ریشه گناهان(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی عوامل کلیدی سقوط انسان و ریشه گناهان کدام است؟
پاسخ: علمای اخلاق با استفاده از آیات قرآن و روایات، ریشه گناهان و عوامل سقوط انسان را «هوای نفس، دنیا و شیطان» میدانند.
1- هوای نفس
خداوند دو نوع گرایش در نفس قرار داده است: گرایش به نیکی و گرایش به بدی. زیادهخواهی در میلهای غریزی و کششهای کور این هوای نفس یا پیروی از شهوت است.
این چنین نفسی منشا فسادها و گناهان شمرده شده است تا جایی که یوسف پیامبر از آسیبها و آفتهای آن به خدا پناه میبرد: «و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی» «من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.» (یوسف - 53) همچنین خدای متعال در سوره ص آیه 26 به حضرت داود(ع) میفرماید: ای داود! ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن، که تو را از راه خدا گمراه سازد.
2- دنیاگرایی غایی
کلمه دنیا که در نقطه مقابل کلمه آخرت به کار رفته، به معنی زندگانی نزدیکتر است. زندگی دنیا به لحاظ این که در زمره مخلوقات خداوند حکیم است، هیچ عیبی ندارد و براساس مشیت الهی، نظام زندگی دنیوی، بهترین نظام است اما اشکال اصلی کیفیت رابطه انسان با دنیا است.
کسانی که با بینش مادی به دنیا مینگرند و گمان دارند برای همیشه در آن خواهند ماند، دچار غفلت از خدا و آخرت میگردند.
بنابراین در نخستین گام بر ما لازم است که بینش خود را نسبت به دنیا اصلاح کنیم و دریابیم که زندگی انسان منحصر به زندگی دائم در دنیا نیست، بلکه در ورای آن یک زندگی جاودانه دیگری برای وی وجود دارد. در اولین گام رابطه واقعی میان دنیا و آخرت را کشف کنیم به این ترتیب که آن دو را با هم مقایسه کرده، دریابیم که رابطه دنیا با آخرت، رابطه راه و مقصد است و یا وسیله و هدف؟! و نقطه اساسی انحرافها و لغزشها، از اینجا پیدا میشود که انسان بیش از حد به دنیا توجه کند، نگران آن باشد، بدان دل بسته، تمام تلاشش را صرف آن نماید. اینگونه دنیاطلبی انسان، محور گناهان، کفر، نفاق و ... به شمار میرود. به همین دلیل در روایات آمده: «اساس هر خطاها، محبت دنیاست.» «حبالدنیا راس کل خطیئه» (میزانالحکمه، بابالدنیا). امام علی کیفیت برخورد با دنیا را اینگونه بیان نمودهاند: «کسی که با چشم بصیرت به آن (دنیا) بنگرد، (دنیا) او را آگاهی بخشد و آن کس که چشم به دنیا دوزد، کوردلش میکند». (نهجالبلاغه - خطبه 82)
یا رب به بنده چشم دلی ده خدایبین
تا عرش و فرش آینه بیند خدا نما
3- شیطان
در قرآن کریم و روایات پیروی از شیطان به عنوان مظهر ضدارزشها معرفی شده است تا آنجاکه در بعضی آیات قرآن خداوند متعال میفرماید: انسان دو راه در پیش دارد: یکی راه خدا و دیگری راه شیطان. (یونس - 32)
عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان از کانال هوای نفس است، درواقع وقتی شیطان هوای نفس و خواستههای سراسر ناروای آن را تایید میکند، نقش کمک را دارد. اگر هوای نفس نمیداشتیم، شیطان بر ما تسلط نداشت. هنگامی که در نفس خویش خواستهها و تمایلاتی داشته باشیم و دنبالش برویم، شیطان آن را تزیین و تایید میکند، تا بیشتر به آن جذب شویم. درنتیجه کار شیطان، وسوسه و تزیین برای غفلت و دوری از یاد خدا، جذب شدن به دنیا و جلب توجه بیش از حد به مادیات است به گونهای که افراد غایت خلقت خود را دنیا بدانند و به ماورای دنیا و آخرت توجه و عنایتی نداشته باشند.
