان وجود دارد که این حواس می‌تواند در برخورد با جنس مخالف تاثیرات متقابل داشته باشد مثلا در قوه بینایی که در زن و مرد وجود دارد. چرا در آیات قرآنی خداوند اول به مردان تذکر می‌دهد و بعد به زن؟ ممکن است بعضی چیزها در کنترل انسان نباشد یعنی وقتی که انسان چشم به چشم می‌شود، اگر در همان شرایط نتواند خودش را حفظ کند، دچار معضلات زیادی شود.
مشکلاتی که این موارد محرک و زمینه‌ای ایجاد کرده‌اند را به وضوح در مراجعه‌کنندگانم می‌بینم. شاید خانواده‌ها بگویند که امکان ندارد که بتوانند گوشی تلفن همراه را از دسترس فرزندانشان دور کنند و از ورود آنها به صفحات غیراخلاقی در اینترنت جلوگیری به عمل آورند یا حتی همیشه از آن آگاه باشند، راهش این است که فرزندمان را آگاه کنیم که هر چیزی مناسب سن آنها نیست و حتی بسیاری از موارد غیراخلاقی که در فضای مجازی وجود دارد در هر سنی هم که استفاده شود جز آسیب به امنیت روانی و سلامت جسمی و زندگی مشترک آنها در آینده چیز دیگری نخواهد داشت.
می‌توان آسیب‌های هر کدام از این موارد را متناسب با سن فرزندانمان به آنها آموزش بدهیم به گونه‌ای که حرف ما را بپذیرند ولی متاسفانه پدر و مادرها از طریق باید و نبایدها ورود پیدا می‌کنند که اغلب هم نتیجه‌ای ندارد.
در عصری زندگی می‌کنیم که بچه‌های ما با عقلانیت جلو می‌روند و مثل نسل ما نیستند که کاملا تابع پدر و مادر باشند و بگویند هر چه والدینم بگویند من گوش می‌کنم، زمانه به گونه‌ای است که باید فرزندمان اقناع شوند تا با ما در موضوعی همراهی کنند.وقتی می‌فهمند که در واقع ما دوست‌شان داریم و با منطق توضیح می‌دهیم که آثار مخرب این‌گونه تصاویر چیست طبیعتا بهتر همراهی می‌کنند.
می‌شود جایگزین‌هایی را ایجاد کنیم که بچه‌ها احساس کمبود نکنند، شاید خودشان را بادیگر دوستانشان مقایسه کنند ولی وقتی می‌فهمند که مسئله ما هزینه یک گوشی همراه نیست بهتر کنار می‌آیند. مثلا می‌شود به جای گوشی پیچیده، یک دوربین عکاسی با کیفیت برای آنها تهیه کرد که بچه متوجه شود ما مشکلی با پول خرج کردن برای او نداریم ولی در جای خودش.
وقتی که قرآن عنوان می‌کند که بچه‌های شما باید در زمان‌های خاصی به اتاق پدر و مادر آن هم با اجازه ورود پیدا بکنند، پدر و مادر باید مراقب ارتباط خودشان مقابل بچه‌ها باشند، چگونه ممکن است دیدن هر رفتار یا تصویری در فضای حقیقی یا مجازی برای فرزند ما مناسب باشد؟
گاه گفته می‌شود که نباید به حریم فرزندانمان ورود کنیم اما وقتی همه جور تکنولوژی در دسترس بچه ما وجود دارد و به ذهن او آسیب می‌زند ما نباید به این مسئله بی‌تفاوت باشیم.
فضای مجازی کنونی در حال تجاوز
به ذهن فرزندان ما است
*مشخصا در مورد خود فضای مجازی و محتوای آن فارغ از کنترل فرزندان چه پیشنهادی دارید؟
لازم است وقتی فرزند ما وارد فضای مجازی می‌شود محیط امنی برای او وجود داشته باشد و این از حقوق هر فردی است که امنیت و سلامت روانی داشته باشد اما تا زمانی که این فضای مجازی است که خیلی راحت می‌‌شود با کمترین زحمت به هر محتوای مستهجنی ورود پیدا کرد همچنان خطر در کمین فرزندان ما وجود دارد. شاهد بوده‌ایم که بارها رهبر انقلاب در مورد اهمیت فضای مجازی و اهمیت رسیدگی به آن و راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات هشدار داده‌اند.
آنچه امروز در حال نابود شدن است حقوق جنسی و اخلاق فرزندان ما است که آینده آنها را دچار مخاطرات فراوانی می‌کند. می‌توانیم نام این نوع از فضای مجازی را که به حالت رها و بدون مدیریت فعالیت می‌کند را تجاوز به ذهن بدانیم،چگونه نسبت به فضای مجازی بی‌تفاوت باشیم؟
بحران هویتی فرزندان با عدم تطابق بلوغ جسمی و جنسی با بلوغ عقلی و اجتماعی
*عدم تطابق سنی بلوغ جسمی و جنسی با بلوغ عقلی و اجتماعی چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟
ما به عنوان پدر و مادر باید نگران خلوت فرزندان‌مان باشیم نه اینکه حریم خصوصی آنها را زیر پا بگذاریم ولی تا جایی که می‌توانیم فضای سالم‌تری را برای آنها فراهم کنیم که کمتر آسیب بخورند. چون هر محتوای نامناسب در فضای مجازی به راحتی در دسترس فرزند ما است و در فضای واقعی هم رفتارهای نادرست را مشاهده می‌کند باعث تحریک قوای جنسی می‌گردد و باعث می‌شود که سن بلوغ در پسران و دختران ما پایین بیاید، مثلا پسری که به شکل معمول باید در 15-14 سالگی به بلوغ می‌رسیده است در 12 سالگی به بلوغ می‌رسد چون همه چیز در دسترس دید آنها قرار دارد.
از سوی دیگر وقتی فرزندمان را درست تربیت نمی‌کنیم یعنی در سن نوجوانی هنوز رفتارهای کودکانه از خود بروز می‌دهد و فرد مستقلی بار نمی‌آید و او را دچار مشکل می‌کند، چرا که جسم او رسیده و بلوغ یافته ولی رفتار او هنوز ناپخته و بچه‌گانه است. عدم تطابق بلوغ جسمی و جنسی با بلوغ عقلی و اجتماعی برای فرزند ما بحران هویتی ایجاد می‌کند چرا که اگر روح و جسم رشد و تکامل خود را در شرایط طبیعی که خداوند قرار داده پیش نبرد می‌تواند معضلات خاصی را برای فرد ایجاد کند و مشکلات هویتی و عدم اعتماد به نفس پیدا کنند.
بلوغ عقلی و اجتماعی از تربیت
 و آموزش پیروی می‌کند نه از سن
*گفتید که فضای مجازی نامناسب موجب بلوغ زودرس و بحران هویتی می‌شوند، برای اینکه بلوغ جنسی و عاطفی با بلوغ عقلی و اجتماعی انطباق پیدا کنند چه باید کرد؟
یکی بحث سن بلوغ است، سن بلوغ را عرض کردم آن چیزی که در شرع و قانون هست و از نظر بعد روانشناختی و جسمی و فیزیولوژیکی بخواهیم در نظر بگیریم طبیعی و عرف است برای پسران 15-14 و در دختران از حدود 9 سالگی علائم بلوغ شکل می‌گیرد و نهایتا در سن 11تا 13 سال دختران این مرحله را کامل می‌کنند.
مورد دیگراین است که سن بلوغ می‌تواند به عوامل ژنتیکی هم مربوط باشد، ببینیم پدر پسر یا مادر دختر چه شرایط بلوغی را داشته‌اند و در چه سنی به بلوغ رسیده‌اند سپس برای بلوغ پسر یا دختر هوشیاری داشته باشند. البته بحث تاثیر ارث و ژنتیک روی سن بلوغ در کنار مبحثی است که عرض کردم فرد شرایط طبیعی و عادی رشد را پشت سر گذاشته باشد. ولی نکته دیگر این است که وقتی بلوغ را مطرح می‌کنیم غیر از بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی، بلوغ عقلی و اجتماعی و سیاسی هم مهم است.همه این‌ مباحث به نظر من برمی‌گردد به شرایط تربیتی هم در بعد خانواده و هم در بعد اجتماع.