از منظر آموزههای وحیانی عوامل کلیدی سقوط انسان و ریشه گناهان کدام است؟
پاسخ: علمای اخلاق با استفاده از آیات قرآن و روایات، ریشه گناهان و عوامل سقوط انسان را «هوای نفس، دنیا و شیطان» میدانند.
1- هوای نفس
خداوند دو نوع گرایش در نفس قرار داده است: گرایش به نیکی و گرایش به بدی. زیادهخواهی در میلهای غریزی و کششهای کور این هوای نفس یا پیروی از شهوت است.
این چنین نفسی منشا فسادها و گناهان شمرده شده است تا جایی که یوسف پیامبر از آسیبها و آفتهای آن به خدا پناه میبرد: «و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی» «من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.» (یوسف - 53) همچنین خدای متعال در سوره ص آیه 26 به حضرت داود(ع) میفرماید: ای داود! ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن، که تو را از راه خدا گمراه سازد.
2- دنیاگرایی غایی
کلمه دنیا که در نقطه مقابل کلمه آخرت به کار رفته، به معنی زندگانی نزدیکتر است. زندگی دنیا به لحاظ این که در زمره مخلوقات خداوند حکیم است، هیچ عیبی ندارد و براساس مشیت الهی، نظام زندگی دنیوی، بهترین نظام است اما اشکال اصلی کیفیت رابطه انسان با دنیا است.
کسانی که با بینش مادی به دنیا مینگرند و گمان دارند برای همیشه در آن خواهند ماند، دچار غفلت از خدا و آخرت میگردند.
بنابراین در نخستین گام بر ما لازم است که بینش خود را نسبت به دنیا اصلاح کنیم و دریابیم که زندگی انسان منحصر به زندگی دائم در دنیا نیست، بلکه در ورای آن یک زندگی جاودانه دیگری برای وی وجود دارد. در اولین گام رابطه واقعی میان دنیا و آخرت را کشف کنیم به این ترتیب که آن دو را با هم مقایسه کرده، دریابیم که رابطه دنیا با آخرت، رابطه راه و مقصد است و یا وسیله و هدف؟! و نقطه اساسی انحرافها و لغزشها، از اینجا پیدا میشود که انسان بیش از حد به دنیا توجه کند، نگران آن باشد، بدان دل بسته، تمام تلاشش را صرف آن نماید. اینگونه دنیاطلبی انسان، محور گناهان، کفر، نفاق و ... به شمار میرود. به همین دلیل در روایات آمده: «اساس هر خطاها، محبت دنیاست.» «حبالدنیا راس کل خطیئه» (میزانالحکمه، بابالدنیا). امام علی کیفیت برخورد با دنیا را اینگونه بیان نمودهاند: «کسی که با چشم بصیرت به آن (دنیا) بنگرد، (دنیا) او را آگاهی بخشد و آن کس که چشم به دنیا دوزد، کوردلش میکند». (نهجالبلاغه - خطبه 82)
یا رب به بنده چشم دلی ده خدایبین
تا عرش و فرش آینه بیند خدا نما
3- شیطان
در قرآن کریم و روایات پیروی از شیطان به عنوان مظهر ضدارزشها معرفی شده است تا آنجاکه در بعضی آیات قرآن خداوند متعال میفرماید: انسان دو راه در پیش دارد: یکی راه خدا و دیگری راه شیطان. (یونس - 32)
عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان از کانال هوای نفس است، درواقع وقتی شیطان هوای نفس و خواستههای سراسر ناروای آن را تایید میکند، نقش کمک را دارد. اگر هوای نفس نمیداشتیم، شیطان بر ما تسلط نداشت. هنگامی که در نفس خویش خواستهها و تمایلاتی داشته باشیم و دنبالش برویم، شیطان آن را تزیین و تایید میکند، تا بیشتر به آن جذب شویم. درنتیجه کار شیطان، وسوسه و تزیین برای غفلت و دوری از یاد خدا، جذب شدن به دنیا و جلب توجه بیش از حد به مادیات است به گونهای که افراد غایت خلقت خود را دنیا بدانند و به ماورای دنیا و آخرت توجه و عنایتی نداشته باشند.