ازدواج از سن خاصی پیروی نمی‌کند
موارد متعددی از دختران و پسران مجرد در سنین مختلف برای مشاوره در مورد ازدواج به من مراجعه کرده‌اند که ممکن بوده فرد در سنین 15-14 سالگی باشد اما دارای پختگی کافی برای ورود به زندگی مشترک باشد و در همه ابعاد رشد پیدا کرده و برعکس مراجعه کنندگانی هم داشته‌ام که فرد در سن 30- 29 سالگی بوده‌اما آمادگی ورود به زندگی مشترک و پذیرفتن مسئولیت زندگی را نداشته است. این موارد اصولا از تربیت پیروی می‌کند نه سن. وقتی بررسی کنید می‌بینید پدر و مادر و نوع تربیت در خانواده روی این موضوع بسیار اثرگذار است، اینکه پدر و مادر مسئولیت‌پذیری را به فرزندشان آموخته‌اند یا او را تا بیست و چند سالگی به چشم یک کودک نگاه کرده‌اند؟ بنابراین به خاطر این می‌گویم که در بحث ازدواج ما نمی‌توانیم سن خاصی را تعیین کنیم، بلکه ما باید همیشه نگاه به شرایط روحی، روانی، تربیتی و شرایط جسمی یک دختر یا پسر داشته باشیم و بعد با توجه به آن مشاوره بدهیم.
چرا دختر و پسر ایرانی باید برای برآوردن نیازش مجبور به انحراف بشود؟
*یکی از دلایل مطرح شدن طرح افزایش حداقل سن ازدواج برای ضایع نشدن حق کودکی است، چقدر این دلیل قانع‌کننده به نظر می‌رسد؟
 ببینید؛ غلیان تمایلات عاطفی و جنسی در دختران در سنین راهنمایی و در پسران در سنین دبیرستان رخ می‌دهد و موارد متعددی از دختران در این سن دوست پسر و پسران دوست دختر دارند. اما از شما سؤال دارم، چقدر از این دختران و پسران سالم می‌مانند؟ چه تضمینی هست که دچار مخاطرات جنسی یا سقط جنین نشوند؟ چرا دختر یا پسر باید در این سنین به جنس مخالف محبت کند و اگر اهل دوستی با نامحرم نباشد محبت خودش را صرف دوست همجنس خود بکند و وارد رابطه عاطفی قوی با او بشود؟ این حاکی از یک نیاز به نام محبت کردن و محبت دیدن است که به این شکل بروز پیدا می‌کند و اگر کنترل‌های پدر و مادر نباشد به آسیب‌های جدی برای فرد می‌انجامد. لازم است که فضای صمیمی بین والدین و فرزندان شکل بگیرد که خرج کردن محبت در فضای خانواده باشد و یا فرزند به راحتی از نیاز خودش به همسر با والدینش حرف بزند.
چرا کسی نگران حرمت و کرامت
 دختر و پسر ایرانی نیست
آنهایی که می‌گویند ازدواج زیر 16 سال ظلم به دخترها یا زیر 18 سال ظلم به پسرها است و یا حق کودکی ضایع می‌شود و باید سن ازدواج را بالا برد، چرا مدعی این بخش از حقوق زن نمی‌شوند؟
چرا دختری به خاطر نیازش باید به رابطه نامشروع کشیده شود و مخاطرات و لطمات روحی بعد از آن را تحمل کند و گاه برای همیشه به خاطر آسیب‌های جدی که در آن رابطه غیرشرعی و غیر رسمی خورده‌اند از نعمت زندگی مشترک محروم می‌شوند و مهم‌تر از آن به کرامت و حرمت آنها خدشه وارد شده که البته همین سؤالات در مورد پسرها وجود دارد ولی آسیب‌های چنین طرحی برای دختران بسیار بیشتر است.
میلیون‌ها جوان مجرد
 روی دست جامعه ‌باقی مانده‌اند
* در حوزه ازدواج به نظر شما کدام موارد در الویت بالاتری نسبت به طرح افزایش سن ازدواج وجود داشته است؟
چرا دختر یا پسر باید آن‌قدر فشار تحمل کنند که مجبور به رابطه خارج از ازدواج و نامشروع شوند و بعد شرایط سالم برای ازدواج را از دست بدهند و با ترس و عذاب وجدان وارد زندگی مشترک شوند؟
چگونه می‌توان در حسن نیت افرادی که این طرح را در مجلس و دولت دنبال می‌کنند شک نکرد؟ این همه جوان در سنین 30 تا 40 سال مجرد داریم که ازدواج نکرده‌اند، این را معضل نمی‌دانند، پیگیری نمی‌کنند و حتی گوشه چشمی به آنها ندارند بعد دغدغه شبانه‌روزی‌شان شده بالا بردن سن ازدواج. ازدواج میلیون‌ها جوان مجرد که کم‌کم دارند فرصت ازدواج را از دست می‌دهند بر مجرد کردن مابقی جوان‌ها اولویت بالاتری دارد.
خود والدین
 بزرگ شدن فرزندانشان را قبول ندارند
* چقدر نگاه جامعه و والدین در عقب افتادن سن ازدواج جوانان نقش داشته است؟
بله متاسفانه مراجعه‌کنندگان دختر و پسر زیادی دارم که خودشان اعلام آمادگی برای ازدواج داشته‌اند اما والدین مانع ازدواج آنها می‌شوند چون مثلا دختر 15 ساله یا پسری 16 ساله بوده‌اند. اغلب به خاطر حجب و حیایی هم که دارند نمی‌توانند در مورد نیازشان صراحتا با خانواده‌هایشان صحبت کنند. بدتر از آن نگاه بخشی از جامعه نسبت به کسانی است که می‌خواهند در این سن ازدواج کنند و مرتبا لقب بچه یا کودک به آنها می‌دهند در حالی‌که بسیاری از آنها واقعا کودک نیستند و در حد سن خود رفتار می‌کنند. بسیاری از این مراجعه‌کنندگانم که ازدواج کرده‌اند از زندگی خود راضی هستند و می‌گویند که ‌ای کاش زودتر ازدواج کرده بودند.
دخترم در 18 سالگی ازدواج کرده است و اگر می‌خواست زودتر ازدواج کند مشکلی با آن نداشتیم
* دختر خودتان کی ازدواج کرده است؟
ببینید دختر من در 18 سالگی ازدواج کرده ولی اگر قبل از آن هم دوست داشت ازدواج کند مانع او نمی‌شدیم هم‌اکنون هم مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد است و اینکه گفته شود ازدواج در سن نیاز مانع عقب‌ماندگی تحصیلی می‌شوند کاملا غلط است اتفاقا چون ازدواج می‌کنند و فشار جنسی و عاطفی از روی آنها برداشته می‌شود راحت‌تر می‌توانند تحصیل کنند و جلو بروند چون دیگر دغدغه ذهنی ندارند.
در ابتدا برخی از اطرافیان به من و پدرش خرده می‌گرفتند که چرا دخترتان را در این سن ازدواج دادید، پس تحصیلش چه می‌شود او نمی‌فهمد و از این دست مسائل ولی پاسخ ما این بود که فرزند ما به اندازه کافی رشد کرده و خودش هم دوست دارد که ازدواج کند چرا باید مانع او بشویم. به نظر می‌رسد که انگار خود والدین گاهی فرزندانشان را قبول ندارند.
خوب غیر از مسائلی که در مورد سرکوب یا انحراف میل جنسی برای آنها ایجاد می‌کند مخاطرات دیگری چون بیماری‌های افسردگی و انزوا را هم به همراه دارد. درددل‌های جوانانی که نتوانسته‌اند به موقع ازدواج کنند و تا کنون مجرد مانده‌اند و دچار انحرافات جنسی و عذاب وجدان‌هایی شده‌اند بسیار ناراحت‌کننده است.
طبق آمار میزان طلاق‌ها
 در سنین پایین کمتر است
* آمار جوانان به خصوص دختران مجرد و همچنین طلاق‌های زودهنگام را چگونه توجیه می‌کنید؟ مورد اخیر را ناشی از ازدواج در سن پایین نمی‌دانید؟
ببینید طبق آمار رسمی کشور میزان طلاق در سنین زیر 19 سال بسیار کمتر از میزان طلاق‌ها در بازه 29-25 سال است یعنی در ابتدا این ادعای شما که ازدواج در سن پایین‌تر طلاق بیشتری به همراه دارد کاملا رد می‌شود. موضوع دیگر هم تفکیک جوانان دهه 60 و دهه 70 است.
چرا کسی صدای دختران دهه 60 را نمی‌شنود؟
* بسیاری از مجردین سن بالای ما بچه‌های دهه 60 هستند، دلیل اصلی دوری آنها از ازدواج چه بود؟
لازم است که جوانان به خصوص دختران دهه 60 را از جوانان دهه70 جدا کنیم. بسیاری از دختران دهه 60 اصلا به ازدواج فکر نمی‌کردند. چون بعد از انقلاب فضا برای حضور دختران در جامعه و بیشتر در قالب تحصیل و شغل ایجاد شده بود یعنی بعد از یک محدودیت شدید برای فعالیت اجتماعی خانم‌ها ناگهان فضا در اختیارشان قرار گرفت. اغلب این دختران تصمیم داشتند که تحصیل را بدون وقفه تا دکترا ادامه دهند اما زمانی که به 29-28 سالگی می‌رسیدند ناگهان خودشان زبان باز می‌کردند و از نیازها و فشارهایی که در این مدت طولانی تحمل کرده‌اند می‌گفتند و نگران از اینکه دارند فرصت ازدواج و مادری را از دست می‌دهند. اما متاسفانه خود این دختران هم می‌گویند که دیگر شرایط ازدواج برای آنها محدود شده است.
شما با اینکه صدای دادخواهی این دختران که جمعیت میلیونی هم دارند را می‌شنوید باز کسانی را می‌بینید که به جای رسیدگی به این جمعیت میلیونی تمام دغدغه‌شان شده افزایش سن ازدواج.
تحصیلات عالیه بد نیست اما نباید مانع زندگی فرد شود و او را از بقیه شقوق زندگی‌اش محروم کند؟ مگر انسان صرفا دارای یک بعد است؟ از آن گذشته بر چه کسی پوشیده است که بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه بیکارند و با بالا رفتن مدرک تحصیلی شغل پیدا کردن مشکل‌تر است؟
متاسفانه این مشکل در پسرهای دهه60 هم این گونه بروز پیدا کرد که حاضر نبودند زیر بار مسئولیت‌های زندگی مشترک بروند چرا که زندگی مشترک را مانعی بر سر راه پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی می‌دانستند.
نسل دهه 70 از آموزش‌ها و مهارت‌های زندگی محروم نگه داشته شدند
* به نظر شما کدام‌ اشتباهات در این زمینه در حال تکرار هستند که باید از آنها دوری کرد؟
عبرتی که بچه‌های دهه 70 و خانواده‌هایشان از بچه‌های دهه 60 گرفتند این بود که زودتر وارد زندگی مشترک شوند. اما عده‌ای می‌گویند چون بچه‌های دهه 70 زودتر ازدواج کردند میزان طلاق در آنها بالا است، که باید بگویم این تحلیل کاملا غلطی است، میزان طلاق ممکن است ناشی از عوامل متعددی باشد و همانطور که گفتم آمار رسمی کشور حکایت از تعداد کم طلاق‌ها در ازدواج‌های زیر 19 سال دارد.
یک عامل اصلی نوع تربیت فرد در خانواده است. هم خانواده و هم سیستم تربیتی جوانان را در امر ازدواج رها کرده‌اند و هیچ آموزش و مهارتی برای ورود به زندگی مشترک به آنها داده نمی‌شود لذا فرد وارد زندگی مشترک می‌شود ولی مهارت‌های آن را ندارد. در اینجا به جای اینکه نقش تربیتی پدر و مادرها و سیستم آموزشی را گوشزد و آنها را توانمند کنیم قربانی یعنی جوانان را مجازات می‌کنیم و می‌گوییم تو یک مشکل داشتی به نام عدم مهارت زندگی حالا یک مشکل دیگر هم برایت اضافه می‌کنیم به نام ممنوعیت ازدواج.
مشاوره قبل از ازدواج خواسته رهبر انقلاب است، چرا وزارت بهداشت آن را اجرایی نمی‌کند؟
* به عنوان یک برنامه کوتاه‌مدت بهترین جایی که حداقل‌آموزش‌ها را می‌توان به جوانان برای زندگی مشترک داد، کجاست؟
چرا مرتبا آمار طلاق را می‌گویند اما زمانی که داد می‌زنیم که چرا مشاوره بعد از ازدواج و زمان طلاق به صورت مجانی را برداشتید و در شورای حل اختلاف گذاشتید و یا چرا زمانی که رهبر معظم انقلاب تاکید کرد که مشاوره قبل ازدواج جزو سیاست‌گذاری خانواده باشد هیچ‌کس پاسخگو نشد؟
متاسفانه وزارت بهداشت در این زمینه بسیار منفعل است، اسامی ما را که تخصص دانشگاهی و حوزوی داریم به صورت فرمالیته گرفتند ولی از روانشناسان خودشان که دیدگاه کاملا غربی دارند دعوت کردند. خوب کسی که غربی فکر می‌کند غربی هم راهکار می‌دهد و خروجی‌اش هم این بلایی است که امروز بر سر جامعه ما آمده است.
آموزش مهارت‌های زندگی مشترک
 نه در مدارس وجود دارد و نه در دانشگاه
* به نظر شما چقدر زمان و چقدر تجربه دیگر لازم است تا این آموزش‌ مهارت‌های زندگی به سیستم رسانه‌ای و آموزشی ما وارد شود؟
چرا آموزش‌ مهارت‌های زندگی با خانواده و یا زندگی مشترک هنوز بعد از 40 سال از انقلاب اسلامی به مدارس راه ندارد و همچنان در مدارس ما به دانش‌آموز متاهل نگاه درستی وجود ندارد؟ این نگاه‌ها اسلامی است یا غربی؟ امروز اگر بخواهیم یک درس برای آموزش مهارت‌های زندگی به دروس دانشگاهی وارد کنیم با ممانعت‌های زیادی مواجه می‌شویم، چقدر از این سنگ‌اندازی‌ها می‌تواند اتفاقی باشد؟ وقتی این همه تحجر در سطح دانشگاه وجود دارد می‌خواهید به دنبال افزایش سن ازدواج نباشند؟ قطعا چنین مواردی هم دور از تعقل است و هم دور از شرع.
ظلم به میلیون‌ها جوان
 به اسم نجات دختران
* یک علت مطرح شدن این طرح جلوگیری از ازدواج اجباری برخی دختران در سن پایین است، چقدر چنین دلیلی منطقی به نظر می‌رسد؟
من منکر وجود دخترانی که در سن پایین توسط خانواده و پدرانشان به زور و بدون میل باطنی وادار به ازدواج می‌شوند، نیستم اما راهکار این نیست که به علت این موارد مانع ازدواج جمعیت میلیونی جوانان ایران شد، بلکه باید مانعی برای عملکرد بد آن پدر یا خانواده ایجاد کرد.
یعنی عده‌ای به اسم اینکه می‌خواهند مانع ظلم پدر یا مادر به دختر شوند خودشان ظلم بزرگ‌تری را در حق همه جوانان مرتکب می‌شوند. مگر پدری که دخترش را به اجبار ازدواج می‌دهد با افزایش سن ازدواج متوقف می‌شود و دیگر این کار را نمی‌کند مگر الان که دارد این کار را می‌کند از مراجع قانونی اجازه گرفته که بعد از تصویب این طرح دیگر این کار را نکند؟